eitaa logo
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
1هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
7هزار ویدیو
118 فایل
ولادت: 1363/10/30 ـــ🌺ــ شهادت:1390/6/13 اینستاگرام https://www.instagram.com/mohammad.ghafari.parsa محل شهادت:سردشت،ارتفاعات جاسوسان محل دفن:گلزارشهدای شهرهمدان 🔻 نظرات وپیشنهادات🔻 ⚘️ @shahedesaber⚘️ 🔻خادم کانال🔻 ⚘️ @shahid_mohamad_ghafari⚘️
مشاهده در ایتا
دانلود
❂○° °○❂ راهی که امام حسین (ع) رفت، اگر ما نرویم، شیعه نیستیم. سوگند یاد می‌کنم نایب حضرت مهدی (عج)، حضرت روح‌الله خمینی است او بر حق است او بر همه ولی است. او بر همه ولایت دارد هر که از او سرپیچی کند انگار از مهدی (عج) و محمد (ص) و خدا سرپیچی کرده است. خدایا تو گواه باش من اسلامت را دوست دارم. امام زمانت را دوست دارم و امام خمینی را دوست دارم و با دوستان او دوست و با دشمنانشان دشمن هستم. خدایا تو گواه باش من او را ولی خودم می‌دانم و او را اطاعت می‌کنم. امروز در حالی وصیت می‌نویسم که اسلام عزیز و غریب است. درزمانی وصیت می‌نویسم که اسلام در حال جنگ با کفار است و هر که در این موقعیت اسلام را کمک کند یعنی جنگ را ادامه و یاری کند انگار زمان پیامبر گرامی شمشیر زده است. من به‌عنوان یک سرباز اسلام خدمت هم مسلکان خود عرضه می‌دارم که مبادا این نعمت الهی را شکر گذار نباشید و خدای بزرگ بر شما سخت گیرد و ظالمی را بر همه ما مسلط سازد. راهی که امام حسین (ع) رفت، همگی ما اگر نرویم شیعه نیستیم. مگر خون حسین (ع) و اصحابش از ما سؤال نمی‌کند. مگر زمین کربلا فریاد برنمی‌آورد که چه شد که درک خون فرزند پیغمبر را نکردید؟ ... 🌷 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
●یکی از بچه محل های شهید که وضع مالی خوبی نداشت و زیاد معتقد نبود بدون این که بفهمه با هزینهٔ خودش این جوون رو میفرسته کربلا و با رفتار خداپسندانه با این جوون دوست میشه و تاثیرات زیادی روش می گذاره و این بچه الان نماز شب خون شده و هنوز نمیدونه که کی بردتش کربلا... ○ ابوالفضل با قرآن انس گرفته بود همیشه قرآن در دست داشت و مشغول خواندن قرآن بود. ●اگر میخواین مثل ابوالفضل من بشین باید به پدرو مادر احترام بگذارین. ابوالفضل به ما احترام میکرد. ○اگر میخواین مثل ابوالفضل بشین ، نمازشبتون ترک نشه ابوالفضل نماز شب خون بود. ✍به روایت پدربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲ تهران ●شهادت : ۱۳۹۵/۱/۱۸ سوریه ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
💠 به معنای واقعی کلمه به مال دنیا بی‌اعتنا بود. تعدادی از دوستان حاج حمید از او تقاضا کرده بودند یک شرکت مالی اقتصادی تأسیس کرده و به‌طور شراکتی در آن فعالیت کنند و حاج حمید هم مدیریت آن را بر عهده بگیرد. او بارها به بهانه‌های مختلف از زیر این کار شانه خالی کرده بود، اما سرانجام که با اصرارهای فراوان دوستان روبه‌رو شد، به ناچار پذیرفت. 💠 او به دلیل مشغله کاری و تمایل نداشتن زیاد به این‌گونه افکار و فعالیت‌های مالی، زیاد در جلسات مداوم و منظم حضور نمی‌یافت، اما به‌طور مداوم دوستان تماس گرفته و خواهان حضور او بودند تا این‌که بالاخره حاج حمید در جلسه‌ایی که درباره موارد مالی گروه بود شرکت کرد. 💠 هنگامی که شب به خانه برگشت، به خواب رفته بود که ناگهان با فریاد از خواب پرید. همه ما نگران شدیم و حالش را جویا شدیم. او گفت که خیلی حالش بد است و مدام خواب‌های آشفته می‌بیند و دلیل این خواب‌ها را رفتن به همین جلسات مالی و امور دنیایی می‌دانست. وقتی از حاج حمید پرسیدیم چه خوابی دیده؟ 💠 گفت : دائماً خواب می‌دیدم که در جلسه هستم و عقرب‌های بزرگ دور و بر میزم هستند. حاج حمید خیلی ناراحت بود و آن شب تا صبح نخوابید و خود را سرزنش می‌کرد که این مجلس‌های امور دنیایی به من نیامده است. من کجا و بحث بر سر مال دنیا کجا؟ ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۸/۱/۶ اهواز ‌●شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۶ سامرا ، عراق ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
✨آن را که خبر شد... ✨خبری باز نیامد... حاج احمد متوسلیان : براے آنچه اعتقاد دارید، #ایستادگی کنید؛
🔹حاج احمد در یکی از عملیات ها زخمی شده بود و یکی از پاهایش هم در گچ بود. او هر روز بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ برای تعویض پانسمان به بیمارستان می آمد، اما یک روز نیامد و از آنجا که بسیار دقیق و مقرراتی بود، این غیبتش موجب نگرانی همه شد. 🔸با پیگیری و پرس و جوی فراوان يكي از رزمندگان گفت: «حاج احمد از صبح تا عصر در حمام بوده است.» خطاب به رزمنده گفتیم: «او نباید آن قدر در حمام بماند؛ ممکن است گچ پایش نم بكشد.» 🔹سراسیمه به حمام رفتیم و صحنه عجیبی را مشاهده کردیم. گچ پای حاج احمد كاملا سالم بود اما از انگشتانش خون می چكيد! حاج احمد در حال شستن لباس همه رزمندگانش بود، وقتی علت را پرسیدیم در جواب گفت: «حواسم به گچ پایم بود، چون كه بیت المال است.» 📎فرماندهٔ دلاور لشگر۲۷ محمدرسول‌الله(ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۲/۱/۱۵ تهران ●اسارت : ۱۳۶۱/۴/۱۴ لبنان ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
🔰پدر و مادرم، حرفی که با شما دارم این است که در نبود من صبور باشید و خدایی نکرده حرف یا عملی انجام ندهید که باعث رنجش دل امام زمان و رهبر عزیزتر از جانم و خوشحالی دشمنان اسلام شود و بدانید که فرزند شما در مقابل عزیزان امام حسین(ع) هیچ ارزشی ندارد و اگر خواستید برای نبود فرزندتان اشک بریزید برای مظلومیت امام حسین(ع) و فرزندانش گریه کنید. 🔰همیشه راضی باشید به رضای خداوند و شکرگذار خداوند باشید که فرزندتان در راه امام حسین(ع) قربانی شد. و بدانید که من با اراده خودم این راه را انتخاب کردم و همیشه شکرگذار خداوند هستم که مرا لایق این راه دانست. 🌷 ●ولادت : ۱۳۷۰/۱/۱۹ اراک ، مرکزی ●شهادت : ۱۳۹۴/۸/۹ حلب ، سوریه ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
💠 وی همانند تمام پسربچه‌های بازیگوش با شرکت در بازی‌های گروهی و فوتبال همراه بود؛ اما پس از زمان کوتاهی، حضور در مسجد و فعالیت‌های قرآنی جایگزین آن‌ها شد. مسعود با شنیدن صدای اذان ظهر به سوی مسجد می‌شتافت و شب به خانه بازمی‌گشت. 💠حضور بسیاری در فعالیت‌های مسجد داشت اما هیچ‌گاه در انجام وظایف خود نسبت به والدین کوتاهی نمی‌کرد. بسیاری از کار‌های منزل و خرید مایحتاج خانواده از زمانی‌که مسعود به خانه می‌رسید تا روزی‌که مجدد به جبهه باز‌می‌گشت، بر عهده خودش بود. محبت و مهربانی بیش از حد وی سبب می‌شد، مادر علاقه ویژه‌ای به او پیدا کند. 💠مداحی «عمو حسین» مسعود در عملیات کربلای پنج برای همیشه ماندگار شده است. او به حضرت زهرا (س) ارادت ویژه‌ای داشت و در یکی از عملیات‌ها نیز از ناحیه پهلو به شدت مجروح شد. 💠 روزی برای دیدار با سایر دوستانم از رزمندگان دسته کربلا فاصله گرفتم و پس از چند ساعت، به پادگان دوکوهه برگشتم. فضای سنگین حاکم تعجبم را برانگیخت. 💠علت بی‌قراری رزمندگان را که پرسیدم، گفتند: «ضربه‌ای هنگام انجام حرکات رزمی، مسعود را به حالت اغما می‌برد. وی پس از گذشت دقایقی، به حالت عادی بازمی‌گردد و شروع به گریه می‌کند و از دیدار دوستان صمیمی خود که در عملیات بیت المقدس ۲ به شهادت رسیده بودند، اطلاع می‌دهد. مسعود می‌گوید: «آن‌ها نوید شهادتم را دادند.» سپس روضه حضرت زهرا (س) می‌خواند.» 📎مسئول دسته کربلای گردان عمار لشکر ۲۷محمدرسول‌الله(ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۴/۱/۲۲ تهران ●شهادت : ۱۳۶۷/۴/۲۵ تنگهٔ ابوقریب ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════.
🌹بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گفت. هنگام ذکر هم انگشت هایش را فشار می داد و در جواب چرایی این کار می گفت بندهای انگشت هایم را فشار می دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته ام. ● از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت می شد سعی می کرد مجلس را ترک کند. همیشه به من می گفت: «دلم می خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند.» 🌷 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
وقت اذان به اولین مسجد که می رسید می گفت : « اذانه ، همین جا نماز را می خوانیم » . در همدان که بود بیشتر وقت ها برای نماز جماعت می رفت مسجد میرزاتقی ، گاهی هم مسجد کولانج. اگر یک وقت جور نمی شد هر جا که بود نماز را به جماعت برگزار می کرد. حالا یا امام می شد ، یا مأموم . می گفت : «برای یک میهمانی یا هرکار دیگر نباید ثواب نماز جماعت را از دست داد . » 📎فرماندهٔ عملیات سپاه همدان 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۳/۲/۸ همدان ●شهادت : ۱۳۵۹/۷/۵ سرپل ذهاب ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
🔰 شهیدان را شهیدان می‌شناسند؛ کارت عروسی که برایش می‌آمد می‌خندید و می‌گفت: بازم شبی با شهدا.. با رقص و آهنگ و شلوغ‌بازی‌های عروسی میانه‌ای نداشت. بیرون تالار خودش را به خانواده عروس و داماد نشان می‌داد و می‌رفت گلزار شهدا... همه‌ی فکر و ذکرش پیش شهدا بود می‌رفتیم روستا برای سمنوپزان وسط تفریح و گشت و گذار مثل کسی که گمشده‌ای دارد می‌پرسید: حاج‌آقاسید این دورو بر شهید نیست بریم پیشش؟ به قصد زیارت حاج‌احمدکاظمی راه افتادیم سمت اصفهان... خانمم بهش گفت: شما هم که مثل سید به ماشینتون نمی‌رسید! وسط آن تق‌وتوق‌ها گفت: « همه‌ی این‌ها رو باید بذاریم و بریم باید به دلمون برسیم تا به ماشینمون..» هر موقع سراغش را می‌گرفتم جواب‌هایی مشابه می‌شنیدم؛ آقامحسن کجاست؟ رفته نمازجمعه.. آقامحسن کجاست؟ رفته گلزار شهدا.. آقامحسن کجاست؟ رفته اصفهان سرِ مزار شهید کاظمی ... 🌷 شهید محسن حججی🌷 🌷 ❤️ ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
●مهمترین مسائل موجود از ابتدای زندگی بشر،  مشتبه بودن حق با باطل در بعضی زمانهاست و این مسئله باعث وارد کردن ضربه هایی بر پیکر انسانیت و اسلام گردیده است از آنجا که باید همیشه حق را شناخت و افراد را به حق سنجید نه حق را به افراد، و باید حرف حق را قبول کرد اگرچه از گروه باطل باشد و باطل را بر زمین کوبید اگرچه از گروه حق باشد. ●ولی مشاهده شده است که این مسئله در نزد عوام برعکس بوده است و عموماً افراد، ملاک حق و باطل را انسانها گرفته اند در حالیکه این اشتباه است و خطری است بزرگ، که در طول سه سال انقلاب هم نمونه های زیادی از این داشته ایم و ضربه هایی بس بزرگ خورده ایم. 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۹/۴/۲۵ بسطام ، شاهرود ●شهادت : ۱۳۶۱/۴/۲۵ شرق بصره ، عملیات رمضان ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
📎شهیدی که روز تولد و روز شهادتش یک روز بود 🔸مشكلات و بحران‌ها توكل به خدا می‌كرد. همیشه غنچۀ لبخند زیر لب هایش بود. نماز شب می‌خواند و امام جماعت سنگر شده بود. 🔸هیچ گاه در شرایط سخت از كمك خداوند ناامید نمی‌شد. از كسانی كه در رابطه با ادامه جنگ و مشكلات ناراحت و ناامید بودند، متنفر بود. 🔸به احادیث و روایات علاقه زیادی داشت. هنگامی كه با ماشین به منطقه عملیاتی می‌رفت، به دوستانش می‌گفت: «حدیث و یا روایتی بگویید و یا آیه‌ای بخوانیم.» از وقت‌ها و فرصت‌هایش اینگونه استفاده می‌كرد. 🔸بعد از شروع جنگ و اعزام به جبهه، آرزوهایش ازدواج كردن، صاحب یك اولاد شدن و به شهادت رسیدن فی سبیل‌الله بود. حتی به مادرش گفته بود: «وقتی فرزندم شش ماهه است، شهید می‌شوم. 🔸وقتی برادر كوچكش (سید محمد) شهید شد، من خیلی بی‌قراری می‌كردم. سید رسول به من گفت: اگر شما فرزند دیگری داشتید، اینقدر بی‌قراری نمی‌كردید، چون من هم شهید شوم، شما خیلی تنها می‌شوید. یكی از دوستانم شهید شده، ولی كودكی از خود به یادگار گذاشته است. به او گفتم: پسرم، ازدواج تو مانعی ندارد، ولی هم سن تو كم است و هم اینكه هنوز چند ماهی از شهادت برادرت نمی‌گذرد. در ضمن در این اوضاع جنگ و جبهه كه نمی‌شود ازدواج كرد. 🔸سید رسول گفت: مادرم، ازدواج من از سر دلخوشی نیست، می‌دانم در آینده شهید خواهم شد، قصدم داشتن فرزندی است كه یادگاری از من برای شما باشد.» ✍به روایت مادربزرگوار شهید 🌷 ولادت : ۱۳۴۳/۸/۲۰ یزد شهادت : ۱۳۶۴/۸/۲۰ جاده اهواز_ خرمشهر ، عملیات قدس ۵ @saberin_shahid_ghafari1
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥳 🎊 🌹 🌹 ▪️تاریخ ولادت:۱۳۳۵/۰۱/۰۱ ▪️تاریخ شهادت:۱۳۹۸/۱۰/۱۳ ▪️محل ولادت: کرمان ▪️محل شهادت: عراق (بغداد) 🌹🌹➖🌹🌹➖🌹🌹➖🌹🌹 صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید 🌹🌹➖🌹🌹➖🌹🌹➖🌹🌹 ╭─••✾••♡♡♡•✾•───╮ @saberin_shahid_ghafari1 ╰─••✾••♡♡♡•✾•───╯