eitaa logo
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
1هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
115 فایل
ولادت: 1363/10/30 ـــ🌺ــ شهادت:1390/6/13 اینستاگرام https://www.instagram.com/shahid.mohammad.ghafari.parsa محل شهادت:سردشت،ارتفاعات جاسوسان محل دفن:گلزارشهدای شهرهمدان 🔻نظرات وپیشنهادات🔻 @shahedesaber 🔻خادم کانال🔻 @shahid_mohamad_ghafari
مشاهده در ایتا
دانلود
سردار قاسم سلیمانی نشان ذوالفقار، بالاترین مدال افتخار جمهوری اسلامی ایران را از رهبر انقلاب دریافت کرد. نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه اهدای نشان ذوالفقار از دست فرماندهی کل قوا را به سردار قاسم سلیمانی تبریک گفت. https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنچہ ما ڪردیم با خود هیچ نابینا نڪرد در میان خانہ گم ڪردیم صاحب خانہ را 🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺 ‌ 🔸 دعای فرج 🔸 ‌ ساعت ۲۳ 🌷تعجیل درفرج مهدی فاطمه صلوات 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
بخواب آرام هوا اینجا پر از تشویش و ابهام است... آسمان ابری ست! زمین دلگیر و دریا هم! پر از فریاد و طوفان است! بخواب آرام... 📎شبـــتون شهــدایی🌺 @saberin_shahid_ghafari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂بار دیگر هم شبم، با نور چشمت صبح شد ای یگانه آفتاب شهر دل صبحت بخیر ... 🌸صبحم که نه روزگارم بخیراست بایادشما🌸 #صبحتون_منور به لبخند شهدا #شهید_محمد_غفاری https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1 🕊| 🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊
فرمانده نیروی قدس سپاه به نشان ذوالفقار اهدا شده توسط رهبر انقلاب به ایشان👌 -----🌸----🌸-----🌸----- : تا ڪہ چشمی بہ قد و قامتِ تو ، وا نشود از سرِ صبح برایت « وجعلنا » خواندم 😍 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
صمد به شدت مجروح شده بود، روی ارتفاعات افتاده بود ولی هنوز داشت .... با تکان خوردن او ، تک تیرانداز پژاک متوجه میشود و با شلیک به سمت پیکر نیمه جانش او را به می رساند . . 🌷 ولادت 1364 شهادت 1390 در درگیری با گروهک تروریستی پژاک https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
💢 ما بر آن عهد که بستیم، هستیم 🔹روز بیست‌و‌پنجم ماه رمضان، باهم در عملیات بودیم. هوا گرم و خشک بود. از زمین حرارت بلند می‌شد. دهانمان تلخ شده بود. تشنگی زبانمان را مثل چوب کرده بود. دلم برای مهدی می‌سوخت. فقط بیست سالش بود و می‌دانستم چقدر دارد اذیت می‌شود. چندین‌بار گفتم: «مهدی‌جان، بیا روزه‌ت رو باز کن. تا افطار خیلی وقت مونده. اینطوری ادامه دادن واقعا سخته.» فقط لبخند می‌زد و سکوت می‌کرد. وقت افطار دیدمش. لب‌هایش از تشنگی ترک خورده بود. می‌خندید و روزه‌اش را باز می‌کرد. https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1