آشنای غریب: #سر_سفره_افتتاح | فراز نهم ✨ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى مِنْ خَشْيَتِهِ تَرْعَدُ السَّماءُ ☜ اینکه روزی چندبار به " لا اله الّا الله " اقرار می‌کنیم! و نه از این عشق، طعمی چشیده‌ایم، و نه برایش به بی‌تابی افتاده‌ایم، یعنی هنوز به بلوغ عاشقی نرسیده‌ایم! ✘ ✦ جاذبه‌ی این اله ، عظمت این هستیِ یکپارچه، اگر ادراک شود ؛ میل به رسیدن و وصل، به تولید بی‌تابیِ مدام می‌انجامد... شبیهِ این جهانِ سراسر شعوری، که در برابر هیبت خالقش، به خشیت و شوریدگی مبتلاست!

┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ بـسـاط مـهـمـونی جـوره 💚 حضورمون چه پر شوره 💚 🎤 محمدرضا طاهری 🎉 میلاد با سعادت امام حسن مجتبی (ع) ، مبارک باد 👏👏👏👏♥️♥️♥️😍😍😍😍😍 #امام_زمان #ماه_مبارک_رمضان #ماه_رمضان

✨ تجسم عقل 🔸 عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آله وَ سَلَّمَ :«…لَوْ كَانَ الْعَقْلُ رَجُلًا لَكَانَ حَسَناً (علیه السلام) 🔹پیامبر رحمت حضرت ختمی مرتبت فرمودند : اگر عقل در قالب انسانی تجسم یابد حسن (علیه السلام) خواهد شد 📕احقاق الحق، مرعشی نجفی، ج‏۱۸، ص۵۱۴ 🌸میلاد کریم اهل بیت حضرت سبط النبی امام حسن مجتبی سلام الله علیه مبارک باد.

#استوری •ضربان‌قلبم‌حسن •تاب‌و‌توانم‌حسن❤️ #میلاد_امام_حسن_مجتبی 🌺

#زندگی_به_سبک_رمضان ۱۴ #شرط_موفقیت 🇮🇷بسم رب الشهداءوالصدیقین🇮🇷 تقوا 👈 محور سبک زندگی ماه رمضان است خداوند متعال ۲۵۰ مرتبه در مورد تقوا در قرآن کریم صحبت کرده معمولا یه معنای سرد و یخی رو از تقوا شنیدیم😖 به قول امام جامعه یه معنای انحرافی شنیدیم چیه اون؟؟؟؟ میگیم تقوا ینی پرهیزکاری😐

در حالی که معنای دقیق تقوا چیز دیگه اس تقوا ینی چی؟ ینی 👈 مراقبت الان میگن اقا مراقب باش کرونا نگیرتت دست هاتونو بشویید و ........ این مراقبت کردن مگه چیز بدی هستش؟؟؟ اگه بیفتی تو این مراقبت حس تازه ای پیدا می کنی😍 حالا تقوی الله با مراقبت های عادی چه فرقی داره؟؟؟ مراقبت های عادی مثل این میمونه که تو تاریک دس بکشی و مراقب باشی که دستت به چیزی نخوره مثل مراقبت در حین رانندگی که تصادف نکنی😖 این مراقبت ها سطح حداقلی مراقبت هستش البته شیک و زیبا و قشنگم هس نوع دیگه مراقبت اینه که مراقب باشیم تا 👈 حرف خدا زمین نیفته این مراقبت هزار برابر شیرین تره😍 در روایت هس که هر کی امر خدا رو مراقبت بکنه خدا هم او رو مراقبت میکنه✅ مثل این که بچه تو بغل بابا هست بعد بچه مراقب خودش هس که نیفته زمین اما بابا چندبرابر مراقبه که بچه نیفته👏 اثر مراقبت خدا از ما خیلی بیشتره ما برا منافعمون باید مراقبت کنیم😍 مراقبت کردن شرط اول موفقیت در زندگی است مراقبت کردن ینی دقت کردن کسی که ادم دقیقی باشه دیگران هم ازش خوششون میاد👌 ادم دقیق؛ نظم داره؛ حساب و کتاب داره از زندگی خودش هم لذت میبره😍 این خانواده آینه های خدائی اند در انتهای جاده بی انتهائی اند خیل ملک مقابلشان سجده میکنند اینها خدا نیاند ولیکن خدائی اند هر کس که میرسد سر اطعام میبرند فرقی نمیکند که فقیران کجائی اند صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ان شاءالله

قصه غربت امام حسن خیلی عالیه👆👆👆 هزاران بار هم گوش بدین باز کمه👆👆👆 میلاد کریم اهل بیت معز المؤمنین امام حسن جان مبارک🌺 #بصیرت ✨🎊✨🎊✨🎊✨

دعای #مجیر❤️🍃 حاج مهدی سماواتی [ #ماه_مبارک_رمضان 🎋] ♥⃢ ☘

امشب دُعاۍ مُجیرهم بِه شوق تـو فریاد ميزند : تَعاليت یـا ڪريم ...💚 یا‌کریم‌اهل‌بیت💚 #میلاد_امام_حسن_مجتبی💖 برشما مبارڪباد🎊 #ماه_رمضان 💠

#قسمت_چهل_و_نه #ازدواج_صوری یه ربع بیست دقیقه ای طول کشید تا از شوک خارج بشم همش میرفتم تو فکر باخودم میگفتم یعنی اقا طلبیده منو بااین فکرا اشک مهمونه چشمام میشد😭 بعداز اون که از شوک خارج شدم محدثه (نورمحمدی)و جوجه (صادقی) دورم رو گرفتن و گفتن اون لحظه تو غش کردی عظیمی گوشیت برداشت گفت شوهرته اولش شوکه شدم ولی خودمو جمع کردم گفتم -بنده خدا خب نگران بوده فقط همین من اونو خیلی وقته میشناسم اصلا به ازدواج فکرنمیکنه تمام عشق فکرش دفاع از حرمه محدثه و جوجه: رفتی خونش عروسش شدی بهت میگم عشقش کجا بود -پاشید جمع کنید خودتونو سه چهارروز آخر سفر همش با اشکای من نگاهای نگران عظیمی ،محدثه و جوجه گذشت با قطار برگشتیم تمام راه برگشت سرم به شیشه چسبیده بودم اشک میریختم محدثه دستش رو گذاشت روی دستم گفت پریا میری خونه میری کربلا دیگه خوشبحالته مطمئن باش شهدا واسطه شدند -میترسم خانوادم نزارن محدثه :توکل کن به خدا و پیغمبر رسیدم خونه سلااااام(حالم عالی بود ولی میترسیدم) مامان_سلام به روی ماهت _باباکجاس؟؟ _توحیاط الان میاد عزیزم _میشه تا من وسایلمو بزارم هردوتون بشینید میخوام باهاتون صحبت کنم _باشه برو زود بیا همین که چمدون گذاشتم تو اتاقم سریع اومدم پیش مامان و بابا مامان چایی اورد _سلام باباجون☺️ _سلام دختر گلم سفرت بخیر زیارتت قبول😊😊😊 _ممنون -‌مامان کربلا بردم مامان :مبارکت باشه همزمان باذوق فنجون چای رو به دهنم نزدیک کردم که بابایهو گفت :من نمیذارم چایی پرید تو گلوم داشتم خفه میشدم اشکام جاری شد صدام لرزید چرابابا؟😭😭😭 بابا همنجور که داشت از جاش بلند میشد گفت:ازدواج کن برو _باباااااا😳😳😳 ┈┈••••✾•💞💞•✾•••┈┈• ... 💞

#قسمت_پنجاه #ازدواج_صوری با حرف پدرم اشکام جاری شد ناخودآگاه دویدم تو اتاقم چادر مشکیم سرکردم مادرم با نگرانی گفت پریا کجا میری ؟ هق هقم بلندشد 😭😭 میرم مزار شهدا مامان:پریا پدرت خیر و صلاحت میخواد هیچی نگفتم تمام مسیر خونه تا مزارشهدا گریه کردم تا رسیدم به مزارشهدا همون ورودی روی پله نشستم هق هقم بلند شد چرا چرا بامن اینطوری میکنی آقا من چه گناهی به درگاهت کردم حسین زهرا از بچگی به عشقت سیاه پوشیدم از نوجوانی تو هئیتت کفشای عزادراتو جفت کردم منم دل دارم منم عشق حسین تو سینه دارم تو گوش من بعداز اذان نام حسین گفتن کام منو با تربت حسین باز کردن یهو سارا با پسر خواهرشوهرش (صادق عظیمی) روبروم دیدم سارا :چی شده پریا خودم انداختم تو بغل پریا پسرش بغل حسن آقا شوهرش بود حسن آقا و آقای عظیمی ازما دورشدن سارا:پریا نصف جونم کردی چی شده -سارا😭😭 سارا😭😭 بابا گفت کربلا به قصد ازدواج ┈┈••••✾•💞💞•✾•••┈┈• ... 💞

#قسمت_پنجاه_و_یک #ازدواج_صوری سارا:خب ازدواج کن -سارا دیونه خب من قصد ازدواج ندارم بعدش حالا تا کربلای ما مگه کسی هست که با من ازدواج کنه سارا من نمیخوام بخدا ازدواج کنم 😭😭 سارا:پریا یه چیز بگم قاطی نمیکنی؟ -هوم سارا:پریا تو که خوب میدونی صادقم مثل تو فراری از ازدواجه -خب 🙄🙄 سارا:خواهرشوهرم، محمدآقا برای صادق شرط رضایت به دفاع از حرم براش ازدواج گذاشتن -من نفهمیم معنی این حرفارو سارا:بیاید باهم صوری ازدواج کنید 😊😊 -ها😳😳 سارا:ها مرگ ببین شما باهم ازدواج میکنید بعداز کربلای تو و اعزام سوریه ازهم جدا میشید -یاامام حسین یعنی تنها راه همینه 😔😔😔 سیاه شدن صفحه ازدواجمه سارا:فکراتو بکن بهم خبربده 😍😍 این ساراخل شده والا به خود امام حسین قسم قراره منو اون صادق بدبخت مطلقه بشیم این ذوق و شوق داره ✋✋خاک ✋✋خاک تو سرمن بااین دخترعمه داشتنم ازپس گریه کرده بودم سرم درحال انفجار بود ساعت ۹-۱۰شب که پاشدم با چشمای قرمز برم خونه هنوز چندقدمی برنداشته بودم که صدایی مانع حرکتم شد صدای آقای عظیمی بود عظیمی:خانم احمدی دیروقته اجازه بدید برسونمتون -آخه عظیمی:خواهرمن آخه واما و اگر نداریم لطفا بفرمایید آقای عظیمی میخواست ماشین روشن کنه مانع شدم ۷-۸دقیقه ای میرسیدیم وقتی رفتم داخل خونه باصدای گرفته و لرزانی به پدرم گفتم :تنها راه کربلا رفتن یعنی فقط ازدواجه ؟😔😔😔😢😢 بابادرحالیکه سعی میکرد ناراحتیش نشان نده گفت: بله ازدواجه به اتاق رفتم قرآن گرفتم دستم خدایا خودت کمکم کن قرآن باز کردم آیه ای اومد براین محتوا که خدا بهترین سرنوشتها برای بندگانش رقم زده است ┈┈••••✾•💞💞•✾•••┈┈• ... 💞