📋 جدول جزئیات برگزاری اجتماع عظیم مردمی #عید_بیعت با امام زمان
📆 مراسم عید بیعت همزمان با سالروز آغاز امامت امام زمان مصادف با شنبه ۲۴ مهرماه ۱۴۰۰ در هفت شهر تهران، شیراز، اصفهان، مشهد، اهواز، بیرجند، کرمان برگزار میشود.
#نشر_حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شما این قهرمان رو میشناسید؟
مداحی_آنلاین_دل_و_دلدارم_سید_مجید_بنی_فاطمه.mp3
5.74M
آغاز_ولایت_امام_زمان(عج)
دل و دلدارم
یار وفا دارم
سید_مجید_بنی_فاطمه
👏 سرود
فوق زیبا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
تداوم حرکت پیامبران الهی به وسیله حضرت بقیةالله(عج)
رهبر انقلاب: وجود مقدس حضرت بقیةالله (ارواحنافداه) استمرار حرکت نبوتها و دعوتهای الهی است از اول تاریخ تا امروز؛ یعنی همانطور که در دعای ندبه میخوانید، از «فبعض اسکنته جنّتک» - که حضرت آدم است - تا «الی ان انتهی الامر» - که رسیدن به خاتمالانبیاء (صلّیاللهعلیهواله) هست - و بعد مسألهی وصایت و اهل بیت آن بزرگوار، تا میرسد به امام زمان(عج)، همه، یک سلسلهی متصل و مرتبط به هم در تاریخ بشر است. این، بدین معناست که آن حرکت عظیم نبوتها، آن دعوت الهی بهوسیلهی پیامبران، در هیچ نقطهیی متوقف نشده است. بشر به پیامبر و به دعوت الهی و به داعیان الهی احتیاج داشته است و این احتیاج تا امروز باقی است و هر چه زمان گذشته، بشر به تعالیم انبیا نزدیکتر شده است.
#سلامتی_فرمانده_صلوات
✍در شام امامت «امام غائب حاضر» علاوه بر تحکیم بیعت، ملتمسانه و متضرّعانه می گوئیم:
🤲اَللّـهُمَّ اِنّا نَشْكُو اِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَغَيْبَةَ وَلِيِّنا، وَكَثْرَةَ عَدُوِّنا، وَقِلَّةَ عَدَدِنا، وَشِدّةَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَيْنا
خدایا ما به تو شکایت می کنیم از نبودن پیامبرمان ص، و از غیبت مولایمان و از بسیارى دشمنان و کمى افرادمان و از سختى آشوب ها و از کمک دادن اوضاع زمانه به ضرو و زیان ما🤲
♦️ دعای زیبا فرج ✨✨
#قرار_شبانه
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️
┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
ساعت به وقت #دعای هفتم صحیفه سجادیه
به نیت از بین رفتن تمام موانع ظهور، موفقیت همیشگی جبهه حق و سربلندی ایران قوی به زعامت آقاجانمون "امام خامنه ای" ✅🌺
رفع بیماری کرونا و شفای بیماران کرونایی 🌷🌷
"اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم♡
صالحین تنها مسیر
📚 #نگاه_خدا 📝 #قسمت_دوم زنگ زدم به آژانس خیلی خوشحال بودم که مامان فاطمم چشماشو باز کرد رسیدم بیمار
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨
📚 #نگاه_خدا
📝 #قسمت_سوم
سرمم که تمام شد بابا منو برد بهشت زهرا ،خیلی شلوغ بود کل فامیل اومده بودن
مادر جونم هی به سرو صورتش میزد و از حال میرفت من یه گوشه روی خاک نشسته بودمو با نگاهم مادرمو بدرقه خاک میکردم.
(مادری که هیچ وقت باهام تندی نکرد،همیشه لبخند میزد ،هیچ وقتی چیزی رو به من تحمیل نکرد ،با اینکه خودش عاشق حجاب و دین بود ،هیچ وقت منو مجبور به حجاب و نماز نکرد ،همیشه فقط حرفای قشنگ درباره حجاب میزد ولی من گوشام نمیشنید)
یه دفعه دستی اومد روی شونه ام نگاه کردم دایی حسینمه بغض کرده بود و منو تو آغوشش گرفت.
(دایی حسین بهتری دوست و رفیقم تو زندگی بود،تو سپاه کار میکرد،عاشق من بود همیشه میگفت با اینکه اهل نماز و روزه نیستی یه چیزی تو درونت هست که منو جذب خودش میکنه)
دایی حسین: سارای عزیزم ،سارای قشنگم چرا گریه نمیکنی ،چرا حرفی نمیزنی ،نمیخوای با مادر خداحافظی کنی.
دلم میخواست حرفی بزنم،دلم میخواست فریاد بزنم و گریه کنم ولی نمیشد ،همه چی خشک شد و رفت.
دایی حسین اینقدر حالش بد بود که عمو هادی و چند نفر دیگه اومدن بردنش مراسم تمام شد
(وای که چقدر زود تمام شد ، من که خدا حافظی نکردم ،من که حتی برای اخرین بار مادرمو ندیدم )
نرگس جون، زن دایی حسین بلندم کرد
مادرجون: حاجی بزارین سارا با مابیاد خونه ما یه کم حالش بهتر بشه.
بابا رضا: من حرفی ندارم میتونه بیاد.
(رفتم به کت بابا چنگ زدمو نمیخواستم برم ،میخواستم همراه بابا برم خونه)
مادر جونم فهمید اومد بغلم کردو اشک میریخت سارا جان مواظب خودت باش.
ادامه دارد ....
🌾🌾🌷🌷
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨
📚 #نگاه_خدا
📝 #قسمت_چهارم
توی راه بابا اصلا حرفی نزد، رسیدیم خونه بابا ماشینو برد پارکینک منم زودتر رفتم خونه که برم تو اتاقم. چشمم به سجاده مامان افتاد که اون شب جمع نکرده بودم .
رفتم نشستم کناره سجاده .
قفل زبونم باز شد :
یعنی اینقدر بد بودم که حتی صدامو نشنیدی؟
به حال روزم نگاه نکردی؟
من که از تو چیز زیادی نخواستم!
من که قول داده بودم که دختره خوبی میشم .
هر چی گفتی انجام بدم
کجاست اون بخشندگیت هان
چرا صدامو نشنیدی
دیگه نمیخوامت
دیگه نیازی به تو ندارم
تمام زندگی من الان زیر خاکه ، دیگه هیچ نمیخوام ازت .
شروع کردم به جیغ و داد کردن سجاده رو پرت کردم مهره خورد شد از شدت پرتاب من. اون طرف تر ، تسبیح مادرمو گرفتم پاره کردم.
بابام با شنیدن صدام خودشو رسوند داخل خونه
اومد کنارمو بغلم کرد: سارا جان آروم باش بابا
- چه جوری آروم باشم بابا .
مامان دیگه نیست پیش ما
بابا عشقت الان زیر خاکه
بابا رضا اشک میریخت و چیزی نمیگفت :
اینقدر تو بغلش گریه کردم که نفهمیدم چی شد که از حال رفتم و چشممو باز کردم توی اتاق بودم .
نرگس جون کنارم بود،به دستم سرم زده بودن
نرگس جون: سلام ساراجان ، بهتری؟
- بابام کجاست؟
نرگس جون:رفته مراسم ، میخواست بمونه پیشت ولی ما نزاشتیم زشت میشد اگه نمیرفت ، بابا رضا هم گفت نمیخواد تو بیای مراسم ، شاید باز حالت بد بشه .
یه هفته گذشت و بابا اجازه نمیداد تو هیچ مراسمی شرکت کنم حتی سر خاک هم منو نمیبرد ،میترسید حالم بد بشه، واقعا خیلی بد حالم ، پدرم حال خودش از من خراب تر بود ،نیمه های شب صدای گریه هاشو از تو اتاقم میشنیدم به خودم میگفتم بابا جون تو چقدر صبوری منم توی اتاقم بودم و با عکس مامانم حرف میزدمو گریه میکردم.
در طول روز نرگس جون و خاله زهرا میومدن بهم سر میزدن بعد یک ماه بابا اومد تو اتاقم: بابا سارا آماده شو بریم سر خاک.
(من چقدر خوشحال بودم که بلاخره میتونم برم سر خاک مامان فاطمه)
سریع اماده شدم و رفتیم
رسیدیم بهشت زهرا ،دست بابا رو گرفته بودمو همراهش میرفتیم رسیدیم به سنگ قبر مامان پاهام سست شد نشستم کناره قبر
سرمو گذاشتم روی سنگ سلام مامان قشنگم
ببخش که دیر اومدم پیشت.
چقدر دلم برات تنگ شده بود.
چقدر زود از پیش ما رفتی.
بعد کلی درد و دل و گریه همراه بابا به سمت خونه حرکت کردیم...
ادامه دارد ....
🌾🌾🌷🌷
🌓
#نیایـــششبانگاهـــــۍ
خـــ♡ـــدایا
امشب از تو میخواهــم دلهایمان
را چون #آب روشن زندگیمان را
چـــون گـــرمای آتـش دل چسب
وجودمان را چون #مــاه آسمـان
آرام و روزگارمان را چون نگاهت
زیــــــــــبا ڪُـــــن.
✨ #شــــــبـتونمــهدوۍ✨
#سلام_امام_زمانم
امامزمان عج
تا کی در انتظار وصل تومن بمانم☘️ تا کی سرود عشقت هر روز و شب بخوانم🍀
تا کی دل غریبان در تاب وتب بسوزد 🍀 تا کی ندیده رویت رُخ از جهان بِشوید☘️
تاکِی به بوی رویت قانع شوم به عالم☘️ پیمانه ام سَر آمد رَحمی نما به حالم☘️
تا کِی بنوشم از غم خونابه هر شب و روز☘️ تا کِی بَرآرم اهی هر لحظه از سَر سوز 🍀
تا کِی کِنار خاکِ هر عاشقی بروید ☘️ صد لاله ی شقایق از عشقِ بوی رویَت ☘️
تا کِی کنم نِظاره خون دل اسیران 🍀 اخر بیا و بُگسَل این قید وبند و زندان☘️
اللهم عجل لولیک الفرج❤️
#سلام_امام_زمانم
امامزمان عج
تا کی در انتظار وصل تومن بمانم☘️ تا کی سرود عشقت هر روز و شب بخوانم🍀
تا کی دل غریبان در تاب وتب بسوزد 🍀 تا کی ندیده رویت رُخ از جهان بِشوید☘️
تاکِی به بوی رویت قانع شوم به عالم☘️ پیمانه ام سَر آمد رَحمی نما به حالم☘️
تا کِی بنوشم از غم خونابه هر شب و روز☘️ تا کِی بَرآرم اهی هر لحظه از سَر سوز 🍀
تا کِی کِنار خاکِ هر عاشقی بروید ☘️ صد لاله ی شقایق از عشقِ بوی رویَت ☘️
تا کِی کنم نِظاره خون دل اسیران 🍀 اخر بیا و بُگسَل این قید وبند و زندان☘️
اللهم عجل لولیک الفرج❤️
سیّد اجل علی ابن طاووس میگوید:
من در سامرا بودم. پس سحرگاهان دعای آن بزرگوار را شنیدم، این مقدار از آن که راجع به زندگان و مردگانی است که از آنها یادی به میان آورد؛ حفظ کردم:
«و أبقهم – أو قال - و أحیهم فی عزنا و ملکنا و سلطاننا و دولتنا ...
و آنان را باقی بدار - یا فرمود - و زنده بدار در روزگار عزّت ما و ملک ما و حکومت ما و دولت ما.»
امام رضا علیهالسّلام به موسی بن سیار فرمودند:
«ای موسی بن سیار! مگر نمیدانی که بر ما امامان، اعمال شیعیانمان هر صبح و شام عرضه میشود؟ پس هر تقصیری که در اعمال آنها باشد، از خداوند متعال گذشتِ از آن را خواهیم خواست و هر کار خوب و پیشرفت در برنامههای دینی باشد، از خداوند پاداش برای صاحب آن عمل خواهیم خواست.»
و نیز امیرالمؤمنین علیهالسّلام به رمیله فرمودند:
«ای رمیله! هیچ مؤمنی نیست که بیمار شود، مگر این که به مرض او مریض میشویم و اندوهگین نشود مؤمنی مگر این که به خاطر اندوه او اندوهگین گردیم و دعایی نکند، مگر این که برای او آمین گوییم و ساکت نماند مگر این که برایش دعا کنیم.»