eitaa logo
صالحین تنها مسیر
249 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
7هزار ویدیو
273 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5893427757043417121.mp3
5.16M
۵۰ 🌸یه مـــژده بــزرگ: هر وقت یادِ خدا کردی، هر وقت دلت برای خــدا تنگ شد، هر وقت خودتو سر سجاده دیدی، یادت باشه؛ اول خــدا، دلــ❤️ـش تنگِ تو بود؛ کـــه دعوتت کرد👇
👤 انسان شناسی ۳۴
4_5812331589014654076.mp3
11.49M
۳۴ ▪️مسیر زندگی، هم مبداء داره، هم مقصد! مبدأ = تو مقصد = الله در این جادّه، عینِ همه‌ی جادّه‌های دیگه، خطراتی، تهدیدت می‌کنه... خطراتی مثل ؛ ـ توقف ـ عقب گرد ـ کُندی حرکت ـ سرعتِ بیجا ـ جاماندن از سبقت‌گیری ـ سبقتِ بیجا و ...... 💥 حالا چجوری از این خطرات خودم رو حفظ کنم؟
🔴دعای کوتاه عافیت از امام رضا(ع) 🔹 یا اَللَّهُ یَا وَلِیَّ اَلْعَافِیَهِ وَ یَا خَالِقَ اَلْعَافِیَهِ وَ یَا رَازِقَ اَلْعَافِیَهِ وَ اَلْمُنْعِمَ بِالْعَافِیَهِ وَ اَلْمَنَّانَ بِالْعَافِیَهِ وَ اَلْمُتَفَضِّلَ بِالْعَافِیَهِ عَلَیَّ وَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِکَ یَا رَحْمَانَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ رَحِیمَهُمَا صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اُرْزُقْنَا اَلْعَافِیَهَ وَ دَوَامَ اَلْعَافِیَهِ وَ تَمَامَ اَلْعَافِیَهِ وَ شُکْرَ اَلْعَافِیَهِ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ . 🔹ترجمه: «يا اللّه!اى ولىّ و خالق عافيت و روزى‌بخش آن،اى انعام‌بخش و منّت‌بخش به آن،اى تفضّل‌كنندۀ عافيت بر من و جميع خلقت اى رحمان و رحيم دنيا و آخرت،بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را عافيت عطا كن و آن را مداومت بخش و به تمامى به ما برسان و ما را شكر عافيت در دنيا و آخرت نصيب بفرما،اى مهربان‌ترين مهربانان ❇️ این دعا را هر روز برای تندرستی و سلامتی بخوانید 🔴هر صبح و شام این "دعا" را بخوانید 🔹امام صادق علیه السلام در توصیه‌ای به داود رقی، دعای حفظ انسان از خطرات و بلایا را به او این گونه یاد دادند. 🔹داود رقى از حضرت صادق عليه السلام نقل می‌کند آن حضرت فرمودند: از اين دعا دست برندار و سه مرتبه در صبح و سه مرتبه در شب آن را بخوان. 🌹 «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ» 🌹 🌹«خداوندا! من را در آن پوششى كه از هر بلا و آفتى حفظ مى‏ كند و هر كسى را كه بخواهى در آن قرار مى ‏دهى، قرار بده».الكافي، ج2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 💌 لطائفی كه در برای عظمت رسول خدا صلی الله عليه وآله هست كم نيست؛ چينش ‏های زيبا و لطيف كه شخصيت و كرامت‏ رسول خدا صلي الله عليه وآله را بيان می كند. قرآن با كسی تعارف ندارد و حدّ و حدود افراد را خوب بیان کرده است. مثلاً از قول حضرت ابراهيم مي‏فرمايد: إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَي رَبِّي سیهدین، يعنی شروع كار با انّي شروع شده است؛ امّا همين معنی را وقتی برای رسول‏ خدا صلي الله عليه وآله مي‏خواهد ارائه بدهد ميفرمايد: سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَي بِعَبْدِهِ... این بیان پر از دقائق و لطائف است. حجّت الاسلام و المسلمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍زمستان است و هوا یک هفته‌ای است که ابری است. سوار هواپیما می‌شوم، چند دقیقه‌ای که از پرواز می‌گذرد، نور خورشید را می‌بینم که بر داخل هواپیما می‌تابد. شوک می‌شوم که چطور هوا روشن و صاف شد؟! به ناگاه نگاهم سمت پنجرۀ کوچک هواپیما می‌رود و می‌بینم همۀ آسمان آبی و آفتابی است. آری ابرها از بین نرفته‌ بودند، بلکه ما از ابرها بالاتر رفته بودیم. وقتی بالاتر روی، دیگر ابری برای دلتنگی‌ تو در آسمان قلبت نیست، همۀ قلبت نور است و روشنایی، و هیچ ترسی بر تو نیست. ✨📖✨ أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (سوره یونس۶۲) ⚡️آگاه باشيد اولياء (و دوستان) خدا نه ترسی دارند و نه غمگين می‌شوند. 🌘در آسمان، خورشید هم زیر پای تو غروب می‌کند و همه چیز در تسخیر چشم توست و چه زیباست پر کشیدن قلب انسان به آسمان و نزد خدا و فرشتگان خدا !!!
AUD-20220209-WA0018.mp3
5.45M
۶ 📿 💢درمانِ هر سنگینی و کُندی، استغفاره! قلمت سنگینه، نمی‌تونی بنویسی؟ بستر ازدواجت سنگین فراهم میشه؟ کارای شغلی‌ات سنگینه و پیش نمیره؟ حافظت سنگین و قفله، نمی‌تونی چیزی رو حفظ کنی؟ اِ س ت غ ف ا ر ... کُــــن ❌ علی ع؛ «اَلْاِسْتِغْفارُ یَمْحُو الْاَوْزارَ؛ استغفار، گناهان را پاک می کند! 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
"رمان #پلاک_پنهان قسمت9⃣1⃣1⃣ کمیل در را بست،و به طرف امیرعلی رفت: ــ برسونش خونه خودمون،محافظارو
"رمان قسمت 0⃣2⃣1⃣ سمانه نتوانست جلوی هق هق اش را بگیرد،چطور میتوانست به او بگوید که کمیل عمری است خیلی چیز ها را از تو پنهان کرده؟ چطور بگوید که ممکنه تکیه گاهت را از دست بدی؟ چطور بگوید شاید دیگر کمیلی نباشد؟ صدای گریه اش در کل خانه پیچید و سمیه خانم او را در آغوشش فشرد و این بی قراری ها را به پای ناراحتی اش از کمیل گذاشت. غافل از اتفاقی که برای پسرش در حال افتادن بود، عروسش را دلداری می داد.... ** ساعت از ۱۲شب گذشته بود و خبری از کمیل نشد،سمانه کنار پنجره ایستاده بود و از همانجا به در خیره شده بود،سمیه خانم و صغری هم با آمدن امیرعلی و چند نفر دیگر به خانه و کشیک دادنشان، کم کم به عادی نبودن قضیه پی بردند و بی قراری هایشان شروع شد،سمانه نگاهی به سمیه خانم که مشغول راز و نیاز بود انداخت ،صدای جابه جا شدن ظرف ها از آشپزخانه می آمد،صغری مشغول شستن ظرف های شام بود،شامی که هیچکس نتوانست به آن لب بزند،حتی شامی که برای آقایون فرستاده بودند،امیرعلی دست نزده آن ها را برگرداند،هیچکس میل خوردن چیزی نداشت،مثل اینکه ترس از دست دادن کمیل بر دل همه نشسته بود. سمانه برای چند لحظه چشمانش را بر روی هم گذاشت،تصویر کمیل در ظلمت جلویش رنگ گرفت، ناخوداگاه لبخندی بر لبش نشست،اما با باز شدن در سریع چشمانش را باز کرد، با دیدن مردی کمر خمیده سریع از جایش بلند شد ،چادرش را سر کرد و بیرون رفت. مرد از دور مشغول صحبت با امیرعلی بود،می دانست کمیل نیست اما عکس العمل های امیرعلی او ترسی بر دلش انداخت،نزدیکشان شد که متوجه لرزیدن شانه های امیرعلی شد،با خود گفت: ــ داره گریه میکنه؟؟ با صدای لرزانی گفت: ــ چی شده؟ با چرخیدن هر دو ،سمانه متوجه محمد شد،با خوشحالی به سمتش رفت و گفت: ــ خداروشکر دایی بلاخره اومدی؟ ــ آره دایی جان سمانه مشکوک به او نگاه کرد ،غم خاصی را در چشمامش حس میکرد،تامیخواست چیزی بگوید متوجه خون روی لباسش شد با وحشت گفت: ــ دایی زخمی شدی؟ ــ نه دایی خون من نیست با این حرفش خود و امیرعلی نتوانستند خودشان را کنترل کنند ،و صدای گریشان بالا گرفت. سمانه با ترس و صدای لرزانی گفت: ــ دایی کمیل کجاست؟ ــ.... ــ دایی جوابمو بده،کمیل کجاست،جان من دایی بگو داره میاد محمد سرش را پایین انداخت و گفت: ــ شرمندتم دایی دیر رسیدیم💔 🌹نویسنده:فاطمه_امیری ادامه‌ دارد .....