eitaa logo
صالحین تنها مسیر
219 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بــــــــــسم الله الـــــــــرحمن الـــــــــرحیم 📖 وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ 💠 و کسانی که معرفت و دانش به آنان عطا شده بود، گفتند: وای بر شما پاداش خدا برای کسانی که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده اند بهتر است. و [این حقیقت الهیه را] جز شکیبایان در نمی یابند. ۸۰ ۳۹۵ 🔑 ايمان و عمل صالح، زمانى سعادت آفرين است كه انسان بر آن پايدار باشد. @saLhintanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺یک قرار روزانه 🔺 هرروز یک فراز از زیارت جامعه کبیره برای شناخت امام و انس با حضرت از امروز با هم زیارت جامعه کبیره را خطاب به حضرت ولی عصر عج میخوانیم السَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ وَ السَّادَةِ الْوُلاةِ وَ الذَّادَةِ الْحُمَاةِ وَ أَهْلِ الذِّكْرِ وَ أُولِي الْأَمْرِ وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ وَ خِيَرَتِهِ وَ حِزْبِهِ وَ عَيْبَةِ عِلْمِهِ وَ حُجَّتِهِ وَ صِرَاطِهِ وَ نُورِهِ [وَ بُرْهَانِهِ ] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ سلام بر شما که : پيشوای دعوت كننده اید، پيشروی هدايت كننده اید، سرور بندگانید، مدافع حمايت كننده اید، اهل ذكر و صاحب فرمانید، باقيمانده و برگزيده خدایید، حزب خدا و صندوق دانش حقید، و حجّت و راه و نور و برهان خدایید چه میدانی که: حضرت (عج) "الامامُ الدُّعَاةِ" هستند یعنی چه؟ حضرت (عج) "القائدُ الْهُداة" هستند یعنی چه؟ امام یعنی جلودار، پیشوا، جلوداری که ماموم را به دنبال خود می‌برد. الامامُ الدُّعَاةِ یعنی جلوداری که دعوت کننده‌ است، یعنی نه تنها خود پیشاپیش حرکت میکند که سایرین را نیز به راهی که خود در آن قرار گرفته دعوت میکند. قائد یعنی زمامدار، یعنی آن که تحت امر خود را با خود میکشد، مانند افسری که سربازانش به امرش گوش به فرمان و در حال حرکتند، و القائدُ الْهُداة یعنی نه تنها زمامدار است که هدایتگر نیز هست، در مسیر درست و صلاح راه میبرد و از ضلالت و گمراهی و سرگشتی تحت امر خود را دور میکند جمع این دو ویژگی، یعنی حضرت ولی عصر (عج)، پیشوایی هستند که راه و پیچ و خمها و مسیر صحیح و اصلاح را میشناسند و با علم و آگاهی کامل به مسیر، دیگران را به سوی مسیر خیر فرامیخوانند و آنان را که به این ندا لبیک گفته اند را به سوی عالیترینها و برترینها، هدایت و راهنمایی میکنند. مولای من (عج) خوشا آنان که در این مسیر پر پیچ و خم، امامت و قیادت شما را گردن نهاده و پذیرفته اند؛ خوشا لبیک گویان، شما و خوشا رهروان شما من نیز با جمع آنان که سر به سالاری و دل به سیادت شما نهاده اند؛ هم نوا میشوم که : اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ ] وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ وَ السَّابِقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ
1_17377913.mp3
3.56M
💠شزح زیارت جامعه. ٧🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
#برنامه_جامع_تربیت_دینی66 📡🌍💥☄️ #برای_عبد_شدن 36 "موسیقی" 🔷اگه ما یه مدت در مورد قوی شدن روحمون تف
🔹💖🔶🌺 ۳۸ "کنترل میل جنسی" 🔶یه سوال خیلی مهم! حاج آقا شما میگید اگه انسان عبد بشه قدرت پیدا میکنه. درسته؟ بله.☺️ پس چرا عرفا از قدرتشون استفاده نمیکنن؟ آفرین چه سوال خوبی!😊 🔹اتفاقا ما هم بچه بودیم وقتی میدیدیم که یه مغازه دار کلی خوراکی توی مغازش هست، همش فکر میکردیم که چرا این خوراکی های خوشمزه رو نمیخوره!😢 👈اما وقتی بزرگ شدیم متوجه شدیم که بله هر کی هر چی داره که مصرف نمیکنه.😊 🔴اون ندید بدید ها هستن که تا یه قدرتی پیدا میکنن میخوان به بقیه زور بگن! 🌺عزیزم قدرتت رو مصرف نکن "تا قدرتت بیشتر بشه".🌺 راه افزایش قدرت چیه؟ 💪کنترل قدرت هست. جلوی خودت رو بگیری. حداقلش اینه که بگی کمی دیرتر... 🎴میخوای ارضای شهوت کنی؟ بگو صبر کن تا ازدواج.😒 🔴عصبی شدی میخوای فحش بدی بگو کمی دیرتر... نیم ساعت دیگه فحش بده! ➖آخه حاج اقا تا اون موقع که عصبانیتم تموم میشه. اون موقع که نمیتونم فحش بدم.😕 خب ما هم همینو میخوایم دیگه!😊 مگه شما اینو نمیخوای؟ بله حاج آقا راست میگیدها!😅 ✅چرا خدا کاری کرده که نوجوان ها در سن 15 سالگی به بلوغ جنسی میرسن؟❓❗️ مگه خدا نمیدونسته این بنده خدا یه چند سالی طول میکشه تا ازدواج کنه؟ پس چرا قوای جنسی رو انقدر زود فعال میکنه؟ علتش اینه که خدا میخواد یه نوجوان خودش رو قوی کنه. یعنی میل جنسی داشته باشه و بعد "با برنامه کنترلش کنه تا قدرت پیدا کنه". 🌐خدا ما رو دوست داره. میدونه که ما زمانی لذت میبریم که قدرتمند باشیم✅ برای همین شدیدترین میل جنسی رو در سن 14 سالگی میده تا نوجوان خودش رو نگه داره تا قوی بشه. نه اینکه 14 سالگی ازدواج کنه! 🔴ببینید لذت جنسی با احساس مثلا دستشویی(عذرخواهی میکنم) خیلی فرق میکنه. بله وقتی آدم دستشوییش میاد نباید جلوی خودش رو بگیره.👌 ✔️✔️✔️اما لذت جنسی رو میشه کنترلش کرد.... در این باره بیشتر خواهیم گفت... ➖✅🔹🔷 🌺تنهامسیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🌼 📌 پندانه 🔸ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﭘﻠﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ …ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ …ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ … 🔹ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺠﺎﺗﺘﻮﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﺗﻮﻥ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ . 🔹ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .…ﺑﻴﺮﻭﻧﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ …ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺎ ﺷﻨﻮﺍﺳﺖ . 🔺دﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ! 🔺ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ 🔅امام علی - علیه السلام - فرمود: ناامیدی، صاحب خود را می کشد. 📚غرر الحکم، ح 6731 💠✨💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
💎 #تقوا_طرحی_برای_اداره_جامعه-ج۱ 📌تقوا در یک دسته‌بندی به « #تقوای_قبل_از_ایمان» و « #تقوای_بعد_از_
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿 ✳️ در جامعه باعث رسوایی منافقین خواهد شد ✳️ با جلوی عرفان‌های دروغین گرفته می‌شود 🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 🆔 @Tanhamasir_ir ✳️اهمیت برای جامعۀ دینی بسیار بالاست. ⭕️ مشکلاتی که ما امروزه در جامعۀ خود داریم و روز به روز بیشتر خود را نشان می‌دهند، همه بر سر . ♻️ روز به روز مشخص می‌شود که مشکلاتی که داریم، از . 🔰 برای حل این معضلات، باید را در جامعۀ خود نهادینه کنیم.✅ 🔶🔷باید به مفهوم بپردازیم و به این فکر کنیم که «آیا همان‌طور که ➖ یک می‌تواند باشد، ➖یک نیز می‌تواند لباس بر تن کند؟» 🆔 @Tanhamasir_ir 🍃بر اساس آیات کریمۀ قرآن، داستان زندگی بشر با آغاز می‌شود و این موضوع بی‌حکمت نیست. ماجرای این درگیری، به ظاهر بر سر این بود که یک از جانب خداوند پذیرفته شد و دیگری نشد.❗️ ⚠️ اما دلیل اصلی اینکه چرا قربانی قابیل پذیرفته نشد این بود که : «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین؛ بىتردید خدا فقط از متقیان خواهد پذیرفت» (مائده/27) 🌿🔅🌿🔅🌿🔅  📂جمع‌بندی داستان هابیل و قابیل این است که هر دو به خداوند داشتند، اما 👈هابیل «باتقوا» بود✔️ 👈 وقابیل «تقوا» نداشت. ✖️ ☑️این نبرد نمونۀ همۀ جنگ های تاریخ است.☑️ ✅ آن انسان که با انسان می‌جنگد، علت کفرش است 💠✨💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
#برنامه_جامع_تربیت_دینی68 🔹💖🔶🌺 #برای_عبد_شدن ۳۸ "کنترل میل جنسی" 🔶یه سوال خیلی مهم! حاج آقا شما م
🔹💖🔶🌺 39 "کنترل میل جنسی و خودارضایی" 🔷چرا خداوند متعال که ما رو دوست داره، شروع میل جنسی رو توی 14 سالگی قرار داده؟ اون موقع که امکان ازدواج نیست عملا. و میل جنسی هم شدید ترین لذت ها رو داره. 🔺خدایا آخه چرا این کار رو کردی؟ 🌷خداوند میفرماید: بله من این کار رو کردم. برای این که میخوام «جوان من ابر قدرت بشه». 🔷خدایا این که نمیدونه سیستم اینطوریه! 😢 ✅پس شما پدر و مادر و معلم چکاره اید؟ توی هفت سال دوم چرا به بچتون نظم و ادب رو یاد ندادید؟⁉️ 🔺🔸🔷🔴🔸 متاسفانه این مبنای فکری غلط در جامعه ی ما مشکلات زیادی رو ایجاد کرده. 🔷دختر و پسرای جوان، اغلب فکر میکنن که حس میل جنسی غیر قابل کنترل هست ⛔️ و خیال میکنن هر موقع شهوتشون زیاد شد حتما باید یه جوری دفع کنن!❌ 🚫برای همین یا میرن دنبال ارتباط حرام با جنس مخالف یا دست به خود ارضایی میزنن. 🔺مدام هم توبه میکنن اما دوباره میرن سمت این گناهان. 😊نه عزیز دلم «میلی جنسی رو میشه کنترلش کرد» ✅اصلا خدا اینو توی سن پایین داده که کنترلش کنی تا قوی بشی. 🔸سه تا مجموعه کمکی هست در این راه دسته اول، راه های طبی هست مثلا غذاهای با طبع گرم کمتر مصرف کن،ادویه جات و پیاز و فلفل و..کمتر استفاده کن. ☢مدام ورزش منظم داشته باش، گاهی هم روزه بگیر. اینا هوای نفس رو ضعیف میکنن. 📴دسته دوم راه های عملی برای پیشگیری هست مثلا به هیچ وجه عکس و فیلم های اونجوری! نبین. مقابل درخواست های هوای نفست بایست. ⛔️⛔️ وقتی میدونی بعضی جاهای خاص اگه تنها باشی حتما شکست میخوری خب اصلا اونجا نرو.🚫 ⭕️نگو که من تا دم کار میرم اما مقاومت میکنم!!!😒 ⛔️شهوت جنسی چیزیه که اگه تا نزدیکش رفتی حتما خودت رو خراب میکنی. 🔷دسته ی سوم قوی کردن خودت با انجام مبارزه با نفس هست. ⭕️اگه اتفاقی توی خیابون چشمت به نامحرم افتاد سریع نگاهت رو تغییر بده. هر چی هوای نفست گفت فقط یه نگاه کوچولو!😈 بهش بگو تو غلط میکنی که میخوای منو ضعیف کنی! 😒😠 اتفاقا به لجش هم که شده دیگه نگاه نکن! یه حالی ازش گرفته میشه که خدا میدونه!😎 ✅فقط خواهش میکنم همیشه در این مسیر مبارزه باقی بمون. «اگه شکست خوردی خودت رو رها نکن...» ✔️تو برای این مبارزه خلق شدی. اشکالی نداره شکست بخوری «مهم اینه که بلند بشی...» 🌷مولا هیچ وقت دست عبدش رو رها نخواهد کرد... این پیام رو به طور روزانه بخونید و تمرین کنید. 🌱✅➖➖💖 🌺تنهامسیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
🔹 #او_را ... 89 "جلسه پیش راجع به هدف خلقت کمی صحبت کردیم، وقتی به خود این کلمه فکر میکنی،میفهمی که
.... 91 حرف‌های مرجان دوباره پتک شده بود و به سرم میکوبید. راست میگفت! آرامش داشته باشم که چی بشه!؟ آخرش که چی؟؟؟! رفتم سراغ دفترچه های روی میز. دوباره باید سوالی رو که سعی داشت مغزم رو منفجر کنه،مینوشتم. « آرامش!؟» به دنبال جوابش تو نوشته های قبلیم گشتم،چندتا جمله پیدا کردم! « آرامش نداشته باشی،نمیتونی به هدفت برسی!» آرامش!؟هدف!؟ « برو ببین برای چی خلق شدی؟! » « تو رو آفریده برای خودش! » « چرا به شکل انسان خلقت کرد!؟ » « تو انسان نشدی که بری دنبال هرچی که دلت میخواد!! انسان شدی که بگذری از دل بخواهی های خودت! » یه صفحه جلوم بود،با دو تا سوال و چهار تا جمله! اینقدر حرف مرجان فکرم رو درگیر کرده بود،که همه اتفاقات چنددقیقه پیش از یادم رفت!! انگار همه چی به هم گره خورده بود. دوباره دفترچه ی سجاد رو باز کردم.باید جواب سوال‌هام رو پیدا میکردم! « تو باید به تمام تمایلاتت برسی! خودت رو محدود به چندتا میل پست نکن! تو ارزشت خیلی بالاست و هدفت هم خیلی با ارزشه. پس از علایق سطحی خودت بگذر تا به علایق باارزش و عمیقت برسی!!» مغزم مثل یک بمب ساعتی شده بود،که هر لحظه منتظر بودم منفجر شه.نمیفهمیدم چی داره میگه!! سرم رو تو دستام گرفتم و خودم رو انداختم رو تختم.نمیتونستم درک کنم که منظورش چیه! حالا به اون پازل ،کلمات تمایلات عمیق و تمایلات سطحی هم اضافه شده بود. کلمه ی تمایلات عمیق خیلی به نظرم جذاب میرسید.دلم میخواست بدونم این تمایلات چیا هستن! چشم هام رو بستم.هرچقدر سعی کردم به چیزی فکرنکنم،نشد! دلم میخواست زودتر این معما حل شه.باید خودم رو از این بلاتکلیفی و گیجی خلاص میکردم. خودم رو به کیفم رسوندم و بسته ی سیگار رو برداشتم. روشنش کردم اما... انگار یه گوشه از مغزم روشن شد! گرفتمش جلوی صورتم. "من الان دلم میخواد تو رو بکشم.یعنی به تو میل دارم. اما تو،چیز باارزشی نیستی.پس یک میل سطحی هستی!!" و مثل اینکه چیز مهمی کشف کرده باشم،لبخند پیروزمندانه ای روی لبم نقش بست. خاموشش کردم و انداختم تو سطلی که زیر تخت قایم کرده بودم! "خب من الان از یک علاقه ی سطحی گذشتم و کاری رو که دلم میخواست انجام ندادم. حالا باید چه اتفاقی بیفته؟ تمایلات عمیق و هدف و اینجور چیزا چی میشه!!؟" متفکرانه چندبار طول و عرض اتاق رو طی کردم و رفتم تو تراس.احساس میکردم مغزم نیاز به هواخوردن داره تا راه بیفته. با وجود اینکه شب بود،اما آسمون از حد معمول روشن تر بود.ماه پر نورتر از همیشه به نظر میرسید. دوباره برای حل معمام،نیاز به نوشتن داشتم.رفتم تو اتاق و با دفترچه ها و یه صندلی برگشتم. دفترچه ی خودم رو باز کردم و به دو بخش تقسیمش کردم.تمایلات عمیق و تمایلات سطحی! اکثر تمایلاتم رفت تو بخش سطحی و فقط چند مورد تو قسمت تمایلات عمیق نوشته شد!مثل : آرامش ، کمال و نامحدود بودن... همون چیزایی که همیشه برام جذاب و رویایی بود. هنوز کاملا معنای این کار رو نمیفهمیدم.اما اگر واقعا چیزی که سجاد نوشته بود،درست بود،پس امتحانش ضرر نداشت!! « اگر تونستی از روی تمایلات سطحی خودت عبور کنی، به طرف تمایلات عمیقت میری. اونوقت از تمام لحظات زندگیت لذت میبری! » "محدثه افشاری" ❤️ ... 92 صبح با صدای آلارم گوشی با نارضایتی چشم هام رو باز کردم.هشدار رو قطع کردم و دوباره روی تخت افتادم! اما نوشته ی روی دیوار جلوی تخت،نظرم رو جلب کرد! « برای رسیدن به لذت عمیق،باید از لذت های سطحیت بگذری! » یادم اومد شب قبل ،تمام جملاتی که ذهنم رو درگیر کرده بودن،رو کاغذ نوشته بودم و به در و دیوارهای اتاق چسبونده بودم!! خمیازه کشیدم و با لب و لوچه ی آویزون،کاغذ رو نگاه کردم. "حالا حتما باید تو رو اینجا میچسبوندم!؟ یادم باشه حتما جات رو عوض کنم!!" کش و قوسی به بدنم دادم و از تخت بیرون اومدم. ساعت هفت صبح،برای من که دیگه اون دختر پرتلاش و درس خون قبل نبودم،زیادی زود بود!! رفتم تو تراس، از خنکای دم صبح بدنم لرز کوچیکی گرفت.دست هام رو باز کردم و هوای دلچسب صبحگاهی رو به ریه هام هدایت کردم. درخت های توی حیاط،اگر یکم دیگه تلاش میکردن،قدشون به اتاقم میرسید.آلوهای زرد و قرمزی که از شاخه هاشون آویزون شده بودن،بهم چشمک میزدن. نمیدونم چرا ولی احساس میکردم سال هاست که این منظره رو ندیدم!! با ذوق خودم رو به حیاط رسوندم و مشغول دویدن بین درخت ها و چیدن میوه ها شدم. -انگار از گندهایی که زدی خیلی هم ناراحت نیستی!! از ترس میوه ها رو انداختم و به طرف صدا چرخیدم. -سلام بابا،صبح بخیر! سرتا پام رو نگاهی کرد و سرش رو تکون داد. -فکرنمیکردم حالا حالاها روت بشه از اتاقت بیرون بیای!ولی انگار نه تنها خجالت نکشیدی،بلکه اصلا ناراحت هم نشدی!! تاحالا کسی رو ندیده بودم که به خوبی بابا بتونه زخم زبون بزنه!سرم رو انداختم پایین و سکوت کردم! -هیچوقت فکرنمیکردم دختر من یه رو
صالحین تنها مسیر
🔹 #او_را ... 89 "جلسه پیش راجع به هدف خلقت کمی صحبت کردیم، وقتی به خود این کلمه فکر میکنی،میفهمی که
زی اینهمه درسش ضعیف بشه! خودکشی کنه، یه همچین زخمی رو صورتش باشه، از بیمارستان فرار کنه و دوشب غیبش بزنه و من علت هیچکدوم از این کاراش رو نفهمم!! گلوم از شدت بغضی که فشارش میداد،درد گرفته بود.با رفتن بابا یه قطره اشک از لابه لای مژه هام به زمین ریخت...! سرم رو بلند کردم و لبام رو به هم فشار دادم. لبه ی استخر نشستم و پاهام رو انداختم توش تا شاید یکم از حرارت درونم کم بشه! تمام حال خوبم به همین سرعت،خراب شده بود... پشیمون از سحرخیزیم،به تماشای مسابقه ی دوی اشک‌هام نشسته بودم! و زیرلب با خودم زمزمه میکردم: "من بالاخره همه چیزو درست میکنم! بالاخره میفهمم چجوری میتونم یه زندگی خوب برای خودم بسازم! اینجوری نمیمونه بابا! اینجوری نمیمونه...!" مامان هم چنددقیقه بعد از خونه خارج شد. به طرف درخت ها نگاه کردم. باد ملایمی شاخه هاشون رو تکون میداد و برگ ها رو به رقص درمیاورد. نگاهم از کنار درخت ها به اتاقم افتاد. آموخته هام به کمکم اومدن "الان دوتا راه داری! یا زانوی غم بغل بگیری و گریه کنی و دپرس بمونی! یا قبول کنی که اخلاق بابای تو اینه و بلندشی میوه ها رو از زمین جمع کنی و بری تو، بقیه دفترچه رو بخونی،میوه های خوشمزه رو بخوری،یه دوش بگیری و شب بری اون جلسه!!" با لبخند،اشکام رو پاک کردم و بدون مکث دویدم طرف میوه ها...! یک ساعت بود که روی یک جمله قفل کرده بودم و هیچ‌جوره منظورش رو نمیفهمیدم. « هرکس تو این دنیا،از خدا بیشتر لذت ببره و از دنیا سود بیشتری ببره، خدا بیشتر بهش پاداش میده! » هرچیزی که تو این دفتر نوشته شده بود،در نهایت به خدا ختم میشد. اما خدایی که اینجا نوشته بود،با خدایی که راجع بهش شنیده بودم خیلی فرق داشت! تا جایی که فکر کردم داره راجع به یه خدای جدید صحبت میکنه!! حالا هم واقعا متوجه این جمله نمیشدم. خدایی که همه چیز رو حروم کرده و هر جا که حرف از خوشی میشه،آتیش جهنمش رو به رخ آدم میکشه،اصلا با این جمله،جور در نمیومد!! بعد از یک ساعت تلاش،با ناامیدی رفتم صفحه ی بعد دفترچه. « خدا بدش میاد تو کم لذت ببری! واسه همین لذت های سطحی رو برات ممنوع کرده و گفته اگر بری طرفشون، میندازمت تو آتیش! خب خدا تو رو برای لذت های خیلی بزرگ آفریده. اما اگر خودت رو محدود به تمایلات سطحی و بی ارزش کردی،یعنی لیاقت نداری لذت های بزرگ و در انتها بهشت رو بچشی! پس همون بهتر که بندازدت تو جهنم!! » "محدثه افشاری" ❤️✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا