تا اربعین #با_شهدا 🏴 مراقب باشیم «مؤمنِ خاص و حتی کنار پیغمبر هم که باشی!!.. ممکن است در یک زمان گول شیطان را بخوری...» #شهید_همت #مغرور نشویم 🏴🏴 هر روز به یاد یک شهید ، سلامی تقدیم سید الشهدا علیه السلام 🏴 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَلَا جَعَلَهُ اللّٰهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكُمْ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ به یاد سردار رشید اسلام #شهید محمد ابراهیم همت ای شهید عزیز بر ما منت گذار شفیع و واسطه سلام ما بر سالار شهیدان و یارانش باش 🏴🏴🏴 زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری •┈┈••✾•🌿🏴🌿•✾••┈•

#بمیرم_برای_غربتت💔 اے ڪاش ڪسے براے آقا تب داشت یادے ز امام منتظر بر لب داشت قرباڹ غریبےات شوم °•مهدے(عج)جان•° اے کاش ڪه صاحب الزماڹ زینب داشت #العجل‌مولای‌غریبم تعجیل در فرج مولایمان صلوات #شبتون‌مهدوی🌙 #ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج

🍁رمان؛# ❤️ عاشقانه_مذهبی _ مقتدا ❤️ 🍁داستانی بسیار زیبا وجذاب 🍁عاشقانه‌‌مذهبی خواندنی وآموزنده 🍁 آشنایی با زندگی شهدا 🍁هرروز باماهمراه باشید دوستان عزیز 🍁ان شاءالله از امشب  با رمان جدید درخدمتتون هستیم 🌺🌺🌹🌹💐💐

قسمت اول «مقتدا» آن روز اصلا نمیخواستم در نماز جماعت شرکت کنم.مدیر مجبورم کرد.تا قبل از آن حتے پایم را در نمازخانه مدرسه نگذاشته بودم. بےندو نماز،امام جماعت شروع به سخنرانے کرد و بین حرفهایش گفت ایرانیان باستان با جان و دل اسلام را پذیرفته اند چون تا قبل از آن در شرایط اجتماعے خوبے نبودند… از حرفهایش خونم به جوش آمد؛ روے ایران باستان تعصب خاصے داشتم. بعداز نماز عصر محکم و مصمم از جایم بلند شدم و با توپ پر رفتم به طرفش.چند نفس عمیق کشیدم و با غیظ گفتم:شما به چه حقے درباره ایران باستان اینطور حرف میزنید؟اصلا چیزے دربارش میدونید؟اعراب ایران رو خراب کردن!اولین منشور حقوق بشر مال کوروش کبیر بوده! وخلاصه هرچه توانستم گفتم.صبر کرد و حرفهایم را گوش داد،حتے نگاهم نکرد. سرش را پایین انداخته بود و تکان میداد.حرفهایم که تمام شد،شروع کرد به استدلال هایش.تعبیرے جدید از اسلام به عنوان دینے جهانے و نه قبیله اے. چطور تابحال به این دید نگاه نکرده بودم؟او بے تعصب صحبت میکرد و مرا به این نتیجه رساند که تعصب کورم کرده. وقتیرسیدم خانه،ذهنم پر از سوال هاے جدید شده بود.روے تخت دراز کشیدم و چشم هایم را بستم.دستم را از لبه تخت آویزان کرده بودم که متوجه تکه کاغذے شدم.با بے حوصلگے برش داشتم و نگاهش کردم،بروشور کتابخانه تخصصے بنیاد مهدویت اصفهان بود…

قسمت دوم «مقتدا» وقتے وارد بنیاد شدم،با خودم گفتم این ها را چطور تحمل کنم.با وجود احساس بیگانگے که با محیط داشتم برایم جذاب بود. همهجا پر بود از پوسترها و بنرهاے مذهبے و عکس امام خمینے و امام خامنه ای. باخودم گفتم عیبے ندارد،بخاطر گرفتن جواب سوالاتت هم که شده باید چندوقتے با این ها سروکله بزنی! دراین فکرها بودم که برخوردم به یڪ پسر جوان،از آن بسیجے ها!در دلم گفتم عجب شانسے!پرسیدم:ببخشید براے ثبت نام توے دوره ها کجا باید برم؟ سرشرا پایین انداخت و گفت:بفرمایید واحد خواهران،اونجا راهنمایے تون میکنن. زےرلب گفتم “مرسی” و رفتم واحد خواهران.با جسارت وارد شدم و دیدم چند خانم محجبه و چادرے آنجا نشسته اند و مشغول صحبت اند.مرا که دیدند کمے جا خوردند. ظاهرمبرایشان غیر عادے بود.شالم را کمے جلو کشیدم و گفتم:میخواستم توے کتابخونه عضو بشم. تویدوره هام شرکت کنم. یڪیاز آنها با برخورد گرمے آمد و اسمم را نوشت و نحوه برگزارے دوره ها را برایم توضیح داد. بعداز آن شب و روز مشغول مطالعه بودم. همانجا فهمیدم یکے از همکلاسے هایم هم در کتابخانه عضو است.اسمش زهرا بود. عصراواخر خرداد ماه بود که گوشے ام زنگ خورد.زهرا بود. -میایبریم جایی؟ -کجا؟ -اونشبماند!مطمئن باش خوشت میاد. -نکنهمیخواے منو بدزدی؟! -میاییا نه؟یه کلاسه طرفاے دروازه شیراز. (دروازهشیراز منطقه اے در جنوب اصفهان است) –باشه. -نےمساعت دیگه دم در خونتونم!

🌸آخر هفته خود را 💫معطر  می کنیم به 🌸عطر دل نشین صلوات 💫بر محمد و آل محمد(ص) 🌸 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ 💫وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 🌸 ســلام ☕️صبح پنجشنبه تون بخیر 🌸 امـروز برایِ شما ☕️روزی پر از عشـق و امّیـد 🌸 نشـاط و آرامـش  ☕️و خوشبختی آرزو میکنم 🌸 امیـدوارم در کنار ☕️خانواده و عزیزانتـان 🌸 آخر هفته خوبی داشته باشید 🌸در پناه حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش روزتون پربرکت🌸