شهید مطهری :
هر مصلحي که موفق شود اين چهار اصل را عملي سازد:
افکار و انديشهها را متوجه اسلام راستين سازد
و بدعتها و خرافهها را از مغزها بيرون براند،
به زندگي عمومي از نظر تغذيه و مسکن و بهداشت و آموزش و پرورش سامان بخشد،
روابط انساني انسانها را بر اساس برابري و برادري و احساس اخوّت و همساني برقرار سازد، و ساخت جامعه را از نظر نظامات و مقررات حاکم طبق الگوي خدايي اسلامي قرار دهد،
به حداکثر موفقيت نائل آمده است.
هدف نهضت اسلامی ازدیدگاه شهید مطهری :
يك نهضت اسلامي نمي تواند از نظر هدف محدود باشد، زيرا اسلام در ذات خود يك «كل تجزيه ناپذير» است و با به دست آوردن هيچ يك از آن هدف ها (اهداف تعريف شده در ماهيت نهضت)پايان نمي پذيرد. هدف امروز نهضت مرحله نفي و انكار و درهم كوبيدن استبداد و استعمار است و فردا كه به سازندگي و اثبات رسيد، اهداف ديگري را دنبال خواهد كرد.
در هر دوره اي هر نهضتي يك سلسله هدفهاي فرعي و جزئي خاص خود نيز دارد ولي اهداف كلي در چهار جمله بيان شده است:
الف- نَرُدَّ المعالمَ مِنْ دينكَ: نشانه هاي محو شده راه خدا را بازگردانيم، يعني بازگشت به اسلام نخستين و راستين، بدعت ها را از ميان بردن و سنت هاي اصيل را جايگزين كردن. ب- نُظهِرَ الاِصلاحَ في بِلادِكَ: يعني تحولي بنيادين در اوضاع زندگي خلق خدا ج- يأمَنَ المظلومونَ مِنْ عبادِكَ : يعني اصلاحي در روابط اجتماعي انسانها د- تُقامَ المُعطَّلَةُ مِن حُدودِكَ: يعني تحولي ثمر بخش و اسلامي در نظامات مدني و اجتماعي جامعه.
هر مصلحي كه موفق شود اين چهار اصل را عملي سازد، به حداكثر موفقيت نائل آمده است.
آفات نهضت اسلامی از دیدگاه شهید مطهری :
نهضت ها مانند همه پديده هاي ديگر ممكن است دچار آفت زدگي شوند. وظيفه رهبري نهضت است كه پيشگيري كند و اگر احياناً آفت نفوذ كرد با وسايلي كه در اختيار دارد و يا بايد در اختيار بگيرد، آفت زدايي نمايد، در غير اين صورت آن نهضت عقيم و يا به ضد خود خواهد و اثر معكوس خواهد بخشيد.
انواع آفت ها:
1- نفوذ انديشه هاي بيگانه: انديشه هاي بيگانه از دو طريق نفوذ ميكنند:
الف- از طريق دشمنان: هنگامي كه يك نهضت اجتماعي اوج ميگيرد و جاذبه پيدا مي كند و مكتب هاي ديگر را تحت الشعاع قرار مي دهد، پيروان مكتب هاي ديگر براي رخنهكردن در آن مكتب و پوسانيدن آن از درون، انديشه هاي بيگانه را كه با روح آن مكتب مغاير است وارد آن مكتب ميكنند و آن را از اثر و خاصيت مياندازند و يا كم اثر ميكنند. نمونه اش را در قرون اوليه اسلام ديده ايم (تحريفات، اسرائيليات، مجوسيات، مانويات و...) . ب- از طريق دوستان و پيروان: آگاهي پيروان خود مكتب به علت ناآشنايي درست با مكتب، مجذوب يك سلسله نظريات و انديشه هاي بيگانه ميگردند و آگاهانه يا ناآگاهانه آن نظريات را رنگ مكتب ميدهند و عرضه مينمايند. نمونه اين جهت نيز در جريانات قرون اوليه اسلاميه ديده ميشود. مانند: نظريات فلاسفه يوناني، آداب و رسوم ايراني، تصوف هندي و... .
2- تجددگرايي افراطي: پرهيز از افراط و تفريط و گرايش به اعتدال در هركاري خالي از دشواري نيست. برخي آنچنان عوام زده هستند كه تنها معيارشان سليقه عوام است و عوام هم گذشته گر است و به حال و آينده كاري ندارد. برخي ديگر كه به مسايل روز توجه دارند و درباره آينده مي انديشند، متأسفانه سخاوتمندانه از اسلام مايه ميگذارند، سليقه روز را معيار قرار ميدهند و به نام «اجتهاد آزاد» به جاي آنكه اسلام را معيار حق و باطل زمان قرار دهند، سليقه و روح حاكم بر زمان را معيار اسلام قرار مي دهند. مثلاً: مَهر نباشد چون زمان نميپسندد، تعدد زوجات يادگار عهد بردگي زن است، اجاره و مضاربه و مزارعه يادگار عهد فئوداليسم است و... اسلام دين عقل و اجتهاد است، اجتهاد چنين و چنان حكم مي كند. به هر حال تجددگرايي افراطي كه هم در شيعه و هم در سني وجود داشته و دارد و در حقيقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نيست و پيراستن آن از آنچه از اسلام هست به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان كردن، آفت بزرگي براي نهضت است و وظيفه رهبري نهضت است كه جلو آن را بگيرد.
3- ناتمام گذاشتن: متأسفانه تاريخ نهضت هاي اسلامي صدساله اخير، يك نقيصه را در رهبري روحانيت نشان مي دهد و آن اينكه روحانيت، نهضت هايي كه رهبري كرده تا مرحله پيروزي بر خصم ادامه داده و از آن پس ادامه نداده و پي كار خود رفته و نتيجه زحمات او را ديگران و احياناً دشمنان برده اند. مانند انقلاب عراق كه با پايمردي روحانيت شيعه به ثمر رسيد، اما روحانيت از ثمره آن بهره برداري نكرد و نتيجه اش را امروز ميبينيم و يا مشروطيت ايران را روحانيت به ثمر رسانيد، اما آن را ادامه نداد و بهره برداري نكرد. نهضت اسلامي ايران در حال حاضر در مرحله نفي و انكار است. مرحله نفي و انكار به دنبال خود مرحله سازندگي و اثبات دارد.
4- رخنه فرصت طلبان: رخنه و نفوذ افراد فرصت طلب در درون يك نهضت از آفتهاي بزرگ هر نهضت است. وظيفه بزرگ رهبران اصلي اين است كه راه نفوذ و رخنه اينگونه افراد را سد نمايند. هر نهضت مادام كه مراحل دشوار اوليه را طي مي كند، سنگيني اش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداكار است، اما همين كه به بار نشست و يا نشانه هاي بار دادن آشكار گشت، سر و كله افراد فرصت طلب پيدا مي شود و پاي علم نهضت سينه مي زنند تا آنجا كه تدريجاً انقلابيون مؤمن و فداكاران اوليه را از ميدان بدر مي كنند. اين جريان تا آنجا كليت پيدا كرده كه مي گويند: «انقلاب فرزند خور است» ولي انقلاب فرزند خور نيست، غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان است كه فاجعه به بار مي آورد. در دوره عثمان، فرصت طلبان جاي شخصيت هاي مؤمن به اسلام را گرفتند، طريدها وزير شدند و كعب الاحبارها مشاور، و اما ابوذرها و عمارها به تبعيدگاه فرستاده شدند و يا در زير لگد مچاله شدند. نهضت را اصلاح طلب آغاز ميكند نه فرصت طلب و هم چنين آن را اصلاح طلب مؤمن به اهداف نهضت ميتوانند ادامه دهد نه فرصت طلب كه در پي منافع خويش است. به هر حال مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت طلبان علي رغم تظاهرات فريبنده شان يكي از شرايط اصلي ادامه يك نهضت در مسير اصلي است.
5- ابهام طرح هاي آينده: تجربه نشان داده كه روشن نبودن طرح آينده ضايعات اساسي به بار ميآورد. قطعاً نهضت بايد طرح هاي روشن و خالي از ابهام و مورد قبول و تأييد رهبران ارائه دهد تا جلو ضايعات گرفته شود.
6_ ششمين آفتي كه يك نهضت خدايي را تهديد ميكند، از نوع معني است؛ از نوع تغيير جهت دادن انديشه هاست، از نوع انحراف يافتن مسير نيت هاست. نهضت خدايي بايد براي خدا آغاز يابد و براي خدا ادامه يابد و هيچ خاطره و انديشه غيرخدايي درآن راه نيابد تا عنايت و نصرت الهي شاملش گردد و اگر نه بار غيرت خدايي به صد خار پريشاندلش مي نمايد. آنكه نهضت خدايي آغاز ميكند بايد جز به خدا نينديشد، توكلش بر ذات مقدس او باشد و دائماً حضور ذهني داشته باشد كه در حال بازگشتن به اوست. خداوند وضع و سرنوشت مردمي را عوض نمي كند، مادامي كه آنها خود را و آنچه به انديشه ها و رفتارهاي خودشان مربوط است، تغيير ندهند.
20.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کتاب شناسی علوم اسلامی استاد سابقی
#حکیمانه 💟 لیلةالقدر يا ليلةالقبر ؟ 🎙بیانات حضرت آیتالله العظمي جوادی آملی(دام ظله) #شب_قدر @ROE
حیلت رها کن عاشقا؛ دیوانه شو، دیوانه شو.
و اندر دل آتش درآ؛ پروانه شو، پروانه شو.
هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن،
وآنگه بیا با عاشقان همخانه شو؛ همخانه شو.
رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها،
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو؛ پیمانه شو.
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی؛
گر سوی مستان میروی مستانه شو؛ مستانه شو.
تو «لیلة القبری» برو تا «لیلة القدری» شوی؛
چون قدر، مَر ارواح را کاشانه شو؛ کاشانه شو.
قفلی بُوَد میل و هوا؛ بنهاده بر دلهای ما.
مفتاح شو؛ مفتاح را دندانه شو؛ دندانه شو.
بِنْواخت نورِ مصطفی، آن اُستُنِ حنّانه را؛
کمتر ز چوبی نیستی؛ حنّانه شو؛ حنّانه شو.
گوید سلیمان مر تو را، بشنو «لسان الطّیر» را.
دامیّ و مرغ از تو رَمَد؛ رو لانه شو، رو لانه شو.
ای ناطقه بر بام و در، تا کی روی در خانه پر؟
نطق زبان را ترک کن؛ بیچانه شو، بیچانه شو
🟢 مبارزه امیرالمؤمنین(ع) با دو طبقه
🔹 علی(ع) دو طبقه را سخت دفع کرده است:
۱. منافقان زیرک
۲. زاهدان احمق
🔹همین دو درس برای مدعیان تشیع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند، تیزبین باشند و ظاهربینی را رها نمایند، که جامعه تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلاست.
📗 استاد شهید مطهری، جاذبه و دافعه علی علیه السلام، ص۱۶۰
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
🟢 دو تفاوت میان عصر پیامبر(ص) و علی(ع)؛ مشکل منافقان و مشکل جاهلان متنسک
🔹 تفاوتهای میان وضع علی علیه السلام و وضع پیغمبر صلی الله علیه و آله یکی این بود که پیغمبر با مردم کافر، یعنی با کفر صریح، با کفر مکشوف و بیپرده روبرو بود، با کفری که میگفت من کفرم، ولی علی(ع) با کفر در زیر پرده یعنی با نفاق روبرو بود؛ با قومی روبرو بود که هدفشان همان هدف کفار بود اما در زیر پرده اسلام، در زیر پرده قدس و تقوا، در زیر لوای قرآن و ظاهر قرآن.
🔹 تفاوت دوم این بود که در دوره خلفا، مخصوصاً در دوره عثمان، آن مقداری که باید و شاید، دنبال تعلیم و تربیتی را که پیغمبر(ص) گرفته بود نگرفتند. فتوحات اسلامی زیادی صورت گرفت. فتوحات به تنهایی کاری نمیتواند بکند. پیغمبر سیزده سال در مکه ماند و اجازه نداد که مسلمین حتی از خودشان دفاع کنند، چون افراد هنوز لایق این دفاع و جهاد نبودند.
🔹 اگر دست به جهاد و فتوحات هم باید زد، به تناسب توسعه فرهنگ و ثقافت اسلامی است؛ یعنی همینطور که از یک طرف فتوحاتِ تازه میشود باید به موازات آن، فرهنگ و ثقافت اسلامی هم توسعه پیدا کند؛ مردمی که به اسلام میگروند و حتی آنها که مجذوب اسلام میشوند، اصول و حقایق و اهداف اسلام، پوسته و هسته اسلام، همه اینها را بفهمند و بشناسند.
🔹 ولی در اثر این غفلتی که در زمان خلفا صورت گرفت، یکی از پدیدههای اجتماعی که در دنیای اسلامی رخ داد این بود که طبقهای در اجتماع اسلامی پیدا شد که به اسلام مؤمن و معتقد بود اما فقط ظاهر اسلام را میشناخت، با روح اسلام آشنا نبود؛ طبقهای که هرچه فشار میآورد فقط روی مثلاً نماز خواندن بود نه روی معرفت، نه روی شناسایی اهداف اسلامی.
🔹 یک طبقه مقدسمآب و متنسّک و زاهدمسلک در دنیای اسلام به وجود آمد که پیشانیهای اینها از کثرت سجود پینه بسته بود. یک طبقه متعبّد جاهل و خشکه مقدس در دنیای اسلام به وجود آمد که با تربیت اسلامی آشنا نیست و با روح اسلام آشنا نیست ولی به پوست اسلام چسبیده است، محکم هم چسبیده است.
🔹 علی علیه السلام در شرایطی خلافت را به دست میگیرد که چنین طبقهای هم در میان مسلمین وجود دارد و در همه جا هستند؛ در لشکریان خودش هم از این طبقه وجود دارند.
📗 شهید آیتالله مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار ، ۳۱-۲۷ص (با تلخیص)
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
در کتاب غررالحکم، که بخشی از حکمتها و سخنان حضرت امام علی (علیه السلام) را در خود جای داده، چنین آمده است:
«ما قصم ظهری إلا رجلان عالم متهتّک و جاهل متنسّک هذا ینفر عن حقّه بتهتّکه و هذا یدعو إلى الباطل بتنسّکه»؛[1]
فقط دو شخص کمرم را شکستند؛ عالمی که از انجام گناه ابائی ندارد و نادانی که اهل عبادت باشد. آن عالم با ارتکاب گناهان، مردم را از دینداری فراری میدهد و این نادان، به خاطر جهلش، مردم را به سمت باطل میکشاند.
روایتی به همین مضمون، از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده است. [2] در این روایت، از دو نفر نام برده شده است که موجب دور شدن مردم از دین و راه حق میشوند. این دو گروه عبارتاند از:
1. عالم متهتک: متهتک به کسی گفته میشود که از رسوا شدن باکی ندارد. [3] طبیعتاً کسی که از رسوا شدن، ترسی نداشته باشد، از انجام هیچ خطا و گناهی ابایی ندارد. چنین افرادی، با اعمال ناشایسته خود، موجب بدبینی مردم نسبت به علم و دین میشوند، و آنان را دینگریز میکنند.
2. جاهل متنسک: یعنی شخص «نادانی» که اهل زهد و انجام عبادات است [4] و در انجام عباداتش سختکوش است.[5] چنین افرادی، ظاهری زیبا و فریبنده دارند ولی باطنی تاریک و خالی از نور علم و معرفت. درباره اینکه این اشخاص، چه طور موجب کشانده شدن مردم به سمت باطل میشوند، احتمالات مختلفی داده شده و تفاسیر متفاوتی ارائه گردیده است. برخی گفتهاند که منظور از باطل، همان جهلی است که یک عابد دارد، و مردم به خاطر عباداتی که از او میبینند، به جهل او رغبت پیدا میکنند و آنرا امر مثبتی تلقی میکنند. [6] برخی دیگر گفتهاند که منظور این است که این فرد جاهل، به خاطر جهلش، موجب ایجاد بدعت در عبادات و دین میشود و مردم هم از او پیروی میکنند و به باطل کشیده میشوند. ممکن است که این دو نظریه، به یک موضوع اشاره داشته باشند. تفسیر دیگری میگوید: وقتی مردم، نادانی و جهل این شخص عابد را میبینند، نسبت به زهد و عبادات بیرغبت شده و راهی خلاف آنچه که او میرود طی خواهند کرد و در نتیجه از عبادات دوری خواهند کرد. [7]
[1]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، رجائی، سید مهدی، ص 696، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 1، ص 208، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[3]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 780، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.
[4]. همان، ص 265.
[5]. فیض کاشانی، محمد محسن، نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، محقق، مصحح، انصاری قمی، مهدی، ص30، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1371ش.
[6]. آقا جمال خوانساری، محمد، شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: حسینی ارموی محدث، جلالالدین، ج 6، ص 98، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1366ش.
[7]. بحار الانوار، ج 1، ص 208.
انیس_الصادقین_توصیه_هایی_از_آیت_الله_سید_حسین_یعقوبی_قائنی_در_زمینه.pdf
43.26M
📚 انیس الصادقین
✏️ نویسنده: آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی
📄 تعداد صفحات: ۳۳۵
📣 زبان: فارسی
#️⃣ #دعا #انیس_الصادقین #رمضان #یعقوبی_قائنی #تسنیم #کتابخانه_مجازی #کتابخانه_دیجیتال
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
برای دیدن کتابهای بیشتر و دانلود رایگان 👈 عضو شوید
🆔 @tasnim_pdf
*سه دسته از دست شیطان در اماناند👇
#حدیث_زندگی
┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
🌹پیامبر گرامی اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم):
‼️این سه دسته از وسوسه شیطان در امانند:
1⃣کسانی که همواره در ذکر و به یاد خدا هستند.
2⃣کسانی که از خشیت خدا گریه میکنند.
3⃣کسانی که در سحرها از گناهان استغفار مینمایند.
✅ثلاثَةٌ عُصِموا مِنْ اِبْلِیسَ: الذَّاکِرُونَ لِلَّهِ وَ الْبَاکُونَ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَار.
📚جامع احادیثالشیعه ج ١٤ ص٣٧٥