حاجی همیشه یادم داد
سکوت کنم ؛ ولی وقتی زبون باز کردم
حرفی بزنم که از اعماق قلبم میاد
هر موقع عصبی میشم
حاجی بهم میگه عصبانیت یه شمشیر توی قلافه
وقتی عصبی میشی این شمشیر از قلاف در میاد
حواست باشه با این شمشیر قلب کسی نزنی
هرزگاهی که داری کاری انجام میدی
به نیت اینکه چک کنی خوابی یا بیدار بزن تو گوش خودت
تو صد در صد بیداری ؛ فقط این سیلی بهونه ای میشه برای فکر کردن به کارت!