eitaa logo
🌴سنگر عشق🌴
308 دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
8.9هزار ویدیو
71 فایل
┄──┅┅═🔶═┅┅──┄ ﷽ باسلام و عرض خوش آمد حق او با گریهِ تنها نمیگردد ادا ... #شهدا_آماده_ایم آدرس کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/saangareshgh ارتباط با ما 👈 @SeyedAli75 ┄──┅┅═🔶═┅┅──┄
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌ می‌نوشت!!😔 شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد در ۶ ماهگی پدرش را در ۶ سالگی مادرش را در ۸ سالگی مادر بزرگش را و برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمان شهادتش هم غریبانه دفنش می کنند🖤🥀 🔹همرزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هرروز؟ یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم...😭 🔸بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و به هرکس که میتوانیم ارسال کنیم تا سِیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم. تا ابد مدیون شهداء هستیم.. 🥀🕊
☘آمده بود مرخصی ، سر نماز بود که صدای آخ شنیدم، نمازش قطع شد ، پرسیدم چی شد؟ گفت: چیزی نیست! 💥توی حمام باندهای خونی بود، نگرانش شدم، فهمیدم پایش گلوله خورده، زخـمی است، دکتر گفته باید عمل شود تا یک هفته هم نمی‌توانی باندش را باز کنی. باند را باز کرده بود تا وضو بگیرد.  ☘گریه کردم و گفتم: «با این وضع به جبهه می‌روی؟» 😢 رفیقش که دنبالش آمده بود، گفت: «نگران نباش خواهر، من مواظبشم» 💥 با عصبانیت گفتم: «اشکالی ندارد، بروید جبهه، ان‌شاءالله پایت قطع می‌شود، خودت پشیمان می‌شوی و برمی‌گردی»😥 ☘علی بهم نگاه کرد و گفـت: «ما برای دادن سر می‌رویم، شما ما را از دادن پا می‌ترسانی؟!»🙂 🌷شهید علی تجلایی🌷 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️
🌿حاج‌احمد هیکل درشتی داشت. بچه‌ها سر به سرش می‌گذاشتند و می‌گفتند: با این هیکل درشت چطور می‌خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟! 🍁 او می‌خندید و می‌گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. 🌿آرزویش این بود که ارباً اربا شود. وقتی در ابتدای عملیات کربلای ۵، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. 🍁ترکش‌های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می‌خواست؛ ارباً اربا...💔 📚همرزم شهید 🌷شهید حاج احمد کریمی🌷 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️
شهید میثم نظری همیشہ‌ میگفـت↓..!✨ بـٰانو؎دوعـٰالم‌ مـزارنداره؛😔💔 اگہ‌ شھید شدیم؛باید خجـٰالت‌ بڪشیم مـزارداشتہ‌ بـٰاشیم.. شھـید شدو پیڪرش‌ برنگشت...シ!"
به قول شهیدمحمدرضا دهقان امیری : شهید بال نمیخوادحال میخواد ‌🌸🌷🌸
شهادت داستانِ ماندگاری آنانی است که دانستند دنیا جایِ‌ماندن نیست❤️‍🩹
يہ مذهبـے باید بـدونہ کہ رفیق شهـید داشتـن فقـط واسـہ‌ی خوشگلـے پروفـایل نیـس! باید یـاد بگیـره حـرف شـهید رو تـو زنـدگیش پیاده کـنہ وگرنـہ از رفـاقت چیـزی نفهمیـده‼️✋🏻 ݁
پاسداشت شهدای بخش چابکسر اگر زندگی کنی شهادت امام خودش میکندلازم نیست به دنبالش بگردی حالاچه جوان  ساله دهه هفتادی باشی چه سردارشصت واندی ساله ی موی ی جنگ 🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷 شهید شعبان حاج‌آقاپور از روستای چایخانسر در بخش چابکسر شهرستان رودسر بود. وی در سال ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی غرب کشور بر اثر انفجار مین از ناحیه سر و دو پا مجروح و به درجه جانبازی ۷۰ درصد نائل آمد. پس از سال‌ها تحمل درد و رنج ناشی از جراحات، در ۴بهمن‌ماه ۱۳۹۳ به شهادت رسید. پیکر پاک این شهید والامقام با حضور پرشور مردم و مسئولان در رودسر تشییع و در گلزار شهدای روستای چایخانسر به خاک سپرده شد. از شهید حاج‌آقاپور دو فرزند پسر به یادگار مانده است. همسر ایشان از وی به عنوان اسوه صبر و ایثار یاد کرده و به شجاعت و قهرمانی او در دفاع از حریم دین و نظام اشاره نموده است. رفاقت با شهدا تا قیامت یاد شهدا با ذکر صلوات
و سلام بر او که می گفت: «بزرگترین برکت ماه رمضان پیراستن و دور کردن یا کاستن آلودگی ها از جان مان و از خلقیات مان است» | شهید سیدمحمد حسینی بهشتی❣|
به بگوييد قصه‌ی شما اینجا تمام نمي شود شما بود و نبودِتان برکت باران رادر پي دارد.. شوينده ي آلاينده هاي ماست طراوت ايمان ماست... راز سر به مهر دلهاي ماست ما را از برکت خود محروم نکنيد هر چند ما روسياهيم... شادی روح و
به بگوييد قصه‌ی شما اینجا تمام نمي شود شما بود و نبودِتان برکت باران رادر پي دارد.. شوينده ي آلاينده هاي ماست طراوت ايمان ماست... راز سر به مهر دلهاي ماست ما را از برکت خود محروم نکنيد هر چند ما روسياهيم... شادی روح و
🌷 ❃ در تفحص شهدا دفترچه يادداشت يک شهيد شانزده ساله، که گناهان هر روزش را مي نوشت پيدا شد. ❃ گناهان يک هفته او اين بود: ✯ شنبه : بدون وضو خوابيدم ✯ يکشنبه : خنده بلند در جمع ✯ دوشنبه : احساس غرور کردم ✯ سه شنبه : نماز شب را سريع خواندم ✯ چهار شنبه : فرمانده در سلام کردن از من پيشي گرفت ✯ پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم ✯ جمعه : تکميل نکردن هزار صلوات و بسنده کردن به هفتصد صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ