eitaa logo
امیرحسین ثابتی
88.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
685 ویدیو
15 فایل
نماینده مردم تهران، ری، اسلامشهر، پردیس و شمیرانات در مجلس دوازدهم شماره دفتر ۳۳۵۰۳۵۸۸ سامانه دعوت (سخنرانی، بازدید و...) 👇 https://B2n.ir/Sabety_davat کانال برنامه حافظه تاریخی ایرانی: https://eitaa.com/joinchat/2551251115C119f214b32
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرحسین ثابتی
از همه معلمان مدارس و اساتید دانشگاه که دغدغه دارند برای نوجوانان و جوانان کار مفیدی انجام دهند خواهش میکنم بازدید از موزه عبرت را کار کمی ندانید و از آن غفلت نکنید. برای هماهنگی بازدید از آنجا کافی است به این شماره در ایتا پیام بدهید: +989011808088
همراه با جمعی از نمایندگان جلسه مفصلی (حدود ۵ساعت) با دکتر فرزین رئیس بانک مرکزی داشتیم. نمایندگان نکات خود را مطرح کردند و من هم گفتم که هم شما را دعا میکنم و هم دلم برایتان میسوزد، چون اگر هیچکس کارش را درست انجام ندهد ولی بانک مرکزی بتواند قیمت ارز را کنترل کند، مردم تا حد زیادی احساس رضایت دارند و برعکس، اگر همه کارشان را درست انجام دهند و فقط بانک مرکزی نتواند قیمت ارز را کنترل کند مردم حس نارضایتی شان اوج میگیرد چون مساله دلار، اولین چیزی است که اکثر مردم آن را نماد کارآمدی دولت میدانند. در ادامه تاکید کردم که باتوجه به بدهی های زیاد بانکها و سایر دستگاه ها به بانک مرکزی، مدیریت این نهاد کار سختی است اما آمادگی داریم در مجلس کمک کنیم تا دولت بتواند با قدرت لازم قیمت ارز را کنترل کند. همچنین گفتم یک اشکال بزرگ دولت، ناهماهنگی در بین دستگاه های اقتصادی است ومتاسفانه کسی که باید تا امروز دستگاه های مختلف را راهبری میکرده، موفق نبوده. همچنین علاوه بر پیگیری مساله رفع تعهد ارزی صادرکنندگانی که تجارت شان با ریال است، از اجرایی نشدن مصوبات بانک مرکزی در اعطای وامهای خرد به مردم گلایه کردم و گفتم چرا بانکها برای وام دادن به مدیران خودشان پول دارند اما برای وام دادن به مردم عادی بهانه می آورند؟ نهایتا هم گفتم آقای فرزین! بینی و بین الله اگر دغدغه اصلاح وضع بانکهای خصوصی را دارید ما کمکتان میکنیم. ازهیچ برچسب وفحشی هم نمیترسیم. مردانه به میدان بیایید تا مساله بانکهای ضررده را با کمک مجلس تعیین تکلیف کنیم تا هزینه اقدامات چند ابرسرمایه دار بدهکار را ۸۰میلیون ایرانی ندهند. @Sabeti
در سه روز مختلف (مجموعا حدود ۲۰ ساعت) از نمایشگاه کتاب بازدید کردم. تقریبا تمام غرفه ها را دیدم و کتابهای منتشر شده جدید در حوزه علاقه و تخصصم (تاریخ و سیاست) را رصد کردم. با اینکه معمولا اخبار حوزه کتاب را دنبال میکنم، بازهم با کتابهای خوبی آشنا شدم که فعلا یک لیست از آنها درست کردم تا از هفته های آینده به مناسبتهای مختلف یکی یکی به معرفی شان بپردازم. علاوه بر بازدید از غرفه ها، پای صحبت خیلی از مردم نیز نشستم و شاید بیش از صد نفر، مطالبات و دیدگاه های شان درباره مجلس آینده و وضعیت کشور و... را مطرح کردند. بعضی مطالب ارتباطی با مجلس نداشت و بعضی هم کاملا مرتبط بود. یک دانشجوی رشته پزشکی، به طور مفصل از مشکلات دانشجویان این رشته گفت و حرفهایش را با دقت شنیدم. آخر سر گفت قول میدهید در مجلس صدای جوانان باشید؟ گفتم نه! تعجب کرد، اما قبل از اینکه کامل یخ کند گفتم تلاش میکنم صدای هرکسی باشم که حرفش حق باشد؛ چه پیر و چه جوان! چند نفری هم نزدیک شدند و حرفشان یک چیز بود: ما به شما رای ندادیم و با دیدگاه های سیاسی ات نیز همسو نیستیم اما از اینکه تنها و بدون محافظ! بین مردم هستی تشکر میکنیم. کلا عجیب است که خیلی از مردم فکر میکنند نمایندگان مجلس محافظ دارند! چون به جز رئیس مجلس که در واقع فراتر از یک نماینده رئیس یک قوه محسوب میشود، هیچکدام از نمایندگان به صورت پیشفرض محافظ ندارند، مگر استثناء و موارد خاص. یکی از پرتکرارترین حرفهایی هم که از مردم در این دو ماه بعد از انتخابات از جمله در نمایشگاه نیز شنیدم این بود که "تو رو خدا تغییر نکن و همینطوری بمان" اما نمایشگاه امسال با همه نقاط قوتی که داشت، میتوانست در حوزه فلسطین و رژیم صهیونیستی فعال تر باشد. مثلا غرفه خوبی با حضور دانشجویان فلسطینی برای گفتگو و پاسخگویی به سوالات در این باره دایر شده بود اما جا داشت یک غرفه جداگانه با محوریت "جمع آوری تمام کتابهای چاپ شده در حوزه فلسطین" دایر شود که قطعا مورد استقبال زیادی هم قرار میگرفت. یک حاشیه رسانه ای هم درباره حضورم در نمایشگاه ایجاد شد که احتمالا دیده اید. با اینکه خودرو شخصی دارم اما برای فرار از ترافیک کشنده تهران خیلی روزها با موتور تردد میکنم. ظاهرا یک شیر پاک خورده ای که این مساله خیلی برایش جالب یا عجیب بوده، وقتی داشتم موتورم را روشن میکردم از من عکس گرفته و در توییترش منتشر کرده. ملت هم که عاشق اخبار زرد، تا ساعتها تحلیل میکردند که موتور سواری من واقعی است یا از روی ریا :) و یک عده هم که دنبال زیر بغل مار هستند گفته بودند چرا ثابتی موتورش را در پیاده رو پارک کرده و بار غیر متعارف (دو پلاستیک کتاب!) حمل کرده؟ پس باید موتورش توقیف شود:) خلاصه آقایان اینقدر در ماشینهای شیشه دودی شان قایم شده اند که فعلا موتور سواری ما سوژه ملت شده! بالاخره یا آخرش من هم موتور را کنار میگذارم و در یکی از این ماشینها می روم یا اینقدر موتورسواری میکنم تا بقیه مسئولان هم یکی یکی سوار موتور شوند :) @Sabeti
تربت پاک تو را هر کس زيارت ميکند هفت هزار و هفتصد و هفت حج، کفايت ميکند... ابی نصر بزنطی می‌گوید: نامه امام رضا(ع) را خواندم که نوشته بودند: برسان به شیعیان من که زیارت من نزد خداوند برابر است با هزار حج، بزنطی می‌گوید چون به خدمت امام جواد(ع) رسیدم عرض کردم: هزار حج؟ حضرت فرمودند: آرى! و اللَّه که چنین است و با هزار هزار(یک میلیون) حج برابر است، برای کسى که حق حضرت را خوب شناخته باشد.
4_6037248495046365709.mp3
1.07M
شنیدم سجیّتکم الکرم امام رضا شما رو رها کنم کجا برم امام رضا... @Sabeti
کاش با معجزه ای برخیزی...
انا لله و انا الیه راجعون هشتمین رئیس جمهور ایران، همزمان با میلاد امام هشتم به شهادت رسید و در عمل ثابت کرد که اگر "صدق در عمل" وجود داشته باشد، میتوان در مقام مسئولیت نیز عاقبت به خیر و روسفید شد. اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا... @Sabeti
ده ویژگی شاخص شهید سید ابراهیم رییسی که نام او را در تاریخ جاودانه کرد: ۱. اخلاص داشت ۲. پاکدست و سالم بود و با وجود اینکه سالها در عالی ترین مناصب مدیریتی حضور داشت، کوچکترین نقطه سیاهی در کارنامه اقتصادی و اخلاقی اش دیده نمیشد ۳. حتی مخالفانش هم بر "دلسوز" بودنش شهادت میدادند ۴. حضورش در بین مردم، واقعی و دائمی بود ۵. با اخلاق و صبور بود و حتی به مخالفان بی انصافش هم هیچگاه توهین نکرد ۶. اهل جنجال آفرینی، شلوغ بازی و حاشیه درست کردن نبود و منافع کشور را بر منافع شخصی ترجیح میداد ۷. "پرکار" بود و اهل پشت میز نشستن نبود ۸. اهل شب زنده داری، عبادت و توسل بود ۹. آینده فروشی نکرد و برای رای جمع کردن، به نسل بعدی خیانت نکرد. حاضر بود نتیجه کارهایش ده سال بعد مشخص شود اما کار درست را امروز انجام دهد ۱۰. فرزندان و خانواده اش هیچوقت از ایران مهاجرت نکردند، چه به بهانه تحصیل و چه به بهانه زندگی و چه به هر بهانه دیگر @Sabeti
روایتی از آخرین دیدار کمتر از دو ماه قبل به دیدار آقای رئیسی رفتم. خلاصه و کوتاه گفتم در مجلس جدید همه توان مان را به کار میگیریم تا در یک سال باقی مانده از دولت، کارهای بزرگ کشور را با همدلی جلو ببریم. ایشان هم دو نکته را گفتند: اول اینکه حضور جوانان در مجلس جدید یک فرصت بزرگ برای خدمتگزاری به مردم و حل مشکلات کشور است و این را قدر بدانید. و دوم با ابراز لطف پدرانه به حقیر و اعتماد مردم تهران در انتخابات، تاکید کردند که ان شاءالله در مجلس جدید همان مواضع خوب و انقلابی مورد قبول آقا که تا پیش از این در رسانه داشتید را حفظ کنید. جمله آخر را دوبار تکرار کردند و این آخرین دیدار بود‌‌‌... @Sabeti
دوستان زیادی درباره انتخابات ریاست جمهوری که ۳۶ روز دیگر برگزار میشود سوال پرسیده اند و پرتکرارترین سوال هم این است که بهترین گزینه کیست؟ ان شاءالله بعد از پایان مراسم تدفین پیکر پاک رئیس جمهور و سایر شهدای حادثه تلخ اخیر، مطالب مفصلی را در این باره منتشر خواهم کرد. @Sabeti
سه خاطره از آیت الله آل هاشم یکی از گنج هایی که در حادثه تلخ سقوط بالگرد رئیس جمهور و همراهانش از دست رفت، آیت الله آل هاشم بود. امام جمعه متفاوت و انقلابی تبریز که زیست و زندگی اش یک الگوی متفاوت در بین بسیاری از امامان جمعه بود. ۱. اولین و آخرین بار او را در زمستان ۱۳۸۹ دیدم. وقتی قرار بود از کتابی که درباره اتفاقات سال ۸۸ نوشته بودم رونمایی شود ایشان هم حضور داشت و با هم سلام و علیک کردیم. دیگر هیچوقت از نزدیک با او جلسه یا مراوده ای نداشتم اما بعدا بیشتر با هم آشنا شدیم و صحبت کردیم. ۲. حدود ده سال بعد وقتی در دی ماه ۹۸ برنامه جهان آرا و ثریا با فشار دولت روحانی و انفعال مسئولان وقت صداوسیما تعطیل شد، یکی از معدود امامان جمعه ای که به صورت خودجوش علیه این تصمیم غلط موضع گیری کرد آیت الله آل هاشم بود که در خطبه های نمازجمعه تبریز با صراحت به آن ماجرا انتقاد کرد و بعد هم طی تماس تلفنی که با عوامل برنامه و بنده حقیر داشت، از ما دلجویی کرد و گفت تا جای ممکن هوای جوانان انقلابی را دارم و در خطبه های قبلی هم از شما حمایت کردم. ۳. حدود سه ماه قبل بعد از اینکه نتیجه انتخابات مجلس در تهران اعلام شد، تلفنم زنگ خورد. آیت آلله آل هاشم پشت خط گفت از انتخابت خیلی خوشحال شدم و تبریک میگویم و من که بازهم شرمنده لطف این پیرمرد بامعرفت و باصفا بودم داشتم به این فکر میکردم که چه بار سنگینی بر دوشم قرار گرفته، اما هیچ وقت فکر نمیکردم که دارم برای آخرین بار صدایش را میشنوم... واقعیت این است که او فقط امام جمعه نبود، امام تمام روزهای هفته بود و فقط هم امام تبریز نبود. حواسش به همه جوانان انقلابی در سراسر کشور بود. باهوش و زیرک بود، شجاع بود، فیلم بازی نمیکرد و مردمی بودن در خونش بود. صداقت داشت و همین ویژگی های خاصش باعث شد تا سرنوشتش هم با هزاران روحانی و امام جمعه دیگر متفاوت شود. شهید شد و با نوع رفتنش نشان داد که شهادت اتفاقی نیست. کاش هزارن آل هاشم دیگر داشتیم تا بتوانند سرمایه اجتماعی انقلاب و کشور را بیشتر کنند... @Sabeti
راه رجا بسته نیست گرچه رجایی برفت...
نام پدر شهدای خدمت برای نماز لیلة الدفن شهید سید ابراهیم رئیسی، سید حاجی شهید حسین امیرعبداللهیان، محمد شهید محمدعلی آل هاشم، سیدمحمدتقی شهیدمالک رحمتی، حاج اسکندر شهید سید مهدی موسوی، سیدمحمدعلی شهید سیدطاهر مصطفوی، سیداحمد شهیدمحسن دریانوش، مختار شهیدبهروز قدیمی، اسحاق
4_5962991980832097795.mp3
7.08M
حسین آقام، همه میرن تو میمونی برام.. @Sabeti
برگ برنده ما شهید زنده ما سعید جلیلی آمد... @Sabeti
بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا... ۷ خرداد ۱۴۰۳ @Sabeti
قبل از انتخابات وعده دادم که در صورت حضور در مجلس، برای مساله شفافیت منتظر قانون و... نمی مانم و داوطلبانه گزارشهای روزمره ای از جلسات مجلس را در فضای مجازی منتشر خواهم کرد تا در همین حد هم که شده دایره شفافیت را گسترش دهم. الوعده وفا. اولین گزارش شفاف از اولین روز کاری مجلس دوازدهم صبح حدود ساعت 8 به مجلس رسیدم. استثنائا چون روز افتتاحیه بود و سران لشگری و کشوری میهمان مجلس بودند، امکان پارک ماشین داخل مجلس وجود نداشت و ماشین را در یکی از خیابانهای اطراف پارک کردم. وارد صحن شدم. طبق قرعه کشی، نماینده سمت چپم آقای دوستعلی از کرمان است که از قدیم او را می شناسم و بسیار سلیم النفس است و نفر سمت راستی ام هم آقای هاشمی از میناب است؛ مثل بقیه مردم جنوب، خونگرم. بعد از پخش سرود ملی و قرائت قرآن. هیات رییسه سنی مجلس کار را شروع کردند و به صورت دسته جمعی سوگندنامه را قرائت کردیم. حس عجیبی بود؛ احساس سنگینی مسئولیت و یک نوع غم پنهان. اواسط مراسم، کلیپی از آقای رییسی پخش شد که حال خیلی از نمایندگان را دگرگون کرد. هنوز بغضش رهایم نمی کند و امروز هم با دیدن تصاویر و صندلی خالی رییس جمهور، چند دقیقه ای بهم ریختم. مصداق آدم دلسوزی بود که دیدنش به آدم انرژی مثبت میداد. دائم تصور میکردم که امروز باید جلوی چشمانمان می بود ولی افسوس، خدا رحمتش کند... اما یکی از اتفاقات بد جلسه وقتی بود که در حین سخنرانی آقای مخبر، تعدادی از نمایندگان در صحن راه می رفتند تا برای انتخابات هیات رییسه که سه شنبه برگزار می شود با هم لابی کنند، عملا نظم جلسه بهم ریخته بود. انگار نه انگار که جلسه افتتاحیه مجلس است و میهمانان خارجی هم دارند این وضعیت را می بینند. بعد از مراسم افتتاحیه، با بقیه نمایندگان به سمت حرم امام خمینی (ره) حرکت کردیم. وقتی راننده میخواست وارد محوطه حرم شود، با یکی از افراد گفت: ثابتی! فقط تو با دنا پلاس نیامدی! خنده ام گرفت، گفتم من که ماشین را انتخاب نکردم! (ماشین ما پرشیا بود) ضمنا بقیه که در همین ماشین هستند هم نماینده هستند! وارد حرم شدیم و نماز ظهر و عصر را به امامت حاج سید حسن خمینی خواندیم. بعضی نمایندگان از معماری اشرافی حرم انتقاد می کردند و من هم هیچوقت نفهمیدم کدام عقل سلیمی به این نتیجه رسید که امام مستضعفان را با ساخت چنین حرمی در غربت محصور کند؟ موقع خروج، تولیت حرم یکی یکی با نمایندگان خوش وبش می کرد و من هم با ایشان سلام و علیک نسبتا گرمی کردم و بعد هم حرکت کردیم به سمت مجلس. موقع نهار، دکتر پزشکیان را دیدم. گفتم می دانید که به لحاظ سیاسی اختلاف داریم و به شما هم رای نمی دهم اما از اعلام کاندیداتوری تان برای انتخابات ریاست جمهوری خوشحال شدم. چون اولا به رقابت واقعی در انتخابات کمک می کند و ثانیا هر کاری که باعث افزایش مشارکت شود، ارزشمند است. ضمنا تا امروز خیلی درباره لاکچری بودن رستوران و غذاهای مجلس شنیده بودم اما واقعا اینطور نبود. نمی گویم خیلی ساده بود اما اصلا خبری از سلف سرویس و... نبود. بلافاصله بعد از نهار، جلسات شعب در محل کمیسیون ها برگزار شد. طبق آیین نامه داخلی مجلس، تا قبل از مشخص شدن کمیسیونها، نمایندگان باید داخل شعبه های 15 گانه بحث های مقدماتی مثل اعتبارنامه ها و... را انجام دهند. من هم به پیشنهاد یکی از نمایندگان با تجربه، برای ریاست کمیسیون تحقیق شعبه 7 کاندیدا شدم که با لطف دیگر اعضای شعبه رای آوردم. کارکرد این کمیسیون برای زمانی است که اگر اعتبارنامه ای محل اختلاف شود، باید همراه با دیگر روسای کمیسیون تحقیق شعبه های دیگر درباره آن اعتبارنامه بررسی لازم را انجام دهیم. بعد از این جلسه یکی از نامزدهای ریاست مجلس تماس گرفت و دعوت کرد برای گفتگو به دفترش بروم. من هم صادقانه در حضور خودش استدلال کردم که چرا به ایشان رای نخواهم داد. بعد از این جلسه هم مجددا به صحن رفتیم تا در جلسه فراکسیون انقلاب اسلامی (فراکسیون اکثریت) شرکت کنیم. اما اتفاقات تلخ و عجیب و غریبی افتاد. موقع رای گیری درباره یکی از مهمترین موضوعاتی که سمت و سوی جلسه را عوض می کرد خیلی از نمایندگان به خاطر مشکل فنی نتوانستند رای بدهند و بعد هم بعضی طرفداران آقای قالیباف بلافاصله جلسه را ترک کردند تا جلسه از رسمیت بیفتد. کاری که اخلاقا درست نبود. همین باعث شد تا جلسه ناتمام بماند و برداشت خیلی از نمایندگان این بود که انگار این یک سناریوی برنامه ریزی شده بوده است. آن هم درست در همان روزی که رهبر انقلاب در پیام افتتاحیه برای مجلس تاکید کردند که آرامش و وحدت داشته باشید و تقوا را رعایت کنید! بعد از جلسه نیز به یک جلسه دیگر در خارج از مجلس رفتم و تازه الان به منزل رسیدم. ساعت حدود ۳ نصف شب است و جلسه بعدی ساعت ۶ صبح شروع می شود، چشمهایم را به زور نگه داشته ام تا این چند خط را بنویسم... @Sabeti
هدایت شده از آقای پرزیدنت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ♨️ سعید جلیلی چه نسبتی با دولت شهید رئیسی دارد؟! ‌ 🔶️ سوالی که هر دو نفر به آن پاسخ داده‌اند! ‌ 🆔 @aqaye_president
دومین گزارش شفاف از دومین روز کاری مجلس دوازدهم (سه شنبه ۸خرداد ) حدود ساعت 6 صبح رسیدم به مجلس. قرار بود قبل از شروع صحن علنی، جلسه ای با حضور تعدادی از نمایندگان برگزار شود تا درباره رای دهی به نامزدهای هیات رییسه برای سال اول، بحث و مشورت شود. جلسه تا حدود 7.30 طول کشید اما جمع بندی بسیاری از نمایندگان این بود که جریان سیاسی آقای قالیباف با ائتلاف با اصلاح طلبان مجلس دوازدهم، دست برتر را در رای گیری صحن خواهد داشت. پیش بینی دقیقی که چند ساعت بعد محقق شد. بعد از صبحانه، حدود ساعت ۸ وارد صحن شدم. جلوی میز نمایندگان پر از کاغذ و بروشور تبلیغاتی بود. مجموعا ۶۸ نفر از ۲۹۰ نماینده نامزد حضور در هیات رییسه شده اند! یعنی حدود یک چهارم کل مجلس! چند نفر از نمایندگان فکر می کنند من هم نامزد شده ام. حتی خبر اشتباهی هم در این باره در فضای مجازی منتشر شده اما هرکس که می پرسید تاکید میکردم که نامزد هیچ سمتی نیستم چون معتقدم حداقل در سال اول باید بیشتر با فضای مجلس و آیین نامه آشنا شوم و حتما افراد باتجربه و جوان دیگری هستند که برای حضور در هیات رییسه اولویت داشته باشند. صبر در سیاست، ضرر ندارد. اما از بین آقایان قالیباف، ذوالنور و متکی به هیچ کدام رای ندادم و آگاهانه روی برگه رای، خط کشیدم. اما چرا این کار را کردم؟ 1. حدود سه هفته قبل در جلسه مفصلی با حضور خود دکتر قالیباف در عین احترام، با صراحت استدلال کردم که چرا با ریاست وی بر مجلس جدید موافق نیستم و توضیح دادم که پپام رای مردم تهران در 11 اسفند تغییر بود. همانجا گفتم که اگر این اتفاق تکرار شود، نه فقط آنهایی که در انتخابات شرکت نکردند بلکه بخش قابل توجهی از کسانی که در انتخابات شرکت کردند نیز سرخورده خواهند شد و این مساله باعث کاهش بیشتر سرمایه اجتماعی نیروهای انقلابی خواهد شد و القای انسداد سیاسی به جامعه خواهد کرد. در واقع با تکرار این مساله مردم خواهند گفت که انگار حضور در انتخابات باعث تغییر نمی شود چون وقتی که به یک نفر چه 1 میلیون و 200 هزار رای می دهیم (سال 98) و چه 450 هزار رای (سال 1402)، باز هم سرجایش هست، پس مسیر تغییر در مناسبات سیاسی کشور از چه راهی است؟ البته، نقدهای دیگری نیز داشتم اما یکی از اصلی ترین دلایلم برای رای ندادن به آقای قالیباف علیرغم همه زحمات ایشان در مجلس یازدهم همین مساله بود. 2. اما به آقای ذوالنور نیز رای ندادم و حتی روز قبل از رای گیری، دلایلم را به خود ایشان نیز گفتم. ادله ای که برخی مربوط به عملکردشان بود و برخی هم مربوط به بعضی سخنان ایشان در سالهای اخیر که فاقد دقت لازم بوده و حتی نقل قولهای مخدوش و بی اعتبار از افراد دیگری بوده که بازتاب آنها در فضای مجازی، هم به شخصیت انقلابی خود آقای ذوالنور ضربه زده و هم در وحدت نیروهای انقلابی خدشه وارد کرده. 3. و اما به آقای متکی نیز رای ندادم چون عقبه سیاسی ایشان را جریان راست سنتی و حتی اعتدال (لاریجانی- باهنر) می دانم و با وجود احترام به ایشان، با رویکرد سیاسی او مخالفم. لذا تصمیم گرفتم اسم هیچ کدام از سه بزرگوار را روی برگه رای ننویسم تا حداقل آقای نبویان برای سال بعد روی جوانان انقلابی مجلس را زمین نزند و برای ریاست مجلس نامزد شود. چون من هر یک رای را یک نماد می دانم و به اصطلاح «رای هویتی» ولو در اقلیت را قابل دفاع تر از رای به کسانی می دانم که با آنها همسو نیستم. اما پس از انتخاب هیات رییسه، آقای رسایی به بعضی عددهای اعلام شده برای نایب رییسان شک کرد و درخواست بازشماری آرا را داد. عجیب آنکه پس از بازشماری مشخص شد در اثر اشتباه، یا غفلت یا هر چیز دیگری، حدود 20 رای بیشتر برای آقایان حاج بابایی، نیکزاد و مصری اعلام شده! هرچند با شمارش دوباره رای ها تغییری در ترتیب نواب رییس به دست نیامد اما این اتفاق باعث حیرت خیلی از نمایندگان شده بود. به همین خاطر از باب محکم کاری با مسئول حراست مجلس تماس گرفتم و درخواست بازشماری آرای نامزدهای ریاست را نیز مطرح کردم و مجددا آرای نامزدهای ریاست را بازشماری کردیم. البته در اینجا هیچ اشکالی وجود نداشت و آرای آقایان قالیباف (198)، ذوالنور (60) و متکی (5) هیچ تغییری نکرد. اما آنالیز رای ها نشان داد که تحلیل خیلی از نمایندگان در جلسه صبح درست بوده و با ائتلاف جریان اصلاحات و اعتدال و قالیباف، وی توانست ریاستش بر مجلس جدید را تمدید کند و ظاهرا حضور سه چهره اصلاح طلب در هیات رییسه مجلس نیز حاصل همین ائتلاف بوده. بعد از پایان صحن علنی، تا الان که ساعت ۳ بامداد است، چند جلسه پشت سرهم درباره انتخابات ریاست جمهوری داشتم. البته چند ساعتی هم برای قسمت جدید برنامه حافظه تاریخی که آن هم درباره انتخابات است و به زودی منتشر میشود، وقت گذاشتم و کم کم می خواهم بروم منزل تا بخوابم! روزهای عجیب و پر اتفاق و پرتراکمی است... @Sabeti