#اول_رجب
#ولادت_حضرت_باقر_علیه_السلام
امّ عبدالله*** مبارک ، زاده ای مولود اطهر
هفتمین دریای عصمت،باب هفت خورشیدانور
تو ای بنت الحسن ، محمد زاده ای
به زین العابدین ،تو جنت داده ای
صلّ علی پور حیدر ، باقر آل محمد
صلوات علی محمد وعلی آل محمد
ابا جعفر مدد.........
🌸🌸🌸🌸🌸
پنجمین دُرّ امامت کرده عالم را منوّر
چون علی اکبرنموده نقش احمدرا مصوّر
نوه ی دو امام ، حسین و مجتبی
به خلق وخو،خصال،شبیه مصطفی
صلّ علی شبه احمد،گوهردریای امجد
صلوات علی محمد و علی آل محمد
ابو جعفر مدد......
🌸🌸🌸🌸🌸
محترم گردیده آن کس،بوده یک دم دلبرتو
هر گدا از بهر شاهی ، شد غلام و نوکر تو
نما روشن دلم ز نور حکمتت
ببر کرب وبلا زلطف ورحمتت
صل علی ماه زهرا،برهمه عالم سرآمد
صلوات علی محمد و علی آل محمد
ابو جعفر مدد.....
📝علی مهدوی نسب
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
#سینه_زنی_امام_هادی_ع
#پیشنهادم 👌👌
فاطمه گرید، مصطفی گرید
از غم هادی، سامرا گرید
آه و واویلا...
غم پی غم شد، بر دلش مهمان
حتی خانه بود، بهر او زندان
آه و واویلا...
غرق شراره، قلب دو نیم اش
میزند بر سر، طفل یتیم اش
آه و واویلا...
بی گنه بردند، کنج زندانش
قبر او کندند، پیش چشمانش
آه و واویلا...
قرآن میگرید، تا یوم الحساب
سوره ی قدر است، در بزم شراب
آه و واویلا...
جاری از داغش، اشک یاسین شد
مانند حیدر، خانه نشین شد
آه و واویلا
@sabkemoharram
❣﷽❣
🥀#سینه_زنی_امام_هادی_ع
🥀#سنتی #ساده_خوانی
🥀#پیشنهادم 👌👌
یا امام زمان جامه ی ماتم به تن کن
گوشه ی سامرا گریه بر ابالحسن کن
پدرت نوحه خوان تو دیده خونبار
هر دو بر حضرت هادی عزادار
🥀سیدی سیدی آجرک الله
یا امام زمان رفته جدت دیده گریان
گه به بزم شراب و گهی در کنج زندان
چه جسارت بر آن معصوم دین شد
همچو جدش علی خانه نشین شد
🥀سیدی سیدی آجرک الله
سیدی جدتان در جوانی گشته پرپر
پدرت عسکری میزند بر سینه و سر
پدرت را ببین نوحه سرایش
پاره کرده گریبان در عزایش
🥀سیدی سیدی آجرک الله
(میثم مومنی نژاد )
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بسوزم از دل و جانم ، برای حضرت هادی
ز زهر کینه جان داده ، فدای حضرت هادی
واویلا آه و واویلا...
**
به زهرا تسلیت گوییم ، عزای نور عینش را
همان که کشته شد مظلوم ، غریبانه به سامرا
واویلا آه و واویلا...
**
چنان از زهر نامردان ، ازو سوزانده شد پیکر
که هر دم ناله سر میداد ، کجایی سوختم مادر
واویلا آه و واویلا...
**
ببین مادر ببین مادر ، که سر تا پا شرر گشتم
چو فرزندت حسن من هم ، ببین پاره جگر گشتم
واویلا آه و واویلا...
**
ز بس مظلوم بودم من ، شدم از غصه آکنده
عدو در پیش چشمانم ، زکینه قبر من کنده
واویلا آه و واویلا...
**
ببین مادر عطش گشته ، به من غالب در این غوغا
دم آخر کنم گریه ، به یاد روز عاشورا
واویلا آه و واویلا...
**
میان مقتا عشقش ، حزین و خونی و عریان
حسینت ناله سر میداد ، انا العطشان انا العطشان
واویلا آه و واویلا...
**
ز بسکه تشنگی غالب ، شده بر سبط پیغمبر
حسینت دود می دیده ، همه جا را دم آخر
واویلا آه و واویلا...
******
شاعر: امیر عباسی