* #امام_حسین
🔻بيخود ما گمان ميكنيم كه اگر در زمان اهل بيت بوديم يا در كربلا بوديم جزء آن هفتاد و دو نفر بوديم.
🔸معلوم نيست؛ كار سخت بوده است. انسان عافيت طلب است. يك نفر از لشكر ابنسعد براي گرفتن پاداش به شام رفت تا به يزيد گزارش پایان یافتن جنگ را بدهد و جایزه بگیرد. اما تا گزارش داد یزید گفت كه:« چرا آن ها را كشتيد؟ من از شما بدون اين كشتن هم راضي ميشدم. چطور شد؟»
🔹علت این که یزید این طور برخورد کرد این بود که شخصيت پيچيدهي عجيبي داشته و دو رویی می کرده است؛ علاوه بر اینکه حضرت سيدالشهداء عليه السّلام به دشمنانشان نفرين کرده بود که حتی به اهداف مادی که در این جنگ دارید نخواهید رسید و این نفرین گرفت تا جایی كه حتي يزيد هم از ایشان تقدير نكرد و سر بزنگاه ها يزيد هم به اين ها خشم می گرفت.
🔸آن شخص در جواب یزید گفت: «ما مواجه بوديم با گروهي كه توصیه به بیعت می کردیم بیعت نمی کردند؛ امان مي داديم نمي خواستند؛ پيشنهاد مالی مي كرديم قبول نميكردند. اين ها از مرگ هم نمی هراسيدند. ما هيچ راهی نداشتيم جز اينكه با اين ها بجنگیم.»
🔹ببينيد اصحاب حضرت چقدر و چگونه وارد شده بودند که دشمن در موردشان این طور تحلیل می کند.
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
🔻ما خيال نكنيم مرگ يك لحظه است و يك انتخاب است و من اگر در حال جهاد قرار بگیرم یک مرتبه آن را انتخاب می کنم و شهید می شوم و تمام می شود؛ نه، در جریان کربلا قدم به قدم اتفاقاتي مي افتاد تا جوهره ها رو بيفتد.
🔸لحظه به لحظه قضیه سخت مي شده است. حمايت از حق سخت است. يعني در مواقع فشار و سختی درون ها بيرون ریخته می شود. این خيالات است كه من بگويم اگر من هم عاشورا بودم مثل حبيب بن مظاهر بودم. انسان نمي تواند چنین ادعایی کند؛ به قول قرآن «إنّك لن تستطيع معي صبرا» اين صبر و همراهي و صبر در همراهي كار هر كسي نيست.
🔹يک لحظه نيست كه من الآن بگويم اگر امروز من را در موقعیتی مانند ظهر عاشورا قرار بدهند يك دفعه سينهام را سپر ميكنم يك گلوله توي مغزم ميخورد و خلاص ميشوم! معلوم نيست اينجور پيش بيايد.
بايد افراد زمينه داشته باشند و مهذب، نوراني و دنياگريز باشند تا بتوانند مرحله مرحله مراحل را طي كنند.
🔸اصحاب حضرت در طول سفر همراه آقا سيدالشهداء بودند. خيلي ها در این بین آمدند و رفتند؛ بخاطر اينكه فكر مي كردند كه آقا سيدالشهداء دارند وارد يک شهري مي شوند كه حكومت و امکانات آماده است بعد ديدند خبري نيست لذا برگشتند؛ ولي اين هايي كه ماندند؛ اين ها از همه ی جهات خالص ترينها و بهترين ها و از آب گذشته بودند.
🔹بله لحظات آخر شب عاشورا، حضرت سيدالشهداء ديگر اين ها را راه دادند و آسمان را براي اين ها باز كردند و جاهايشان را نشان دادند
اما اين ديگر لحظات آخر بود.
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
* #حضرت_عباس
🔻شما ببینید گاهی ماه رمضان و تابستان است يك نفر تشنه اش مي شود و اخلاقش بد می شود؛ دمِ مغرب مي رود یك گوشه مي نشيند و لحظه شماری می کند تا اذان بگويند و آب بخورد اما شما آقا قمر بني هاشم و اصحاب حضرت را ببینید دو سه روز آنجا آب نبوده است.
🔸آقا قمر بني هاشم آمدند و به شريعه فرات رسيدند دستشان را زير آب زدند. آب را نزديك دهانشان آوردند اما نميخورند!
اين آب خوردن كه براي حضرت حرام نيست ولي شما ببینید چقدر ايشان پایبند به قواعد بوده اند؛ از جمله اینکه حضرت اباعبدالله فرزند فاطمه و امام است و تبعيت از امام و احترام امام خیلی ضروری است تا جایی که چون الان امام تشنه است من حق ندارم آب نخورم.
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
* #حضرت_عباس #شاکله
🔻اين قواعد سی سال در زندگی حضرت و تعامل با امام رعایت شده و جاي خودش را در شاکله و شخصیت آقا قمر بنی هاشم باز كرده كه الان می تواند يك همچنين کار شگفتی بکند و چنین اثري را بگذارد.
🔸يک حركت خيالي با يک حركت گام به گامِ رو به رشد فرق می کند.
اين ها عمرشان را اين جوري طي كرده بودند که در عاشورا توانستند چنین صحنه هایی را خلق کنند.
اين كه آدم در طول حياتش حيات عادی خودش را داشته باشد و در طول زندگی مسیر صحیح و درست را نرود بعد دم مرگ يك انقلابی بشود و یک مرتبه ورق برگردد و همه چیز عالی شود يا نيست يا خيلي نادر است.
🔹حيات و ممات انسان بايد يكي و در يک مسير و يک جهت باشد تا آخر کار عاقبت بخیری و سعادتی این چنینی حاصل گردد.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
#زیارت #امام_حسین #حضرت_عباس
🔻براي هر کدام از اهلبيت يک مدل اذن دخول هست که اين هم قابل توجه است. مثلاً اذن دخول آقا اميرالمؤمنين علیه السلام، زيارت رسول خدا است و خيلي نکته در اين هست و اذن دخول براي پيامبراکرم صل الله علیه وآله، زيارت اميرالمؤمنين است. اين يک مدل اذن دخول است. بقيه هم هر کدام يک سرّي دارند.
🔸 اذن دخول حرم آقا اباعبدالله الحسين علیه السلام اين است که قبل از آن بايد به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام رفت، نباید سر را پايين انداخت و به زيارت آقا سيدالشهداء رفت، چون بهره نميبرد، گاهي در بسته است. ميرود و ميگويد چرا ما چيزي نفهميديم، چون قواعد مراعات نميشود. باب الحسين، آقا قمر بنيهاشم است. البته منافاتي ندارد، آن اذن دخولي که وارد شده هم خوانده شود.
ادامه دارد...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
ادامه مطلب قبل...
#امام_حسین #حضرت_عباس
🔻حتي گفتهاند وقتي وارد کربلا شديد، ابتدا چند بار به زيارت آقا قمر بنيهاشم علیه السلام بروید و بارتان را ببندید، يعني جايي است که با يک بار هم نميتواني حاضري را بزني و به حد اذن دخول برساني، باید چند بار اينجا آرام بگيري و خودت را نشان دهي و ورودت را اعلام کني و براي تشرف حرم آقا سيدالشهداء علیه السلام اجازه بگيري و بعد وقتي به حرم حضرت رفتي ميبيني که يک زيارت و عنايت ديگري است.
🔸 مثلا در باب زيارت و ادب ورود به حرم نکته ای که بايد مراعات شود اين است که از درهاي صحن که انسان ميخواهد وارد شود، از در بالاي سر وارد نشود، از پايين پا وارد شود. شخصي مراعات نميکند و به حرم ميرود و متوجه نيست و يک سلام ميدهد و ميآيد. اهلبيت اينچنين سر پايين انداختن و مشرف شدن را از ما نميخواهند. خود ما هم نميخواهيم، ميخواهيم بهره ببريم، بايد با شرايط آن آشنا شويم.
ادامه دارد...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
ادامه مطلب قبل...
#امام_رضا #زیارت
🔻برخي از بزرگان گفتند: امام زمان عجل الله تعالی فرجه وقتي بخواهند به حرم امام رضا علیه السلام مشرف شوند، از در پايين پا وارد ميشوند و کفشهايشان را بيرون صحن درميآورند.
🔸 اينها شرايط ورود است ديگر. کسي که همينطور سر پايين مياندازد و وارد ميشود، آن وقت چه اتفاقي ميافتد؟ حس ميکند که کسي در حرم نيست و خودش ضرر ميکند.
🔹 ممکن است گفته شود چرا بعضی افراد یا برخی عرب ها دیده شده که این آداب را رعایت نمی کنند و نتیجه هم می گیرند... و برخی با رعایت این آداب جواب نمی گیرند.
🔸 در جواب باید گفت: آداب بايد باشد و اگر باشد بهتر هم جواب ميدهد، به شرط اينکه دل هم ارتباط داشته باشد. آن عرب زاويه ارتباط دلي را خيلي دارد، اين آداب را بلد نيست، اما با تمام وجود اعتقاد باطني او به اهلبيت بالاست. ما آن را هم نداريم. ما گاهي دو مورد از آداب ورود و ادب ورود را هم بلد نيستيم، اعتقاد باطني ما هم بالا نيست.
🔹 اگر به آن عرب، قسم حضرت ابوالفضل بدهيد، بدنش ميلرزد، يک عرب بَدوي خشن، نام آقا ابوالفضل که ميآيد، بدنش ميلرزد، اين هم به اين دليل است که زاويه اعتقادي آنها بالاست و اگر هر دوي اينها [اعتقاد محکم و رعایت ادب] با هم جمع شود خيلي خوب ميشود و اگر نباشد که ديگر هيچ.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
#حضرت_عباس #حضرت_زینب
🔻راوي ميگويد: وقتي بنا بود قافله آقا سيدالشهدا (علیه السلام) از مدينه به سمت مکه حرکت کند. شترهايي را دیدم که اثاث و مشک آب رويشان است و شترهايي که محمل رويشان است. منتظر بودم ببينم چه کساني از بنيهاشم همراه قافله می شوند. ديدم در کمال عفت و بزرگي، خانمي سياهپوش قدم از خانه بيرون گذاشت. آقاي جواني، سي و چندساله ساعدش را گرفته، اين خانم دستش را روي ساعد آقا گذاشته است. براي سوار شدن به نزديک محمل آمدند. اين آقا زانويشان را خم کردند تا آن خانم سوار شود. پرسيدم ايشان کیست؟ گفتند: زينب بنت علي. گفتم: آن آقا که بود؟ گفتند: آقا قمر بني هاشم.
🔸 مانند پروانه دور خاندان آقا سيدالشهدا ميچرخيد. اين بود که وقتي اسرا را خواستند از کربلا حرکت دهند. بيبي همه را سوار کرد، رو به علقمه کرد، الوداع برادرم عباس «انت الذي اخرجتني من منزلي» برادرم برخيز خواهرت ميخواهد سوار محمل شود.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#میرزای_شیرازی #حضرت_زینب
💠 میرزای بزرگ و ادای حق روضه
🔻نقل ميکنند در محضر ميرزاي بزرگ روضهخواني بود، عبارت مقتل را ميخواند، يک عبارتي را خواند که ميرزا خيلي منقلب شد، به گونهاي که عمامهاش را برداشت و گريه شدیدی کرد، روضه خوان خواست ادامه بدهد، ميرزا گفت: شيخ اجازه بده ما همان جمله اول را درک کنیم و حقش را ادا کنيم، بعد وارد قسمت بعدي شويد و آن جمله اين بود: «وَ دَخلت زينبُ علي ابنزياد» اين جمله را که خواندند، آنقدر اين بزرگوار منقلب شد و گریه کرد که اجازه نداد ادامه اش را بخواند. [زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا؟!]
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
* #حضرت_عباس
🔻در ایام ولادت حضرت اباالفضل عليه السلام به یک بیت شعر راجع به حضرت ابالفضل عليه السلام برخوردم خيلي جالب بود و آن اين بود كه ميگويد:
دستت به آب لب نزد و لب به آب دست
حيران نهاده ای به لب انگشت آب را
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
* #امام_حسین
🔻بيخود ما گمان ميكنيم كه اگر در زمان اهل بيت بوديم يا در كربلا بوديم جزء آن هفتاد و دو نفر بوديم.
🔸معلوم نيست؛ كار سخت بوده است. انسان عافيت طلب است. يك نفر از لشكر ابنسعد براي گرفتن پاداش به شام رفت تا به يزيد گزارش پایان یافتن جنگ را بدهد و جایزه بگیرد. اما تا گزارش داد یزید گفت كه:« چرا آن ها را كشتيد؟ من از شما بدون اين كشتن هم راضي ميشدم. چطور شد؟»
🔹علت این که یزید این طور برخورد کرد این بود که شخصيت پيچيدهي عجيبي داشته و دو رویی می کرده است؛ علاوه بر اینکه حضرت سيدالشهداء عليه السّلام به دشمنانشان نفرين کرده بود که حتی به اهداف مادی که در این جنگ دارید نخواهید رسید و این نفرین گرفت تا جایی كه حتي يزيد هم از ایشان تقدير نكرد و سر بزنگاه ها يزيد هم به اين ها خشم می گرفت.
🔸آن شخص در جواب یزید گفت: «ما مواجه بوديم با گروهي كه توصیه به بیعت می کردیم بیعت نمی کردند؛ امان مي داديم نمي خواستند؛ پيشنهاد مالی مي كرديم قبول نميكردند. اين ها از مرگ هم نمی هراسيدند. ما هيچ راهی نداشتيم جز اينكه با اين ها بجنگیم.»
🔹ببينيد اصحاب حضرت چقدر و چگونه وارد شده بودند که دشمن در موردشان این طور تحلیل می کند.
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
🔻ما خيال نكنيم مرگ يك لحظه است و يك انتخاب است و من اگر در حال جهاد قرار بگیرم یک مرتبه آن را انتخاب می کنم و شهید می شوم و تمام می شود؛ نه، در جریان کربلا قدم به قدم اتفاقاتي مي افتاد تا جوهره ها رو بيفتد.
🔸لحظه به لحظه قضیه سخت مي شده است. حمايت از حق سخت است. يعني در مواقع فشار و سختی درون ها بيرون ریخته می شود. این خيالات است كه من بگويم اگر من هم عاشورا بودم مثل حبيب بن مظاهر بودم. انسان نمي تواند چنین ادعایی کند؛ به قول قرآن «إنّك لن تستطيع معي صبرا» اين صبر و همراهي و صبر در همراهي كار هر كسي نيست.
🔹يک لحظه نيست كه من الآن بگويم اگر امروز من را در موقعیتی مانند ظهر عاشورا قرار بدهند يك دفعه سينهام را سپر ميكنم يك گلوله توي مغزم ميخورد و خلاص ميشوم! معلوم نيست اينجور پيش بيايد.
بايد افراد زمينه داشته باشند و مهذب، نوراني و دنياگريز باشند تا بتوانند مرحله مرحله مراحل را طي كنند.
🔸اصحاب حضرت در طول سفر همراه آقا سيدالشهداء بودند. خيلي ها در این بین آمدند و رفتند؛ بخاطر اينكه فكر مي كردند كه آقا سيدالشهداء دارند وارد يک شهري مي شوند كه حكومت و امکانات آماده است بعد ديدند خبري نيست لذا برگشتند؛ ولي اين هايي كه ماندند؛ اين ها از همه ی جهات خالص ترينها و بهترين ها و از آب گذشته بودند.
🔹بله لحظات آخر شب عاشورا، حضرت سيدالشهداء ديگر اين ها را راه دادند و آسمان را براي اين ها باز كردند و جاهايشان را نشان دادند
اما اين ديگر لحظات آخر بود.
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
* #حضرت_عباس
🔻شما ببینید گاهی ماه رمضان و تابستان است يك نفر تشنه اش مي شود و اخلاقش بد می شود؛ دمِ مغرب مي رود یك گوشه مي نشيند و لحظه شماری می کند تا اذان بگويند و آب بخورد اما شما آقا قمر بني هاشم و اصحاب حضرت را ببینید دو سه روز آنجا آب نبوده است.
🔸آقا قمر بني هاشم آمدند و به شريعه فرات رسيدند دستشان را زير آب زدند. آب را نزديك دهانشان آوردند اما نميخورند!
اين آب خوردن كه براي حضرت حرام نيست ولي شما ببینید چقدر ايشان پایبند به قواعد بوده اند؛ از جمله اینکه حضرت اباعبدالله فرزند فاطمه و امام است و تبعيت از امام و احترام امام خیلی ضروری است تا جایی که چون الان امام تشنه است من حق ندارم آب بخورم.
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
* #حضرت_عباس #شاکله
🔻اين قواعد سی سال در زندگی حضرت و تعامل با امام رعایت شده و جاي خودش را در شاکله و شخصیت آقا قمر بنی هاشم باز كرده كه الان می تواند يك همچنين کار شگفتی بکند و چنین اثري را بگذارد.
🔸يک حركت خيالي با يک حركت گام به گامِ رو به رشد فرق می کند.
اين ها عمرشان را اين جوري طي كرده بودند که در عاشورا توانستند چنین صحنه هایی را خلق کنند.
اين كه آدم در طول حياتش حيات عادی خودش را داشته باشد و در طول زندگی مسیر صحیح و درست را نرود بعد دم مرگ يك انقلابی بشود و یک مرتبه ورق برگردد و همه چیز عالی شود يا نيست يا خيلي نادر است.
🔹حيات و ممات انسان بايد يكي و در يک مسير و يک جهت باشد تا آخر کار عاقبت بخیری و سعادتی این چنینی حاصل گردد.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
#حضرت_عباس #حضرت_زینب
🔻راوي ميگويد: وقتي بنا بود قافله آقا سيدالشهدا (علیه السلام) از مدينه به سمت مکه حرکت کند. شترهايي را دیدم که اثاث و مشک آب رويشان است و شترهايي که محمل رويشان است. منتظر بودم ببينم چه کساني از بنيهاشم همراه قافله می شوند. ديدم در کمال عفت و بزرگي، خانمي سياهپوش قدم از خانه بيرون گذاشت. آقاي جو
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[150].mp3
11.86M
وقت جدایی رسید
باد مخالف وزید
در رثای #حضرت_عباس (علیهالسّلام)
حاج محمود کریمی
#حاج_محمود_کریمی
🍂اهل حرم لحظه لحظه انتظار علمدار را می کشند. او قوی است. از پس همه این اشقیا بر می آید. قدرت علی (ع) را در بازوانش دارد. همان علی (ع) که یک تنه خیبر را از جا می کند. همان علی (ع) که در غزوه ها وقتی همه فرار می کردند یک تنه برای سپاه اسلام می جنگید.
عباس از پس آن ها بر می آید. عباس آب می آورد. عباس ...
◾️ای کاش علمدار بیاید ... ای کاش ...
#حضرت_عباس(ع)
ذکر توصیه شده امام زمان ارواحنا فداه
برای توسل به #حضرت_عباس علیه السلام ❣
- آیت الله مرعشی نجفی (ره) فرمودند:
یکى از علما می گفت من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر امام عصر عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود.
براى همین منظور به کرّات به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم. روزى هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم: مولاجان، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به #علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع ) متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟!
از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم. ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان ( عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مواجه شدم.
بدون تامل به حضرتش سلام کردم.
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند:
نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى.
چون خواستى از #حضرت_ابوالفضل علیه السلام #حاجت بخواهى، این چنین بگو:
" یا ابا الغوث ادرکنى "
( اى آقا پناهم بده )
📚 لاله هاى رنگارنگ، ص ۱۱۴
_
من غرق حاجتم و تو باب الحوائجی
♥️✨