درباره ی شهیدی که برمیگردد و مردم را شیدا میکند. خیلی عجیب است انسان‌هایی که به جسم خود زیاد اهمیت می‌دهند وقتی که از دنیا رفتند دیگر برایشان عزاداری و تشییع جنازه اهمیتی نداشت ، بعد از مرگشان هم آن فکری که در ذهن داشتند به واقعیت تبدیل شد. و میشود. اما شهیدی که تمام زندگی‌اش را به جسم اهمیت نداد و به روح اهمیت بیشتری داد بعد از مرگش تا هزاران سال دیگران از وجود او استفاده می‌کنند و به خدا نزدیک می‌شوند. جسمش میشود تبرک مومنین. این است تاثیر #ایمان و #عقیده در زندگی کوتاه دنیایی و زندگی ابدی #انسان. آن کس که فکر میکرد جیفه است واقعا جیفه شد و در جایی چون #جهنم شد هیزم خودش و دیگران آن که نگاه صحیح #توحیدی داشت. واقعا ابدی شد. جسمش هم شفا میدهد و خفته هایی چون من را بیدار میکند. و مثل دمیدن صور #اسرافیل هزاران نفر را مثل صحرای محشر محشور کرد و مردگان زیادی را زنده کرد و نیت هایش ابدی شد و زندگی دیگران را ساخت و زمین را جای بهتری برای #زندگی کرد. در حالی که نفر اول شعارش را میداد نفر دوم بدون ادعا آن را به واقعیت تبدیل کرد. نفر اول با نگاه مادی، به شیطان سواری داد و مغلوب شد. نفر دوم با زندگی اسلامی و #شیطان شناسی و #خودشناسی و #خداشناسی شیطان را مغلوب خود ساخت. اهمیت دشمن شناسی اینجا خود را نشان میدهد. گروه اول شیطان را تکذیب میکردن و از دشمن خود هیچ اطلاعی نداشتند و این جور چیز ها را شوخی میپنداشتند.

درباره تیم سازی. چه فوتبال چه نرم افزار چه خصوصی چه دولتی. مشکل مدیری است که از کارمندش ضعیف تر باشه. یا احساس ضعف کنه. جایگاه خودش رو ندونه. تواضع بیجا تکبر بیجا. با کارمنداش داشته باشه مثل اینکه سلول مغز احساس تکبر کنه دربرابر سلول معده. خب عزیز دل انرژیت داری از برکت وجود سلول معده میگیری. برتری نداری. هر کسی داره کار خودش انجام میده. سلول چشم خیال کنه من نباشم خب اون یکی هم میگه من نباشم. تیم یعنی همین. هیچ برتری مسی به هیچ کدوم اعضای تیم آرژانتین نداشته باشه اگر داشته باشه میشه فرانسه و انگلیس که میبازه. اون تیمی میبره که همه در خدمت تیم باشن. کسی شاخ نشه. کسی کسی رو دعوا نکنه برای یک توپ که از دست میره. یا اشتباهی که رخ میده. یک سیستم وقتی درست چیده میشه درست هم پیش میره. وقتی یک نفر توی کار همه دخالت کنه. همه چیز به هم میریزه. تو اصلا وظیفت امر و نهی کردن و بهبود تیم نیست. راستش اخلاقش نداری. یه چیزهایی میدونی ولی کار تو نیست تو بشین کار خودتو انجام بده. مشکل اصلی اینجاست که مدت زیادی مدیران به دلیل سرشلوغی بدون نظارت یک نفر رها کنن مشکل اصلی اینجاست که نیستن که ببینن وقتی قدرت دادی دست یک نفر بدون نظارت چه بلایی سر تیم میاره مشکل اصلی اینجاست که نیستی. وقتی هستی ترمز دستی اون افراد که ترمز و تقوا ندارن رو میکشی. مشکل اصلی اینجاست که جلوی تو رعایت میکنن حدود رو و پشت سر تو تحکم میکنن و بچه های تیم ات هم زیر آب زن نیستن همش بیان بشینن گله کنن. صبوری میکنن. صبوری بیجا مشکل اصلی اینجاست که المومن نصفه احتمال و نصفه تغافل. همه صفات رو داشته باشی نتونی معلمی کنی نتونی صبور باشی نتونی اجازه اشتباه به کسی بدی. همش غر بزنی همش تیز برخورد کنی همه صفات مومن بودن دیگه که داری نقش بر آب است. اخلاق خیلی مهمه. اینکه بدونی چه جوری یک مشکل ریز که توی خروجی پیش میاد رو حل کنی. کجا جای تشویق است کجا جای اغماض بعضی شخصیت ها هستن با دیدن یک نقص ، با یک حرف کوچیک میان همه چیز رو خراب میکنن. حال همه بچه های تیم که دارن پیشرفت میکنن رو میگیرن بعضی آدما سخت گیرن. گذشت ندارن. فرق آدم و کامپیوتر نمیدونن. رهبری بلد نیستن. اخلاق رهبری ندارن. زبونشون تنده. همرو نیش میزنن. حرف حق میزنن اما در قالب یک اخلاق زشت زهر دار. بزرگی ندارن و دل دریا ندارن. مثل یک حوض کوچیک میمونن که یک آجر میاندازی تلاطم بر میداره. بعدش هم پشیمون میشن ولی فایده نداره زخم رو زدن و دل ها رو شکستن. همیشه هم انگار با زیر دست هاشون و ضعیف تر ها تند تر هستند. با هم ارز های خودشون روبرو نمیشن. این نشون میده معنی قدرت رو میفهمن. جایی زور میگن که میتونن. جایی که نمیتونن کنترل میکنن. پس میتونن کنترل کنن. این بچه ها پیش ما امانت هستن. سخت گیری جواب نمیده اگر قرار بود جواب بده 14 معصوم سخت گیری میکردن. بلد بودن ببرن و برخورد کنن اما صبوری میکردن

درباره ی خواب بعد از نماز صبح. خوش بحالتون چه شکلی بعد از نماز صبح خوابتون میبره. من 800 تا ایده میریزه توی ذهنم نمیتونم آروم بگیگیرم. چه کنم. بعضی روزا آرومم میخوابم. بعضی روزا مثل دریای طوفانی. یک ایده رو مجبورم بگیرم برم جلو. یوهو هزار روز به میلیون ها ایده مجبورم اهمیت ندم. بعضی وقت ها میگم یک خط هر کدوم بنویس. الان این خودش یکی از اون یک خط هاست

درباره نعمت باز شدن ذهن و برکت و روزی و توفیق روز افزون. وقتی اتو می‌کنم یا وقتی ظرف‌ها را می‌شورم یا وقتی لباس‌های بچه‌ها را می‌شورم. یا وقتی جاروبرقی می‌کشم. یا وقتی زیر دوش هستم. وقتی در خانه کمک می‌کنم به همسرم. ذهن من بازتر است. مطالب بیشتری به ذهن من می‌رسد. انگار از یک طرف شما کار می‌کنی و از طرف دیگر باران رحمت الهی نازل می‌شود.

درباره ذهن متصل ما. ما آدم ها چقدر قوی به سیستم یکپارچه وسوسه های شیطان وصل هستیم. از طرف دیگه چقدر قوی به دریای بی کران حقایق الهی وصلیم. این دو گانه در زمان فکر کردن و حرف زدن همیشه و همه جا همراه ماست. امیدوارم مرگ پایانی باشد بر این وسوسه و شروعی عالی برای ابدیت. و زندگی جاوید. و این خبر آیا خودش بهترین خبر نیست؟ که مرگ پایان وسوسه هاست. پایان غفلت ها؟ پایان سختی ها پایان دنیای مادی؟ اما خدا نکند گناهان ما اون طرف پیش چشم ما حاضر باشد. خدا نکند غیر قابل بخشش باشد خدا نکند توبه نکرده باشیم. غیر ازاین نگرانی. بقیه اش خیلی شیرین خواهد بود. ابدیت و جاودانگی و منعم الهی بودن.

درباره ی غم و غصه و مشکلات و رابطه با نماز و قنوت نماز. همه غم ها و مشکلات ات رو نگه دار نگه دار بزار جمع بشه بشه برای قنوت نماز بعدی بخواه. اگر یادت رفت که یعنی مهم نیس لابد. اگر یادت بود با دل شکسته بخواه. فرصت قنوت از دست نده. هر چی میخوای اونجا از خدا بخواه. فرمود الدعا مخ العبادة. سیدنا الاستاد حضرت امام روح اله الموسوی الخمینی فرمود در اسرار قنوت همین بس که این حدیث در قله ی نماز بکار میاید. التماس دعا