#شهدا
مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم.
رفتم نشستم برای ابراهیم #نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش.
ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم.
رنگش عوض شد و سکوت کرد
گفتم: چه شده مگر؟
گفت: درست در همان لحظه میخواستیم از جادهای رد شویم که مینگذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد?
خندیدم
باخنده گفت: تو نمیگذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شدهای؟
بگذر از من!
🌷 #شهید_محمد_ابراهیم_همت
🌷 #سردارخیبر
💞 سنگر عشق
http://eitaa.com/joinchat/1940389899Ccfe69b9c58
بارها که بر قبور آسمانی شهدا قدم می گذارم ، زمزمه ای شیرین با بی نشانی تو از زبان من جاری می شود.
نمی دانم که در نجوای صادقانه خود با خاک چه زمزمه کردی که این چنین آغوش محبتش را برایت گشود و اکنون
با گذشت سالها میل بر پس دادن تو ندارد !
نمی دانم که دل پاک و آسمانی ات چگونه به عرش اعلی پیوند خورد که چنین تجلی نور حق تعالی حتی جسم تو را از نشانه ها به دور ساخت .
نمی دانم چه بر جان چشاندی که چنین مست شراب الهی گشتی که حتی برای پیکر پاکت مأوایی بهتر از گمنامی و بی نشانی نیافتی .
نمی دانم که در دامان نیایش شب هایت چه ذکری سر دادی که حتی عشق عالم امکان ،عاشقت گشت و تو را با تمام وجود از آن خود ساخت .
شاید با دردِ ماندن سوخته بودی که چنین پاداشی نصیب رفتنت شد ،تصورم این است تو آنقدر با درد ماندن ساخته بودی که تمام افلاکیان برای پرواز عروج آسمانیت شرافت خود را نزد پروردگار عالمیان به ضمانت نهادند و این را خودم از زبان مأوایت که خاک کربلای ایران بود شنیدم.
دو کوهه با من سخن گفت :از غربت شهدا ء ، از اشک شوقشان ،از طاعت مستانه شان ،از ناله های سوزناکشان .
گفت و شنیدم ،گفت و باریدم .
به یاد حضرت زهراسلام الله علیها وشهدای گمنام
💞 سنگر عشق
http://eitaa.com/joinchat/1940389899Ccfe69b9c58