#فتح_جاسوسان ۱۱
در تاریکی هوا نماز جماعت زیر آتش دشمن خوانده شد.
آخرین نماز خیلی از بچه ها بود و نماز عجیبی هم شد!
بعد از نماز شهید موسوی پیشنهاد داد که زیارت عاشورا بخوانیم.
زيارت عاشورای با معنویتی بود.
دوازده نفر از بچه هايي كه بين ما بودند چند ساعت ديگر قرار بود شهيد بشوند!
بعد از زيارت عاشورا شهید موسوی کمی قرآن خواند و استخاره گرفت. بسم الله گفت و قرآن را باز کرد.
آیه ي عجیبی آمد. مضمون آیه را برای ما گفت:
در ابتدای آیه وعده ي بهشت داده شده بود، آخر آیه هم به شهادت ختم شده بود.
و اینکه توكلتان به خدا باشه كه شما پيروزيد و خدا با شماست.
به شوخي گفتيم: سيد جان تو هم با اين استخاره گرفتنت. همه رو به كشتن دادی رفت!
شهید بریهی حسابی شاد بود .
وقتی آذوقه ها رو دادند به یکی از بچه ها که نگران عملیات بود، گفت: بابا بیا یه لقمه بخور، بیخیال سخت
نگیر، نترس،
فوقش شهید میشیم دیگه!!
اون وقته که میریم بهشت!!
جالب بود!
روحیه ي نیروها حتی از فرمانده ها بهتر بود!
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
می گویند با هر کس
باید مثل خودش رفتار کرد
شما گوش نکنید
چون اگر چنین بود، از منش و
شخصیت هیچکس چیزی باقی
نمی ماند، هر کس هرچه به
سرت آورد ،فقط خودت باش نگذار
برخورد نادرست آدمها،اصالت
و طبیعت تو را خدشه دار کند.
اگر جواب هر جفایی ، بدی بود
که داستان زندگی ما خالی
از آدمهای خوب می شد 🌼🍃
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
جیلاً بَعدَ جیل
نسلی بعد نسل
می آیند دخترم
و برای حسین تو گریه میکنند
مردانشان همچون زنانِ فرزند مرده بر حسینت خواهند گریست
فردای قیامت تو از زنانشان دستگیری میکنی و من مردانشان را شفاعت خواهم کرد
هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که بر مصیبت حسینت گریه کرده است...
رسول اکرم(ص)
کامل الزیارات: 103
#صلی_الله_علی_الباکین_علی_الحسین
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
4_5933922774589376132.mp3
8.37M
🎧 🍃 #نوحههای_شنیدنی
ای تمام زندگی من ...
🎤 محمدحسین پویانفر
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
۱۱ شهریور سالروز شهادت
#شهید_سردار_محمود_کاوه
فرمانده دلاور لشکرویژه شهدا
درسال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای۲
برفراز قله ۲۵۱۹ حاج عمران
رفیعترین قله عشق و عرفان را
فتح ڪرد وبه فیض شهادت رسید
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
۱۱ شهریور سالروز شهادت #شهید_سردار_محمود_کاوه فرمانده دلاور لشکرویژه شهدا درسال ۱۳۶۵ در عملیات کرب
#یاران_آسمانی
💠هر وقت پیش محمود حرف زن را میزدیم، میگفت: دست از سر من بردارید! #ازدواج برای کسی است که مرد این دنیا باشد، نه من که تا چند وقت دیگر شهید میشوم
💠همیشه میگفت: من، داماد جبههام، و عروسم حجله شهادت است حتی یک بار اسمش برای مکه درآمده بود، ولی #محمود نرفت. میگفت: الان ماندن در جبهه، واجبتر از حج است.
💠عجیب هم «آقا» را دوست داشت. همه فکر و ذکرش آقای #خامنهای بود. پز میداد که من بزرگ شده خامنهایام و از بچگی، هوایم را داشته.
#شهید_محمود_کاوه🌹
#سالروز_شهادت
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
#یاران_آسمانی 💠هر وقت پیش محمود حرف زن را میزدیم، میگفت: دست از سر من بردارید! #ازدواج برای کسی ا
#خداحافظ_فرمانده
وداع یاران با پیڪر مطهر
سردار خراسان ؛ دلاور کردستان
#شهید_سردار_محمود_کاوه
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#دوم_محرم
ورود به کربلا
امام حسین(ع) روز دوم محرم سال ۶۱ ه ق به سرزمین کربلا وارد شدند.
اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شدند.
از بیوفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن.
با این حال از ادامه راه منصرف نشدند و هم چنان استواری ورزیدند تا به کربلا رسیدند.
#بار_بگشایید_اینجا_کربلاست
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#خاطرات_شهدا
هر سال محرم که می شد، با بچه های محل تکیه ای برپا میکردیم، تو پارکینگ خونه شهید ولایتی.
یک سال به خاطر یه سری از مشکلات نمی خواستیم تکیه رو برپا کنیم.
تو جمع رفقا حسین می گفت هر طور شده باید این سیاهی ها نصب بشه. باید این روضه ها برقرار باشه.
حسینی که از جون و دل مایه می گذاشت در خونه ارباب و نمی خواست هیچ جوره کم بزاره، وقتی دید کسی همراهیش نمی کنه اومد در خونه ما.
گفت من دلم نمیاد که امسال تکیه نباشه.
سیاهی ها و پرچم رو ازم گرفت و رفت.. اونشب خودش تکیه رو برپا کرده بود. تنهای تنها.
از قرار معلوم شب رو هم تو تکیه خوابیده بود.
صبح روز بعد سراسیمه و البته با خوشحالی زنگ خونمون رو زد.
بهش گفتم چی شده حسین جان!؟
گفت: دیشب که پرچم ها و سیاهی هارو نصب کردم تو همون تکیه خوابم برد.
تو خواب دیدم امام حسین(ع) اومده تو پارکینگ خونمون و به من گفت احسنت! چه تکیه قشنگی زدی.
دستی به سیاهی ها کشید و بهم خسته نباشید گفت.
وقتی حسین این جملات رو می گفت، اشک تو چشمای قشنگش حلقه زده بود.
می دیدم که چقدر خوشحاله از اینکه کارش مورد قبول ارباب واقع شده بود.
اون سال تکیه مون حس و حال دیگه ای داشت...
حسین جان ، محرم آقا رسیده
پیش حضرت زهرا (س) رو سفیدمون کن...
پ ن: عکس مربوط به عزاداری عاشورای سال 97 ، دو روز قبل از شهادت...
#شهید_حسین_ولایتی_فر🌷
#مدافعان_وطن
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
عاشق حضرت زهرا بود
#شهیدمحمدغفاری
خوب یادم هست وقتی که محمد به هیئت می آمد، موقع روضه ی حضرت زهرا (س) یک ناله ي به خصوصی داشت.
انگار که همین حالا هم صداش توی گوشم هست و دارم ضجه هایش را میشنوم!
روزی هم که رفتم غسالخانه تا پیکرش را ببینم همانجا خشکم زد!
برای لحظه ای مبهوت شدم. تیر خورده بود توی سینه و بازوی محمد!
اونجا بود که راز اون ناله ها و این گلوله ها را فهمیدم!
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1