eitaa logo
صالحین تنها مسیر
219 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
* 🔻بيخود ما گمان مي‌كنيم كه اگر در زمان اهل بيت بوديم يا در كربلا بوديم جزء آن هفتاد و دو نفر بوديم. 🔸معلوم نيست؛ كار سخت بوده است. انسان عافيت ‌طلب است. يك نفر از لشكر ابن‌سعد براي گرفتن پاداش به شام رفت تا به يزيد گزارش پایان یافتن جنگ را بدهد و جایزه بگیرد. اما تا گزارش داد یزید گفت كه:« چرا آن ها را كشتيد؟ من از شما بدون اين كشتن هم راضي مي‌شدم. چطور شد؟» 🔹علت این که یزید این طور برخورد کرد این بود که شخصيت پيچيده‌ي عجيبي داشته و دو رویی می کرده است؛ علاوه بر اینکه حضرت سيدالشهداء‌ عليه السّلام به دشمنانشان نفرين کرده بود که حتی به اهداف مادی که در این جنگ دارید نخواهید رسید و این نفرین گرفت تا جایی كه حتي يزيد هم از ایشان تقدير نكرد و سر بزنگاه‌ ها يزيد هم به اين ها خشم می ‌گرفت. 🔸آن شخص در جواب یزید گفت: «ما مواجه بوديم با گروهي كه توصیه به بیعت می کردیم بیعت نمی کردند؛ امان مي ‌داديم نمي ‌خواستند؛ پيشنهاد مالی مي ‌كرديم قبول نمي‌كردند. اين ها از مرگ هم نمی هراسيدند. ما هيچ راهی نداشتيم جز اينكه با اين ها بجنگیم.» 🔹ببينيد اصحاب حضرت چقدر و چگونه وارد شده بودند که دشمن در موردشان این طور تحلیل می کند. ادامه دارد... ادامه مطلب قبل... 🔻ما خيال نكنيم مرگ يك ‌لحظه است و يك انتخاب است و من اگر در حال جهاد قرار بگیرم یک مرتبه آن را انتخاب می کنم و شهید می شوم و تمام می شود؛ نه، در جریان کربلا قدم به قدم اتفاقاتي مي ‌افتاد تا جوهره ‌‌ها رو بيفتد. 🔸لحظه به لحظه قضیه سخت مي‌ شده است. حمايت از حق سخت است. يعني در مواقع فشار و سختی درون‌ ها بيرون ریخته می شود. این خيالات است كه من بگويم اگر من هم عاشورا بودم مثل حبيب ‌بن ‌مظاهر بودم. انسان نمي ‌تواند چنین ادعایی کند؛ به قول قرآن «إنّك لن تستطيع معي صبرا»‌ اين صبر و همراهي و صبر در همراهي كار هر كسي نيست. 🔹يک ‌لحظه نيست كه من الآن بگويم اگر امروز من را در موقعیتی مانند ظهر عاشورا قرار بدهند يك دفعه سينه‌ام را سپر مي‌كنم يك گلوله توي مغزم مي‌خورد و خلاص مي‌شوم! معلوم نيست اين‌جور پيش بيايد. بايد افراد زمينه داشته باشند و مهذب، نوراني و دنياگريز باشند تا بتوانند مرحله مرحله مراحل را طي كنند. 🔸اصحاب حضرت در طول سفر همراه آقا سيدالشهداء بودند. خيلي‌ ها در این بین آمدند و رفتند؛ بخاطر اينكه فكر مي ‌كردند كه آقا سيدالشهداء دارند وارد يک شهري مي ‌شوند كه حكومت و امکانات آماده است بعد ديدند خبري نيست لذا برگشتند؛ ولي اين هايي كه ماندند؛ اين ها از همه‌ ی جهات خالص ‌ترين‌ها و بهترين‌ ها و از آب گذشته بودند. 🔹بله لحظات آخر شب عاشورا، حضرت سيدالشهداء ديگر اين ها را راه دادند و آسمان را براي اين ها باز كردند و جاهايشان را نشان دادند اما اين ديگر لحظات آخر بود. ادامه دارد... ادامه مطلب قبل... * 🔻شما ببینید گاهی ماه رمضان و تابستان است يك ‌نفر تشنه‌ اش مي ‌شود و اخلاقش بد می شود؛ دمِ مغرب مي‌ رود یك گوشه مي ‌نشيند و لحظه شماری می کند تا اذان بگويند و آب بخورد اما شما آقا قمر بني ‌هاشم و اصحاب حضرت را ببینید دو سه روز آنجا آب نبوده است. 🔸آقا قمر بني ‌هاشم آمدند و به شريعه فرات رسيدند دستشان را زير آب زدند. آب را نزديك دهانشان آوردند اما نمي‌خورند! اين آب خوردن كه براي حضرت حرام نيست ولي شما ببینید چقدر ايشان پایبند به قواعد بوده اند؛ از جمله اینکه حضرت اباعبدالله فرزند فاطمه و امام است و تبعيت از امام و احترام امام خیلی ضروری است تا جایی که چون الان امام تشنه است من حق ندارم آب نخورم. ادامه دارد... ادامه مطلب قبل... * 🔻اين قواعد سی ‌سال در زندگی حضرت و تعامل با امام رعایت شده و جاي خودش را در شاکله و شخصیت آقا قمر بنی هاشم باز كرده كه الان می تواند يك همچنين کار شگفتی بکند و چنین اثري را بگذارد. 🔸يک حركت خيالي با يک حركت گام به گامِ رو به رشد فرق می کند. اين ها عمرشان را اين ‌جوري طي كرده بودند که در عاشورا توانستند چنین صحنه هایی را خلق کنند. اين كه آدم در طول حياتش حيات عادی خودش را داشته باشد و در طول زندگی مسیر صحیح و درست را نرود بعد دم مرگ يك انقلابی بشود و یک مرتبه ورق برگردد و همه چیز عالی شود يا نيست يا خيلي نادر است. 🔹حيات و ممات انسان بايد يكي و در يک مسير و يک جهت باشد تا آخر کار عاقبت بخیری و سعادتی این چنینی حاصل گردد. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: ‌ ‌
‍ * 🔻از معجزاتي كه ما بايد به آن توجه كنيم دعای حضرت اباعبدالله (عليه السلام) در گودال قتلگاه است. ایشان يك دعايي دارند که حدود چهار خط است. 🔸لحظه‏ هاي آخري كه حضرت اباعبدالله (عليه السلام) ‏در گودي قتلگاه افتاده بودند، اين مناجات را كردند و اين معجزه است. اين رقم الفاظ و اين رقم معاني بلند در آن حال واقعا معجزه است. در آن حال، اين طور ارتباط با خداي متعال برقراركردن و اين كلمات زيبا را گفتن واقعا عجیب است: 🔹‏« اللهُمَّ أنتَ مُتَعالي المكانِ، عظيمُ الجبروتِ، شديدُ المِحال غنيٌّ عَنِ الخلائقِ، عريضُ الكِبْرياءِ، قادرٌ علَى مَا تشاءُ، قريبُ الرَّحمةِ، صادِقُ الوَعْدِ، سَابِغُ النِّعمةِ، حَسَنُ البلاءِ، قريبٌ إذا دُعِيتَ، مُحيطٌ بما خَلَقْتَ، قابِلُ التوبةِ لمن تابَ إليكَ، قادرٌ على ما أَرَدْتَ، مُدرِكٌ ما طَلَبتَ، شَكورٌ إذا شُكِرتَ، ذَكورٌ إذا ذُكِرتَ، أدعوكَ مُحتَاجاً وأرغبُ إليك فَقيراً، وأفزَعُ إليك خائِفاً، وأَبكِي مَكروباً، وأستعينُ بكَ ضَعِيفاً، وأتَوَكَّلُ عَليكَ كَافِياً. اللهُمَّ احكُمْ بَينَنَا وبينَ قومِنَا، فإنَّهم غرُّونَا وخَذَلُونَا، وغدَرُوا بِنَا وقتلونا، ونحنُ عِترةُ نبيِّكَ، وَوِلدُ حبيبِكَ محمَّدٍ الذي اصطفيتَه بالرسالةِ، وائتمنتَهُ على الوحيِ، فاجعَل لنَا من أمرِنا فرَجاً ومخرَجاً يا أَرحم الراحمينَ". دعاي خيلي زيبايي‏ست. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ‌ ‌ ‍ * 🔻حضرت سيدالشهداء كشتي شان غير از اين كه سفینه النجاه(كشتي نجات) هست، در بين سُفُن(کشتیها) اسرع(سریعتر) ‏است و انسان را زودتر به مقصد مي‏ رساند مخصوصاً مقاصد بلند. 🔸اگر انسان يك رگه به اين درياي بي‏كران رحمت متصل شد خير دنيا وآخرت نصيبش خواهد شد. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ‌ ‌ ‍ * 🔻در مصائب سید الشهداء (علیه السلام) هر دلى نمی شكند؛ هر دلى هم بشكند ، هر زمانى نمی شكند. لذا اگر دلى شكست، این حال را بايد نگه دارد كه كار آسانى نيست. 🔸بايد با توسلات مدام آن اندوخته‏ هاى حسينى را، ذخيره كند تا این شکستگی او را به كمال مطلق برساند؛ يعنى روزنه ای به حضرت بقية اللّه‏ (روحی له الفداء) پیدا کند. 🔹رگه حساس ارتباط با حضرت، حسينى بودن و عزادارى بر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) هست. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ‌ ‌ ‍ * 🔻هيچ عملي مثل توسل به حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) جنس آدمي را پاك و زلال نمي ‏كند؛ تمام اين ثواب هائي را كه برای انواع توسل به حضرت مثل زیارت حضرت یا گریه بر حضرت و ... گفته ‏اند با اين مسأله قابل حل است كه در توسل به حضرت سید الشهداء (علیه السلام) جنس انسان تبديل مي ‏شود. 🔸بعضي‏ در ثواب هایی که برای زیارت یا گریه برای حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) نقل شده، خدشه كرده ‏اند كه اين همه ثواب چگونه است؟ در حالی كه وقتی این نوع توسلات جنس و جوهره انسان را تبدیل می کند پس مشكل حل مي‏ شود. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ‌
‍ * 🔻با هر توسلى به حضرت سيد الشهداء (علیه السلام) ، ذرّه ‏اى نگين وجودی انسان طلائى مى ‏شود و ذره ‏اى انسان به كمال مى‏ رسد. اگر انسان بتواند اين ذره طلائی شده را با مراقبه نگه دارد، بعد از مدتى کل وجودش طلائى، طلائى مى‏ شود و به کمال نهایی می رسد. ‌ ‌ ‌ * 🔻راجع به برخی از اصحاب حضرت سيدالشهداء علیه السلام بعضي از اهل تاريخ اینطور نقل مي ‏كنند كه او غلام فلان كس بوده و جایگاه او را پایین جلوه می دهند؛ در حالی که در بين اصحاب حضرت يك نفر ضعيف ‏نمي ‏توان پيدا كرد؛ همه آنها الگوي بلند معنوي هستند. نوجوان ده، چهارده ساله شان‏ در مقابل آن همه دشمن می ایستد و رجز مي‏ خواند که: اميري حسين ونعم الأمير. 🔹جنس اصحاب حضرت، طلائي بوده و در آخرين حد ارتقاء بوده اند. خداوند آن‏ها را در ايام محرم دور هم جمع كرد و پروانه شمع‏ وجود حضرت سيدالشهداء شدند و حضرت آن جملات زيبا را راجع به اصحابشان فرمودند كه: با وفاترين ونيكوترين اصحاب هستند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ‌ ‌ ‍ * 🔻اين كه حضرت بقية اللّه‏ روحى له الفداء مى‏ فرمايند صباحا و مساءا براى جدشان حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) گريه مى ‏كنند؛ به این دلیل است كه اين گريه حاصل ذكر است، حاصل دعاست، حاصل قرآن است، حاصل عبادت است. 🔸جا دارد كه ان شاء اللّه در اين قضيه ماها بيشتر نصيب داشته باشيم. سعى بكنيم تا خداوند بيش از پيش توفیق اقامه عزادارى حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) و گريه بر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) و ارتباط قلبى و محبت به حضرت سيدالشهداء (علیه السلام)‏ را نصيب ما بكند. ‌ ‌ ‌ * 🔻اگر انسان يک رگه با اين درياي بي‏كران رحمت (حضرت سید الشهداء علیه السلام) متصل شد خير دنيا و آخرت نصيب او خواهد شد. 🔸كشتي حضرت سيدالشهداء علیه السلام غير از اين كه كشتي نجات است در بين سُفُن اهل بیت علیهم السلام اسرع ‏است و زودتر انسان را به مقصد مي ‏رساند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ‌
💠 راه ارتقای جوهره انسان و تداوم آن 🔻در روايتي نورانی از مردم تعبير مي‏‌کند به «الناس معادن کمعادن الذهب والفضّه؛ مردم معدن هایی هستند مثل معادن طلا و نقره» جنس جوهره مردم مثل معادنِ مختلف، گوناگون است در این روایت طلا و نقره را به عنوان نمونه فرموده اند. 🔸 غیر از جوهره انبياء و حضرات معصومين، بقيه جوهره‏ ها جنس کامل نيست. آن چه در عالم سلوک جنس را طلايي مي‏‌کند، گريه زياد براي حضرت ‏اباعبدالله عليه السلام است و آنچه که استمرار و استقرار مي‏‌دهد به اين طلا، توجه و انس با قرآن است. ‏ 🔹 چرا انسان سي سال، چهل سال سختي بکشد، بعد برود ببيند که سي سال است دارد يک پله مي‏رود بالا، يک پله ‏مي‏رود پايين؟ يکي از مشکلات ما همين است که چهار قدم مي‏‌آييم بالا دوباره بر مي‏گرديم. ماه رمضان مي‏شود بهره ای مي‏‌بريم، مدتي بعد از دست مي‏رود؛ 🔸 ولي اگر اشک زیاد برای حضرت اباعبدالله به تلاش های ما ضميمه شد نتیجه متفاوت می شود. ما تاوان جنس را هم مي‏‌دهيم و با گریه بر حضرت، انسان [به اصطلاح] از خرده شيشه ها و عوارض ناجوري که بر روح انسان حاکم شده زود بیرون می آید. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ‌ ‌ 💠 احاطه خدایی امام و بی‌پایانی معارف 🔻امام زنده و مرده ندارد. همين الآن، همان را مي‌توان بهره برد که در زمان حيات؛ فقط همتي بايد کرد، بايد ارتباطي برقرار کرد. 🔸 امام (عليه السلام) زنده است. هماني است که بوده است. همه آن مهرباني‌ها، تفقّد‌ها، نوازش‌ها، عنايت‌ها، فرمود: «يا حَار هَمْدَان مَنْ يمُتْ يرَنِي؛ ای حارث همدانی، هر که بمیرد مرا می بیند.» امام نماينده خدا است. چطور به خداوند عرض مي‌کنيم: «يا من لايشغله ذکر عن ذکر و لا سؤال عن سؤال» امام نیز به قدرت خدا صاحب اين مرتبه است. 🔹 هزار نفر، دَه هزار نفر، صد هزار نفر، 25 ميليون نفر، در اربعين به کربلا بروند، همه آن‌ها را امام در آنِ واحد احاطه دارد. کافي است يک شمعي در دل انسان از محبت ويژه و خاصّ آقا اميرالمؤمنين روشن شود تا مجذوب عنايت حضرت باشد. خلود هم ديگر براي او کم است. 🔸 نه اين‌طور که ما گام به گام و گام‌هاي کوچک در رشد برمي‌داريم. اگر خيلي بلندتر هم برداريم، بي‌‌پايان است. نه اينکه قطره‌اي، اگر سيل‌آسا نیز بر قلوب ما معارف بريزد، بي‌پايان است. در عالم خلق و امر هرچه پيش مي‌رويم، باز هم هست. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ‌
💠 خاطره جعفر آقا مجتهدی از ولایت طفلان مسلم 🔻يک وقتي مرحوم آیت الله کشميري گفتند برويم به خانه جعفر آقا مجتهدي، با ايشان رفتيم، آقاي مجتهدي عاشق طفلان مسلم بود، در عراق هم که بود مدتی پياده سر قبر طفلان مسلم مي‌رفت. 🔸 آقاي مجتهدي تعریف می کردند: آمدم تبريز با يکي از رفقا، در خانه ای دو نفري زندگي مي‌کرديم، او هم اهل معنا بود و مشغول برنامه‌هاي عبادي بوديم. يک روز درِ خانه را زدند، رفيق ما رفت در را باز کرد و با شتاب آمد گفت: آقا دوتا آقازاده هستند مي‌گويند: به آقاي مجتهدي بگوييد بيايد. 🔹 ايشان مي‌گفت: من رفتم دمِ در و ديدم بله، دو تا آقازاده بسيار زيبا و معلوم بود عرب هستند. سلام و احوالپرسي، گفتم: بفرماييد. يکي از آن‌ها گفت: من محمد هستم و اين اخوي من ابراهيم است، به ايشان گفتم آقاي مجتهدي عراق بود زياد به سراغ ما مي‌آمد، خوب است امروز هم ما سراغ ايشان برويم. 🔸 ايشان مي‌گفت: از ولايت اين‌ها، آقا! منِ جعفر دست و پاي خود را گم کرده بودم. اين‌ها گفتند: محمد و ابراهيم هستیم و عراق شما مي‌آمديد... اما اصلا من منتقل نشدم. بعد گفتم: بفرماييد داخل، گفتند: نه مي‌رويم. گفتم: کجا مي‌رويد؟ گفتند: مي‌رويم عراق. گفتم: بفرماييد تا من به رفقا بگويم ماشين بياورند شما را ببرند. گفتند: همانطور که آمديم مي‌رويم. خداحافظي کردند و رفتند. وقتي داشتند مي‌رفتند ديدم اين‌ها لطيف هستند، گويا پاي آن‌ها مماس با زمين نيست، همين‌طور دارند راه مي‌روند اما... آن‌جا متوجه شدم. ‌ ‌ ‌ ‌ 💠 مدیریت شاکله و اصلاح آن 🔻 اين «من و أنا» ماده اصلي شاکله است. مرکز فرماندهي آدمي است. اين را بايد خدايي کرد. در زندگي، در جامعه، در خواب، در بيداري، در خانه، خانواده و در تعامل ها، آن‌قدر بايد صبوري و اعتدال را و خدايي بودن را ياد گرفت که نفس طفره نرود. 🔸 انسان باید خود را مديريت ‌کند تا کارهايش سامان یابد. عبادات خود را، بيداري خود را، خواب خود را، کار خود را، بيکاري خود را و عواطف خود را مدیریت کند و در اين راستا حرف اول را نظم و اعتدال مي‌زند، بر پايه معرفت، بر پايه رشد، بر پايه يافتن خويشتن. 🔹 زمان بي‌خود نمي‌گذرد. انسان هم که بيکار باشد، يک کاري مي‌شود، يک اتفاقي مي‌افتد، يک مصالحي در سازه شخصيتي او اعمال مي‌شود. لحظه به لحظه آن محاسبه مي‌شود. ايمان به خدا، نيت خالص، عمل صالح. اين‌ها اصل است و رکن است، گريزي از اين‌ها نيست و هيچ‌چيز ديگري علت تامّه در تعيين سرنوشت سعادتمندانه يا شقاوت‌گونه نیست. چيزهاي ديگر معدّات هستند، گاهي راه را دور مي‌کنند. اما آنچه مي‌تواند يک نفر را سعادتمند کند، عمل صالح است و نيت و ايمان. والسلام. حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ‌
* 🔻بيخود ما گمان مي‌كنيم كه اگر در زمان اهل بيت بوديم يا در كربلا بوديم جزء آن هفتاد و دو نفر بوديم. 🔸معلوم نيست؛ كار سخت بوده است. انسان عافيت ‌طلب است. يك نفر از لشكر ابن‌سعد براي گرفتن پاداش به شام رفت تا به يزيد گزارش پایان یافتن جنگ را بدهد و جایزه بگیرد. اما تا گزارش داد یزید گفت كه:« چرا آن ها را كشتيد؟ من از شما بدون اين كشتن هم راضي مي‌شدم. چطور شد؟» 🔹علت این که یزید این طور برخورد کرد این بود که شخصيت پيچيده‌ي عجيبي داشته و دو رویی می کرده است؛ علاوه بر اینکه حضرت سيدالشهداء‌ عليه السّلام به دشمنانشان نفرين کرده بود که حتی به اهداف مادی که در این جنگ دارید نخواهید رسید و این نفرین گرفت تا جایی كه حتي يزيد هم از ایشان تقدير نكرد و سر بزنگاه‌ ها يزيد هم به اين ها خشم می ‌گرفت. 🔸آن شخص در جواب یزید گفت: «ما مواجه بوديم با گروهي كه توصیه به بیعت می کردیم بیعت نمی کردند؛ امان مي ‌داديم نمي ‌خواستند؛ پيشنهاد مالی مي ‌كرديم قبول نمي‌كردند. اين ها از مرگ هم نمی هراسيدند. ما هيچ راهی نداشتيم جز اينكه با اين ها بجنگیم.» 🔹ببينيد اصحاب حضرت چقدر و چگونه وارد شده بودند که دشمن در موردشان این طور تحلیل می کند. ادامه دارد... ادامه مطلب قبل... 🔻ما خيال نكنيم مرگ يك ‌لحظه است و يك انتخاب است و من اگر در حال جهاد قرار بگیرم یک مرتبه آن را انتخاب می کنم و شهید می شوم و تمام می شود؛ نه، در جریان کربلا قدم به قدم اتفاقاتي مي ‌افتاد تا جوهره ‌‌ها رو بيفتد. 🔸لحظه به لحظه قضیه سخت مي‌ شده است. حمايت از حق سخت است. يعني در مواقع فشار و سختی درون‌ ها بيرون ریخته می شود. این خيالات است كه من بگويم اگر من هم عاشورا بودم مثل حبيب ‌بن ‌مظاهر بودم. انسان نمي ‌تواند چنین ادعایی کند؛ به قول قرآن «إنّك لن تستطيع معي صبرا»‌ اين صبر و همراهي و صبر در همراهي كار هر كسي نيست. 🔹يک ‌لحظه نيست كه من الآن بگويم اگر امروز من را در موقعیتی مانند ظهر عاشورا قرار بدهند يك دفعه سينه‌ام را سپر مي‌كنم يك گلوله توي مغزم مي‌خورد و خلاص مي‌شوم! معلوم نيست اين‌جور پيش بيايد. بايد افراد زمينه داشته باشند و مهذب، نوراني و دنياگريز باشند تا بتوانند مرحله مرحله مراحل را طي كنند. 🔸اصحاب حضرت در طول سفر همراه آقا سيدالشهداء بودند. خيلي‌ ها در این بین آمدند و رفتند؛ بخاطر اينكه فكر مي ‌كردند كه آقا سيدالشهداء دارند وارد يک شهري مي ‌شوند كه حكومت و امکانات آماده است بعد ديدند خبري نيست لذا برگشتند؛ ولي اين هايي كه ماندند؛ اين ها از همه‌ ی جهات خالص ‌ترين‌ها و بهترين‌ ها و از آب گذشته بودند. 🔹بله لحظات آخر شب عاشورا، حضرت سيدالشهداء ديگر اين ها را راه دادند و آسمان را براي اين ها باز كردند و جاهايشان را نشان دادند اما اين ديگر لحظات آخر بود. ادامه دارد... ادامه مطلب قبل... * 🔻شما ببینید گاهی ماه رمضان و تابستان است يك ‌نفر تشنه‌ اش مي ‌شود و اخلاقش بد می شود؛ دمِ مغرب مي‌ رود یك گوشه مي ‌نشيند و لحظه شماری می کند تا اذان بگويند و آب بخورد اما شما آقا قمر بني ‌هاشم و اصحاب حضرت را ببینید دو سه روز آنجا آب نبوده است. 🔸آقا قمر بني ‌هاشم آمدند و به شريعه فرات رسيدند دستشان را زير آب زدند. آب را نزديك دهانشان آوردند اما نمي‌خورند! اين آب خوردن كه براي حضرت حرام نيست ولي شما ببینید چقدر ايشان پایبند به قواعد بوده اند؛ از جمله اینکه حضرت اباعبدالله فرزند فاطمه و امام است و تبعيت از امام و احترام امام خیلی ضروری است تا جایی که چون الان امام تشنه است من حق ندارم آب بخورم. ادامه دارد... ادامه مطلب قبل... * 🔻اين قواعد سی ‌سال در زندگی حضرت و تعامل با امام رعایت شده و جاي خودش را در شاکله و شخصیت آقا قمر بنی هاشم باز كرده كه الان می تواند يك همچنين کار شگفتی بکند و چنین اثري را بگذارد. 🔸يک حركت خيالي با يک حركت گام به گامِ رو به رشد فرق می کند. اين ها عمرشان را اين ‌جوري طي كرده بودند که در عاشورا توانستند چنین صحنه هایی را خلق کنند. اين كه آدم در طول حياتش حيات عادی خودش را داشته باشد و در طول زندگی مسیر صحیح و درست را نرود بعد دم مرگ يك انقلابی بشود و یک مرتبه ورق برگردد و همه چیز عالی شود يا نيست يا خيلي نادر است. 🔹حيات و ممات انسان بايد يكي و در يک مسير و يک جهت باشد تا آخر کار عاقبت بخیری و سعادتی این چنینی حاصل گردد. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ‌ 🔻راوي مي‌گويد: وقتي بنا بود قافله آقا سيدالشهدا (علیه السلام) از مدينه به سمت مکه حرکت کند. شترهايي را دیدم که اثاث و مشک آب رويشان است و شترهايي که محمل رويشان است. منتظر بودم ببينم چه کساني از بني‌هاشم همراه قافله می شوند. ديدم در کمال عفت و بزرگي، خانمي سياه‌پوش قدم از خانه بيرون گذاشت. آقاي جو
🔻 خداوند متعال در قرآن در مورد اخلاق نبی اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» (و به راستى تو بر خلق و خوى بس بزرگى هستى‏ (قلم، ۴)) 🔸 خلق عظیم یعنی ساختارت بزرگ است. خیلی تفاوت هست بین کسی که وسعت وجودی در تمام ابعاد داشته باشد با افراد دیگر؛ 🔹 تمام لطماتی که ما می‌خوریم برای تنگی و کوچکی و حقارت ما است. «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ»، به یک عبارت خُلُق، جمع خَلْق و خُلْق است که به معنی ملکات نفسانی است. ملکات همان ها هستند که در موردش می فرمایند «یصدر الأفعال عنها بسهولةٍ.» (یعنی ملکه آن است که افعال به راحتی از آن صادر می شوند). این عظیم را باید در آنجا معنا کرد که چه تفاوتی می‌کند. 🔸 قرآن خلق پیامبر(ص) را عظیم می‌داند. خُلْق، حسن السیره است، نه فقط «سلام علیکمِ» زیبا. به روابط عمومی خوب، حسن خلق نمی‌گویند. اشتباهی که برداشت شده، تصور می‌شود که حسن خلق، یعنی روابط عمومی خوب. روابط عمومی خوب یکی از ابعاد حسن خلقی است که حکایت می‌کند این شخص از جهت باطنی به اعتدال رویّه رسیده است و در ضمن هم خوشرو است، 🔹 اما خوشرویی تمام حسن الخلق نیست یا خلق الحَسَن نیست، تازه بین حُسن الخلق و خلق الحَسَن شاید تفاوتی باشد. به‌هرحال خلق حَسَن یا به یک اعتبار حُسن الخلق، ساختار شخصیتی سالمی است که از افراط و تفریط درآمده باشد.‌ ‌ ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ 💠 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری 🔻 قرآن در مورد استغفار می فرماید: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» (انفال:۳۳)( ولی (ای پیامبر!) تا تو در میان آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد؛ و (نیز) تا استغفار می‌کنند، خدا عذابشان نمی‌کند.) 🔸 خداوند آیت الله کشمیری قدس سره را رحمت کند، این آیه را خیلی می خواند و می فرمود استغفار چقدر مهم است که عدل رسول خدا شمرده شده است. 🔹 باز قرآن در مورد استغفار در جای دیگر می فرماید: يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ (هود:۵۲)(و ای قوم، از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاه او توبه کنید.) پس استغفار با توبه فرق می کند. استغفار جاده را صاف می کند و در را باز می کند و توبه بازگشت است. ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ 💠 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری