صالحین تنها مسیر
🔹 #او_را ... 19 🚫حرفای مرجان رو هزاربار تو سرم مرور کردم.... یعنی چی؟؟؟ یعنی همه چی کشک؟؟😣 مرجان
🔹 #او_را ... 21
هنوز حدود ده دقیقه مونده بود تا چراغ سبز شه...
چشامو به آسمون دوختم...
با خودم فکر میکردم من با اینهمه دک و پز
و مامان بابای دکتر
و خونه آنچنانی
و ماشین مدل بالام
امیدم به زندگی زیر صفره!!
اونوقت این مدل آدما چجوری زندگی میکنن...
چجوری میتونن حتی یه لبخند بزنن؟؟
به چه امیدی صبح بیدار میشن و شب میخوابن...
این تقدیر، تقدیر که میگن چیه...
مرجان راست میگه...
ماهممون عروسکای خیمه شب بازی ایم!😒
اینهمه میدویم،
آخرش که چی؟؟
به کجا برسیم؟
به چی برسیم!؟
کل دنیا داشت تو نظرم کوچیک و کوچیک تر میشد...
دیگه از همه مسخره تر برام،کارای مامان و بابا بود،
حرفاشون،
تلاششون،
که چی؟
از چی میخوان فرار کنن؟
هممون یه روز میمیریم و تموم میشیم...
آخ سرم....
سرم...
سرم....😖
نه...
من اینهمه ندویدم که آخرش به اینجا برسم...😭
من میخواستم آیندم روشن باشه...
من اینهمه این از این کلاس به اون آموزشگاه نرفتم که به اینجا برسم...
پس برای چی 4زبان خارجه رو یاد گرفته بودم؟؟
برای چی اینهمه فن و هنر و...
داشتم منفجر میشدم...
سرم داشت گیج میرفت...😭
چراغ سبز شد...
با نهایت سرعت گاز میدادم و داد میزدم و گریه میکردم....😭
به خودم که اومدم دیدم جلو در خونه ی مرجانم❗️
تن بی جونمو از ماشین بیرون کشیدم و رفتم سمت خونشون.
زنگو زدم و با باز شدن در رفتم بالا...
مرجان با دیدنم رنگش پرید😳
-چیشده ترنم!؟؟😨
-مرجان مشروب...
فقط مشروب...
🍷🍷🍷
بعد چند ساعت که به خودم اومدم دیدم سرم رو پای مرجانه و داره موهامو ناز میکنه!
-خوبی خوشگلم؟💕
بهتر شدی؟
-مرجان😭
-دیگه گریه نکن دیگه...
اگر حالت خراب نبود حتی یه قطره هم نمیذاشتم بخوری...
حالا که خوردی،باید خوب باشی😉باشه؟
-از وقتی اون حرفا رو زدی دارم دیوونه میشم...😣
آخه مگه میشه؟
اینهمه از زندگیمو گذاشتم برای پیشرفت،
حالا توی بیشعور میگی همش کشک؟؟؟
-چرا به من فحش میدی؟😳
من که از همون اولش بهت میگفتم زیادی فعال نباش!
-یعنی من اشتباه میکردم!؟
نه...
من نمیتونم...
من بی هدف نمیتونم نفس بکشم...
من مال تلاشم
مال پیشرفتم!
-پس چرا نمره های ترم پیشت افتضاح شد؟؟
خانوم پیشرفت و ترقی!
یه اتفاق کوچیک باعث شد تلاش چندسالتو به باد بدی!
الکی واسه من ادای دانشمندارو درنیار😒
-اصلا تو دروغ میگی!
من بعد رفتن سعید اینجوری شدم!
ربطی به این مزخرفاتی که تو میگی نداره!
-زندگی ای که تنها امیدش یه پسر هرزه مثل سعید باشه،مفتم گرونه!😒
-به تو چه اصلا؟
من باید برم،دیرم شده...
خداحافظی کردم و رفتم خونه
"محدثه افشاری"
❤️
🔹 #او_را ... 22
بعد شام و صحبتای معمولی با مامان و بابا،رفتم اتاقم
دفترچمو برداشتم و شروع کردم به نوشتن...
من باید این مسئله رو حل میکردم...❗️
باید به خودم ثابت میکردم مرجان اشتباه میگه،
من باید زندگیمو درست کنم!
حق ندارم با حرفای مرجان هرروز پوچ و پوچ تر شم!🚫
برای همین دیگه سراغ نوشته های قبلیم نرفتم،
باید دوباره از اول مینوشتم تا بفهمم از کی زندگیم این شکلی شد🔥
من میگفتم با رفتن سعید له شدم
اما مرجان میگفت من قبل از سعید هم همین زندگی رو داشتم‼️
نه ❗️
باید ثابت میکردم مرجان دروغ میگه😠
اما...حالا که یه جایگزین برای سعید گذاشتم چرا حالم خوب نشده⁉️
نه
نه
منم اشتباه میکنم،باید بنویسم...
نوشتم و نوشتم و نوشتم...
فکر کردم
و فکر کردم
و فکر کردم.....
🚬سیگار رو روشن کردم و سعی کردم گذشته هامو خوب مرور کنم!
اولین باری که برام سوال شد من برای چی به وجود اومدم،
فکرمیکنم حوالی 14سالگیم بود👧
همون موقع که مامان گفت برای اینکه پیشرفت کنی و یه انسان مفید بشی😕
بابا گفت برای اینکه به جامعه خدمت کنی و یه انسان موفق باشی 🙁
و من تو دلم گفتم فقط همین⁉️😐
اما پیششون سرمو تکون دادم و بیشتر از قبل درس خوندم و تلاش کردم!
قانع نشده بودم اما هربار که برام سوال میشد، همون جوابا رو تکرار میکردم و با خودم میگفتم تو هنوز بچه ای😒
بزرگ بشی میفهمی مامان بابا درست میگن😏
و بعدش هربار که تو زندگی احساس کمبود کردم سعی کردم با یه چیز جدید جبرانش کنم!
کلاس رقص
شنا
زبان
سازهای موسیقی
فضای مجازی
چت
سعید
و...
چشممو بستم و زیر لب گفتم مرجان راست میگفت!!😔
من فقط با وسیله های مختلف سعی کرده بودم احساسمو خفه کنم...
وگرنه از همون 14سالگی فهمیده بودم هیچ دلیلی برای زندگی کردن ندارم....🚫
"محدثه افشاری"
❤️✨
صالحین تنها مسیر
@saLhintanhamasir
✍ می شود انقدر مهربان بود که حتی زمین مشتاق باشد به اینکه قدم بگذاری بر آن.
🍁 سخت است بدی ها و بدخواهی ها را دیدن و باز مهربان بودن.
🍁 اما تکرار مهربانی، میشود وجودی سراسر نور.
🍁 مهربان باشیم حتی با کسی که از او بدی دیدیم.
🍁 او شاید خوب نشود، اما ناخودآگاه مقام صبر و رضا را به ما هدیه میکند.
شبتان نورانی
@saLhintanhamasir
بسم الله الرحمن االرحیم
📖 لَا تَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَادْعُوا ثُبُورًا کَثِیرًا
💠 (و به آنها عتاب شود که) امروز فریاد حسرت و ندامت شما یکی دو تا نیست بلکه بسیار از این آه و واویلاها از دل برکشید.
#سوره_فرقان_آیه_۱۴
#تفسیر_صفحه_۳۶۱
🔑برای روزی که ناله و آه سر می دهیم چه کاری ذخیره کرده ایم ؟
@saLhintanhamasir
💠✨
در هر تپش قلبم حضور معبوديست که
بي منت برايم خدايي مي کند....
بي منت مي بخشد...
و بي منت عطا مي کند...
اي همه هستي...
اي همه شکوه...
اي همه آرامش....
امواج متلاطم درونم را ساحلي نيست جز يادت....
و غوغاي روح بي پناهم را پناهي نيست جز حضورت...
وجودم را با ذکر نامت آذين مي بندم
و جانم را با يادت متبرک مي کنم
و عاشقانه تمنايت مي کنم....
الهي و ربي من لي غيرک...
✨💠✨
صبح تون نورانی به کلام مولای متقیان
🌹#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌴#شماره_91
إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الاَْبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ.
امام(عليه السلام) فرمود:
اين قلب ها همچون بدن ها ملول و افسرده مى شوند براى رفع ملالت آنها لطائف حکمت آميز را انتخاب کنيد.
شرح و تفسير
راه رفع خستگى روح
امام در اين سخن حکمت آميز خود به نکته مهم روانى که در زندگى انسان تأثير شايان توجهى دارد اشاره کرده مى فرمايد: «اين قلب ها همچون بدن ها ملول و افسرده مى شوند، بنابراين براى رفع ملالت آنها لطائف حکمت آميز را انتخاب کنيد»; (إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الاَْبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ).
بى شک، انسان بعد از انجام کارى سنگين، خسته مى شود و نياز به استراحت و تفريح براى رفع خستگى دارد که آن استراحت اهميتش کمتر از آن کار نيست، زيرا بدن وى را آماده براى شروع به کار ديگر مى کند. روح انسان نيز چنين است; مسائل پيچيده علمى و حل مشکلات اجتماعى و سياسى و فرهنگى او را خسته مى سازد. بايد به او آرامش داد; آرامش آن از طرق مختلفى تأمين مى شود. گاه رفتن به دامان طبيعت و ديدن مناظر زيبا، باغ ها و گلستان ها، آبشارها و سبزه ها و شنيدن صداى مرغان چمن و مشاهده پرندگان زيبا و گاه به وسيله شنيدن طنزهاى پرمعنا و گاه گفت و گوهاى دوستانه با رفقاى مورد علاقه و گاه مطالعه تاريخ پيشينيان. همه اينها مى تواند به روح خسته انسان آرامش دهد; ولى از همه مهم تر همان سخنان زيباى حکمت آميز است که گاه در قالب شعر و گاه در قالب نثر ادا مى شود که هم چيزى بر دانش انسان مى افزايد و هم براى انسان شادى مى آفريند.
شايد به همين دليل است که جمعى از بزرگان علماى دين کتاب هاى مشتمل بر قصه هاى زيبا، شعرهاى جالب و لطيفه هاى خوب نوشته اند تا طالبان علم به هنگام خستگى آنها را بخوانند و رفع خستگى کنند.
به کار بستن اين دستور مبارک امام(عليه السلام) مى تواند به صورت شخصى باشد يا به صورت جمعى و عام به اين معنا که هر انسانى لازم است براى خود جهت موارد خستگى از کارهاى علمى يا اجتماعى برنامه ريزى داشته باشد تا بتواند با نشاط بيشتر به کارهاى مثبت خود ادامه دهد و نيز براى مراکز علمى و جمعيت هاى مختلف بايد برنامه ريزى هايى شود که آنها را به هنگام خستگى از کار و ملالت، نشاط و آرامش بخشد.
بى ترديد ساعات يا دقايقى که انسان به طرائف الحکم مى پردازد («طرائف» جمع «طريفه» به هر چيز تازه و جالب و شگفت انگيز گفته مى شود) از ساعات مفيد عمر اوست، زيرا هم آموزندگى دارد و هم نشاط و هم سبب مى شود بازدهى کار او بيشتر گردد. همان گونه که در حکمت 390 نيز آمده که امام(عليه السلام)مى فرمايد: «لِلْمُؤْمِنِ ثَلاَثُ سَاعَات فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ وَسَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ وَسَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَبَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَيَجْمُلُ وَلَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَکُونَ شَاخِصاً إِلاَّ فِي ثَلاَث مَرَمَّة لِمَعَاش أَوْ خُطْوَة فِي مَعَاد أَوْ لَذَّة فِي غَيْرِ مُحَرَّم; انسان با ايمان ساعات زندگى خود را به سه بخش تقسيم مى کند: بخشى را صرف عبادت و مناجات با پروردگارش مى نمايد بخش ديگرى را در طريق اصلاح معاش و زندگى به کار مى گيرد و بخش سوم را در راه بهره گيرى از لذت هاى حلال و دلپسند صرف مى کند».
شبيه اين مضمون در بحارالانوار از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) به عنوان يکى از مطالبى که در صحف ابراهيم از سوى خدا نازل شد، آمده است.(1)
(1). بحارالانوار، ج 12، ص 71، ح 14.
صالحین تنها مسیر
#نکات_تربیتی_خانواده ۱۱۵ زندگی شیرین 💟 وقتی زندگی یه خانم شیرین بشه، تا یه ماشینِ عروس میبینه حسرت
🌹 #نکات_تربیتی_خانواده 117
طب اسلامی و غربی
💢 داروهایی که معمولا یه قسمت بدن رو درست میکنه اما چند جای دیگه از بدن رو خراب میکنه!
❌ ضمن اینکه علم پزشکی جدید میگه که شما هر موقع قسمتی از بدنت درد داشت، کافیه چند تا مسکن مصرف کنی تا درد رو احساس نکنی!❌
🔷آخه این چه جور درمان بیماری هست؟
😒
🔸 خدا درد رو توی بدن قرار داده که آدم بره دنبال اصلاح بدنش، نه اینکه با مسکن صرفا درد خودش رو ساکت کنه!
⭕️ متاسفانه الان بیمارستان ها پر از بیمارانی شده که با بدنشون درست برخورد نکردن.
آخه چرا با بدنت درست برخورد نمیکنی؟
#نکات_تربیتی_خانواده 118
...چرا حرکت فعالانه برای سالم زندگی کردن نداری؟
یه ذره به خودت حرکت بده! یه مقدار تلاش کن تا اصلا بیمار نشی.
😒
✅ اگه یه نفر تلاشش این باشه که دستورات اسلام رو در زمینۀ سلامتی بدن انجام بده دیگه نیازی به پزشک هم نخواهد داشت.👌
انقدر هم لازم نیست پول خرج بیماری هاش بکنه!
🌺💞 مثلاً حضرت امام خمینی(ره) بعد از این که پزشکی بهشون توصیه کرد که پیاده روی روزانه داشته باشن تا آخر عمر، پیاده روی روزانه شون ترک نشد...😌✔️
✅ همۀ بزرگان ما اهل ورزش بودن و توی روایات هم در مورد انجام ورزش های مختلف مطالب نابی آورده شده.
🔸 سعی کنید اصلا مریض نشید! این خیلی بهتر از اینه که مریض بشید و برید دنبال درمان!
صالحین تنها مسیر
شاهد: #ملاقات_با_خدا ۳ 🔸 کیا رو باید بیارن به عنوانِ آدمِ موفق؟ 🔰 باید یه آقای دکتر یا مهندس یا مع
#ملاقات_با_خدا 5
💥 یه اتفاقِ خیلی مهم...💥
🔷 ما برای چی میخوایم مبارزه با نفس کنیم؟
🌎🌺 یه بخشش برای اینه که زندگی دنیاییمون بهتر بشه
زندگی مومنین باید بهتر از دیگران باشه
"با صفاتر" از دیگران باشه
"لذّت بخش تر و قوی تر از غیرِ مومنین"باشه
💖🌈🌷
ولی ما اینو👆 هدف نمیدونیم ، فقط صرفاً فائده میدونیم.✔️
🌱 مثلاً شما وقتی میخواید به سفرِ زیارتی مشهد الرضا برید🚶
🛣 طبیعتاً از شهرِ نیشابور هم عبور میکنید. در حالی که نیشابور، هدفِ اصلی شما نیست
🔻یعنی اینطور نیست که بگی من هم میخوام برم مشهد و هم نیشابور!
** به قول معروف
/چون که صد آمد ، نود هم پیش ماست/
🌹
#ملاقات_با_خدا 6
☢ در اینجا هم هدفِ اصلی از مبارزه با هوای نفس👇
رقم زدنِ یه اتفاقِ بسیار مهم هست💥
💞شما بیا و به "هدفِ عالی" فکر کن ، طبیعتاً به هدفِ پایین تر هم میرسی😌
✅🎯✅
🔹این اتفاقِ مهم چیه که "همه دنیا" دست به کار میشن تا برای تو "زمینه مبارزه با نفس" درست کنن؟؟
🔸این اتفاقِ مهم چیه که برای رسیدن به اون
این همه "تقدیراتِ الهی طراحی میشن" تا ما بتونیم مبارزه با نفس کنیم؟
🌷این اتفاقِ مهم چیه که قراره اینقدر در دنیا مبارزه با نفس کنیم که "نه تنها در دنیا، بلکه آخرتِ ما هم آباد بشه"؟✨
🔸روش فکر کنید. ان شاءالله فردا در موردش صحبت میکنیم😊
🌹 @IslamLifeStyles
✔️ اولین موضوع توی امر به معروف و روشنگری، "خودسازی اخلاقی و رفتاری" هست.
⭕️ نمیشه یه نفر خودش آدم با تقوا و اهل مبارزه با نفسی نباشه بعد بخواد دیگران رو نصیحت کنه!😒
🚫 کسی که خودش ادم درستی نباشه اگه بهترین حرف ها و روشنگری ها رو هم بکنه هیچ فایده ای نخواهد داشت...
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
Hedayat 2.mp3
1.67M
#هدایتگری_تنهامسیری 2
✅ خودسازی فردی و اصلاح عقاید تاثیر فوق العاده ای در افزایش پذیرش دیگران داره.
🔹 حاج آقا حسینی
🚦 @IslamLifeStyles
💠# اولیا
از آنجا که شرح حال اولیاء خدا باعث بیداری از خواب غفلت می شود هر دوشنبه مختصری از زندگینامه یک ولی خدا تقدیم می شود
بنده به اختصار چند جمله ای رو از زندگی و کرامت جناب شیخ
خدمت شما دوستان می نویسم:
شیخ حسنعلی اصفهانی(رحمة الله علیه) فرزند علی اکبر فرزند رجبعلی مقدادی اصفهانی(رحمة الله علیه)، در خانواده زهد و تقوی و پارسائی چشم به جهان گشود، پدر وی مرحوم ملاّ علی اکبر، مردی زاهد و پرهیزگار و معاشر اهل علم و تقوی و ملازم مردان حق و حقیقت بود
و در عین حال از راه کسب، روزی خود و خانواده را تحصیل می کرد و آنچه عاید او می شد، نیمی را صرف خویش و خانواده می کرد و نیم دیگر را به سادات و ذراری حضرت زهرا علیها السلام اختصاص می داد...
مرحوم ملا علی اکبر که فرزند ذکوری نداشت، عهد کرده بود که به اعتاب مقدسه مشرّف و متوسل شود تا خداوند پسری به او کرامت فرماید، این سفر که در سال یازدهم از خدمت او به مرحوم حاجی محمد صادق اتفاق افتاد با حامله شدن عیالش پایان پذیرفت وحاجی قبل از تولّد فرزند به او بشارت پسری داده و سفارش کرده بود که آن پسر را « حسنعلی» نام گذارد.
در سحرگاه یک شب که ملا علی اکبر در تخت پولاد، به خدمت استاد خود سرگرم بود، خبر شادی بخش تولّد نوزاد را از استاد خود می شنود و مجدداً در مورد نامگذاری کودک به « حسنعلی» توصیه می گردد.
مرحوم حاج شیخ حسنعلی از دوازده تا پانزده سالگی، تمام سال، شبها را تا صبح بیدار می ماندند و روزها همه روز، بجز ایّام محّرمه، با ترک حیوانی روزه می گرفتند و از پانزده سالگی تا پایان عمر پر برکتش، هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان و ایام البیض هر ماه را صائم و روزه دار بودند و شبها تا به صبح نمی آرمیدند.
با اینکه در عصر حاضر جوانان این مرز و بوم به دنبال عرفان و معنویت هستند و این عرفان را در عرفانهای کاذب شرق و غرب جستجو میکنند اما شیخ حسنعلی اصفهانی از عارفانی است که شیوه او همان روش امامان معصوم(علیهمالسلام ) بود.
وجود او سرشار از عشق به ولایت بود و هیچ گاه از مسیر آنها جدا نشد. او بیشتر عمر خویش را در نجف اشرف و بعد، از آن در کنار حرم شریف رضوی گذراند و تا آخرین لحظات عمر خود، ذکر علی بر لب داشت
شیخ حسنعلی درباره راه و روش عرفانی خود در جواب نامه یکی از سادات دزفول مینویسد
بدانید که مدار و معیار امر و طریقه ما بر سه چیز است؛ شب زندهداری، لقمه حلال و توجه به نماز، به ویژه نماز اول وقت و حضور قلب در آن
آری با روش درست و عرفانی به حق، آنهم برگرفته از عرفان ناب اهل بیت(علیهمالسلام) است که انسان میتواند از قفس بدن مادی خود به پرواز درآید و به این مقامات بلند عرفانی و روحانی دست یابد که مسیحوار بتواند مرده زنده کند و پناهگاه انسانهای بیپناه باشد
برخی افراد مورد اعتماد شنیده شده که آن جناب در حال حیات خود، به این محلی که الان قبر اوست، (صحن عتیق حرم مطهر علیابن موسیالرضا (ع) ) رفت و آمد زیادی داشت. در آنجا مینشست و قرآن و دعا میخواند. وقتی که به او گفتند: چرا به این محل توجه خاصی داری؟ گفت: اینجا محل دفن من است و میگفت: مرا در این محل دفن کنید. در آن زمان سرّ این عمل معلوم نبود، ولی بعدها معلوم شد که این محل نزدیک پایه مناره است و از خرابی مصون است ولی جاهای دیگر صحن همه زیر و رو شدند، ولی این محل همچنان به حال خود مانده است.
صاحب کتاب نشان از بی نشان ها، علی مقدادی اصفهانی درباره سکونت و محل دفن پدر خود، عالم ربانی حاج شیخ حسنعلی معروف و مشهور به نخودکی می نویسد: پدرم به من گفت: پس از مدتی زندگی در مشهد مقدس تصمیم گرفتم برای همیشه به شهر نجف اشرف نقل مکان کرده در آنجا ساکن شوم. اما قبل از حرکت مدتی در یکی از اتاق های صحن عتیق رضوی در مشهد با خود خلوت کردم و به ریاضت نفس مشغول شدم. همچنان در حال ذکر و مراقبه بودم که ناگهان پرده غیب برایم گشوده شد و دیدم درهای صحن مطهر عتیق بسته شد و منادی صدا می زند و می گوید: حضرت رضا (ع) اراده فرموده اند که از زوار خویش دیدن کنند.
پس از آن، جنب ایوان عباسی در همین نقطه که اکنون محل دفن شیخ است یک کرسی نهادند و حضرت (ع) روی آن قرار گرفتند، بعد به دستور امام (ع) در شرقی و غربی صحن عتیق گشوده شد تا زوار از در شرقی وارد و از در غربی خارج شوند. سپس دیدم که تمام صحن مملو از جمعیت است جمعیتی که برخی از آنان به صورت حیوانات مختلف بودند و به همین صورت انسان و حیوان از پیش روی حضرت (ع) عبور می کردند و حضرت (ع) دست مبارک و پرنوازش خود را بر سر همه آنان اعم از حیوان و انسان می کشیدند و اظهار مرحمت می فرمودند. پس از آن سیر و شهود معنوی و مشاهده آن رافت عام و مهر و محبت عمومی از امام (ع)، از رفتن به نجف اشرف منصرف شده و تصمیم گرفتم برای همیشه در مشهد مقدس ساکن شوم و چشم امید به الطاف و عنایات آن حضرت (ع) بدوزم.
فرزند شیخ می گوید: پس از ذکر ای