#نوحه_زنجیرزنی_حضرت_قاسم_ع
#سبک_ارباب_غریب_من
#ای_صید_به_خون
🌷🌷🌷
✅بند اول
ای صید به خون خفته
همچون پسرم قاسم ۳
در خون شده ای غلطان
نور بصرم قاسم ۳
ای یادگار غریب مدینه
داغ تو ای عمو مانده به سینه
واویلا ۳ اه و واویلا
_________________
✅بند دوم
ابن الحسنم قاسم
عازم سوی میدانم۳
گردیده عدو حیران
از جنگ نمایانم۳
ای عمو جان حسین برس به دادم
بین میدان من از فرس فتادم
واویلا ۲ آه و واویلا
________________
✅بندسوم
پاشیده میان دشت
کل بدنم بابا (3)
هرجانگری بینی
اعضای تن من را(3)
جای سالم نمانده در بدن من
له شد زیر اسبا کل تن من
واویلا واویلا آه و واویلا
💠💠4⃣5⃣6⃣💠💠
_________________
#زنجیرزنی
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_الحسن_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
#نوحه_زنجیرزنی_علی_اصغر_ع
#سبک_ارباب_غریب_من
#آبی_نبود_در_این
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
ابی نبود در این (خیمه و دراین صحرا(3)
کمتر تو تلظی کن (ای تشنه لب بابا(3)
ای طفل گریان و عطشان بابا
لالایی لا لا یی. لا لا یی لا لا یی بابا
ای اصغر ای اصغر عزیزبابا
_____________
✅بنددوم
ای اصغر بی شیرم. (خشکی زده لبهایت(3)
بنگر زغمت بابا (از زندگی ام سیرم(3))
ای نور دو دیده علی اصغر. (ع)
حنجرت دریده علی اصغر (ع)
ای علی اصغر عزیز بابا
_____
✅بندسوم
ای غنچه نشکفته
شش ماهه عطشانم ۳
لعل لب خشک تو
آتش زده بر جانم ۳
می سوزد از آه تو قلب مادر
ای آرام جانم لالایی اصغر
لالایی ۲ علی اصغر
__________
✅بندچهارم
دیدم که شدی سیراب
با تیر عدو مادر ۳
بر دست پدر گشتی
مانند گلی پرپر۳
در حرم از غمت غوغا به پا شد
پیش چشمم سرت از تن جدا شد
لالایی ۲ علی اصغر
#زنجیرزنی
#شب_هفتم_محرم
#علی_اصغر_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
#نوحه_زنجیرزنی_علی_اکبر_ع
#سبک_ارباب_غریب_من
#ای_تازه_جوان_من
🔘🔘🔘🔘
✅بند اول
ای تازه جوان من
ای شبه نبی اکبر ۳
ای سرو رشید من
در خون شده ای پرپر۳
ای همه حاصلم ای گل لیلا
گشته ای در یم خون اربا اربا
واویلا ۲ علی اکبر
________________
✅بند دوم
ای حاصل عمر من
برخیز و ببین بابا۳
از داغ فراق تو
گردیده قد من تا۳
بابا ببین دو چشمان ترم را
بی تو گم کرده ام راه حرم را
واویلا ۲ علی اکبر
________________
✅بندسوم
ای ماه دل ارایم ای سرو گل رعنا
بوی مادرم امددرقتلگهت بابا
ای اربا اربای غریب بابا
می میرد از داغت حضرت لیلا
واویلا واویلا علی اکبر (ع)
💠💠4⃣5⃣8⃣💠💠
________________
#زنجیرزنی
#شب_هشتم_محرم
#علی_اکبر_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
#نوحه_زنجیرزنی_عباس_ع_تاسوعا
#سبک_ارباب_غریب_من
#ای_سرو_به_خون_خفته
🔘🔘🔘🔘
✅بند اول
ای سرو به خون خفته
برخیز علمدارم۳
بر خیز و ببین خورده
بی تو گره بر کارم
ای ساقی حرم ماه عشیره
آسمان پیش چشمم گشته تیره
یا اخا یا اخا اخا ابالفضل
___________________
✅بند دوم
در علقمه با پیکان
شد دیده تو بسته۳
برخیز و ببین پشتم
از داغ تو بشکسته۳
ای امید حرم ساقی عطشان
چشم انتظار تو دیده طفلان
یا اخا یا اخا اخا ابالفضل
_________________
✅بندسوم
ای ماه بنی هاشم
برخیزعلمدارم. (3)
بنگر که برادر جان
از داغ تو بیمارم(3)
من فدای دو دستت که بریده
بنگر که از غمت قدم خمیده
یااخا یا اخا اخا ابالفضل ع
💠💠4⃣5⃣9⃣💠💠
____________
#زنجیرزنی
#شب_نهم_محرم
#ابالفضل_العباس_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
#نوحه_زنجیرزنی_شب_وروزعاشورا
#سبک_ارباب_غریب_من
#آمد_شب_هجران_و
🔘🔘🔘🔘
✅بند اول
آمد شب هجران و
آمد شب عاشورا۳
از آه دل زینب
در خیمه شده غوغا ۳
چشم زینب شده محو حسینش
پیوسته ریزد اشک از هر دوعینش
واویلا۲ آه و واویلا
_____________
✅بند دوم
آوای خوش قرآن
آید ز حرم برگوش ۳
یک خواهر دلخسته
گردیده ز غم بی هوش
شور محشر دورن خیمه برپاست
خواهری نگران ظهر فرداست
واویلا ۲ آه و واویلا
____________
✅بند سوم
از آه دل زینب
لرزد دل این صحرا۳
از ناله زینب شد
در کرب و بلا غوغا۳
سالار زینب از زین واژگون شد
ناگهان قتلگه دریای خون شد.
واویلا ۲ آه و واویلا
✅بندچهارم
_____________
کند تماشا زینب
به چشم خود در گودال۳
تن عزیز زهرا
شده زکینه پامال۳
سنگ کینه جبین او شکسته
قاتل بر روی سینه اش نشسته
واویلا ۲ آه و واویلا
💠💠4⃣6⃣0⃣💠💠
_______
#زنجیرزنی
#شب_دهم_محرم
#عاشورا
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
اشعار زمینه حضرت مسلم علیه السلام
اومده دیگه دمای آخر من
شد تموم تو شهر کوفه سفر من
هی میخوام خیره بشم به راهت اما
از خجالت پایین افتاده سر من
گذشته آب از سر من نمونده راه پیش و پس
فقط میگم کوفه نیا من توی آخرین نفس
اینجا شده مثل قفس
برگشته برگ زموونه اینجا شبیه زندونه
اشک از تو چشمام روونه
حسین جان
یه شبه شدم غریب و تک و تنها
نارو خورده مسلمت از این نامردا
الهی تا قیامت آواره باشن
که تورو آواره کردن توی صحرا
باور نداشتم یه شبه غریب بشم تو این دیار
روضه ی من همین شده زینب و با خودت نیار
ای وای امون از روزگار
هستند به فکر سر تو نیار آقا دخترتو
هو میکنند خواهرتو
اهل کوفه دل به دنیاشون سپردن
آبروی مسلمو پیش تو بردن
وای اگر خیرات بدن نون به یتیمات
اینا که نون علی باباتو خوردن
اصلا مهم نیست براشون رو خوبیا پا بذارن
دختر حیدر و میخوان تو کوچه بازار بیارن
حیا و مردی ندارن
کوفه به فکر درهمه دردم فقط همین غمه
اینجا پر از نامحرمه
شاعر:مجتبی صمدی
#زمزمه
#شب_اول_محرم
#مسلم_بن_عقیل_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
زمزمه شب دوم – ورود به کربلا
ولوله به پا شده تو عرش اعلا
میاد از تو آسمون ناله زهرا
بین دوتا نهر آب یه شاه مظلوم
به پا کرده خیمه گاه میون صحرا
انگاری که پیداست دیگه این خونه ی آخرشه
آشفتگی همه از دلشوره ی خواهرشه
یاد خدا توسرشه
دق کنه زینبش به جاست پرسید آخه اینجا کجاست
گفتن زمین کربلاس
…..
اسم کربلا پر از سوز و گدازه
یکم آرامش برا حرم نیازه
واسه ی همیشه که داره علمدار
خیمشو مث سپر جلو میسازه
وقتی حسین گفت زیر لب انا الیه الراجعون
بغضای خواهر ترکید شد مثه یه آتیش فشون
شد دل زینب پر خون
غصه داره میشه زیاد خدا خودت برس به داد
بوی جدا شدن میاد
…..
بین محرما جوونای با غیرت
عمه از ناقه پیاده شد با عزت
به خدا خطور نمیکنه به ذهنی
چند روز دیگه باید بره اسارت
اکبر کجاست قاسم کجاست وقتیکه میکنه خطاب
اون وقتی که بسته میشه دستای زینب باطناب
کاش سقف عالم شه خراب
این بانوی جلیله رو – هو میکنند عقیله رو
بزرگ این قبیله رو
شاعر:مجتبی صمدی
#زمزمه
#شب_دوم_محرم
#ورودیه
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها
کلبه ی تاریک من صفا گرفته
رو لبم خنده دوباره جا گرفته
با سر زخمی بابا تا که رسیدی
همه زخمام انگاری شفا گرفته
من به تو رو زدم بیا تو نزدی رومو زمین
حالا مث یه عروسک رو پای دخترت بشین
تو این دمای وا پسین
داره میلرزه دهنم یاری نمیده دهنم
که خوب باهات حرف بزنم
بابا حسین
خوشم که از اینکه اومدی کنارم
از خوشیه بابا دارم بال درمیارم
عمه رو دیدم که تو گودال چیکار کرد
مثل او لب به روی رگات میذارم
فقط منم سه ساله ای که خیری از دنیا ندید
تو بیابون دنبال تو تاول پاهام ترکید
رقیه خیلی غم کشید
این شامیا خیلی بدن منو واسه خنده زدن
یتیم کشی رو بلدن
میخوام از تو بگیرم بابا اجازه
تا بگم از غصه هام که کثل رازه
از موهام منو گرفت یه آدم بد
رو خاک کشید منو مثل جنازه
بذار یواشکی بگم بابا چی اومده سرم
خودت ببین دیگه موهام نمیرسه تا کمرم
من دیگه بی بالو پرم
رنگین کمونه سر تا پام در نمیاد دیگه صدام
مثل لب تو شد لبام
شاعر:مجتبی صمدی
#زمزمه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_س
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
زمزمه ابناء الزینب سلام الله علیها
روتو برنگردون از گلای خواهر
التماس من کن از چشای خواهر
التماست میکنم من اونقدر تا
بذاری سهمی کنار برای خواهر
پیش چشم اهل حرم نذار خجالت بکشم
من حاضرم هزار دفعه پیش تو منت بکشم
تا بار مهنت بکشم
ندارم آروم قرار به خواهرت محل بذار
تحفه هامو نزن کنار
حسین من
نیگاه کن که بچه هام یه پارچه مردن
بعد قاسم بعد اکبر پر دردن
مثل پروانه دلم میخواد سراشون
روی نی دور و بر سرت بگردن
دلم میخواد اونوقتیکه سنگ میزنن سفت تو سرت
جلو سر تو باشن و بشن شبیه سپرت
برات بمیره خواهرت
تموم زندگیم فدات طفلام فدای بچه هات
بسته جونم به یک نگات
حسین من
وقتیکه قرار من برم اسیری
دیگه معنی نمیده خرده بگیری
یعنی تو دلت میاد دوتا پسرهام
ببینند من و تو مجلس حقیری
راضی نشو تا ببینند منو با چکمه میزنن
نذار بمونن ببینند گوشواره هامو می کنن
بذار برن فدات بشن
یادمه تو کوچه ها مادرمون پیش بابا
افتاد به زیر دست و پا
شاعر:#مجتبی_صمدی
#زمزمه
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب_س
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
زمزمه حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام ۱
وقتی دیدم افتادی میون گودال
مرغ پر کنده شد ی میزنی بال بال
وقتی دیدم نوک نیزه رو لباته
داری زیر تیغو نیزه میری از حال
زدم به سیم آخرو شدم سپر رو بدنت
من اومدم تا تیر هارو در آرم از روی تنت
سوراخ سوراخِ جوشنت
سرباز آخرت منم سایه بون سرت منم
لاله ی رو پیکرت منم
عمو حسین ۶
اومدم تاکه نگن بدون یاری
چقدر زخم دهن وا کرده داری
مث یه درخت خشکیده شدی تو
نیزه رو تنت نوشته یادگاری
عمو به این دلخوریه دلم بیا بده جواب
نگفتی شرمنده میشم بعد علی پیش رباب
بزن به من حرف حساب
رو اسم من خط کشیدی دلت رو از من بریدی
شاید یتیمیمو دیدی
عمو حسین ۶
اومدم کاری کنم برات کارستون
تا بمونه قاتلت مبهوت و حیروون
دستی که سپر نشه برات نمیخوام
بذار از تنم بیوفته تو بیا آبروداری کنم
اینجا به جای پدرم
به عشق تو سه شعبه کاش گیر کنه توی حنجرم
من غصه دار اصغرم
میگیرم از خونت وضو ده سالمه ولی عمو
میدم به عشق تو گلو
شاعر:#مجتبی_صمدی
#زمزمه
#شب_اول_محرم
#عبدالله_بن_الحسن_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
زمزمه شب ششم
قاسمم دوماد در خون آرمیده
چشاتو وا کن ببین عمو رسیده
مث بذر فرو رفته بین خاکی
نعل اسبا بسکه رو تنت روئیده
آرزو های عروست تو خیمه رفته به باد
هرکاری میکنم تنت از توی خاک در نمیاد
سوخته دلم خیلی زیاد
پنجه زدن به گیسوهات هلال هلال شد سرتا پات
بگو چیکار کنم برات
حسین
شده قاطی عسل لب تو با خون
جاریه خون از تنت شبیه ناودون
مث مادرم که پشت در گیر افتاد
دنده هات از توی سینه زده بیرون
شکسته شد استخونات شبیه مادرم شدی
انگاری معجزه شده هم قد اکبرم شدی
لاله ی پرپرم شدی
لخته ی خون گلوتو بست چهار چوب تنت شکست
پشت عمو از پا نشست
زنده شد با رجز تو یاد بابات
میشورم با گریه هام خون از رو چشمات
میکِشی پا مث اسماعیل رو خاکا
شاید آبی بجوشه از زیر پاهات
پاشو ببین زن ها برات کل میکشن تو خیمه ها
لطمه به صورت میزنن عروسی تو شد به پا
عطر تو پخش تو هوا
نزن به روی خاکا چنگ نقل دومادیت شده سنگ
شده عروسیت چه قشنگ
شاعر:#مجتبی_صمدی
#زمزمه
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_الحسن_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی