▪️زمزمه/ واحد اربعین▪️
ای برادر شهیدم هر جوری که بود رسیدم
شده زینبت دوباره
کربلائی کربلائی
موقع زیارت اومد زینب از اسارت اومد
بارون از چشام میباره
پس کجایی پس کجایی
پاشو ای گلو بریده
پاشو مهمونت رسیده
یااخا ای باوفا شد
این چهل روزه چهل سال
خسته ام پربسته ام
چطور بازم بیام تو گودال
آه چشمام دیگه وانمیشه
دیگه پا نمیشه پای خواهر
آه خسته از محن شده ام
پیرزن شده ام ای برادر
کنار خاکت عزیزم چه خاکی بسر بریزم
جون نداره دست و بالم
ای برادر ای برادر
تنم و لاله گرفته صدام از ناله گرفته
خیلی آهسته مینالم
ای برادر ای برادر
یادته مقتل و دیدم
از تنت نیزه کشیدم
با شتاب دنبال آب
رفتم به هر طرف برادر
از جفا واویلتا
آبت دادن با نوک خنجر
آه وقتی ناله ها میزدی
دست و پا میزدی آه کشیدم
آه باسر سوی تو اومدم
رو سرم میزدم آه کشیدم
با رباب و با سکینه چطوری برم برم مدینه
آسمون روی سر من
شده آوار شده آوار
با همین چند تا گل یاس میزنم یه سر بزنم به عباس
وقت درد و دل رسیده
باعلمدار باعلمدار
باز میخوام پیشش بشینم
قبرش و میخوام ببینم
بعد از اون فصل خزون
اومد سراغ ما بهار رفت
شد حرم دریای غم
از صورتم نقاب کنار رفت
آه پیش دیده های رباب
روضه خون شده آب وای برادر
آه رو دست مشک پاره داره
سر بخاک میزاره وای برادر
@sabkemoharram
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
18.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آهنگ سه زبانه مسیر عاشقی
خواننده: سعید صادقی
شاعر: قاسم صرافان
آهنگسازی و تنظیم: احمدرضا شهریاری
پخش شده از شبکه های مختلف سیما
ایتا👇
@saeedsadeghi_maddah
اینستا👇
@saeedsadeghi_singer
۲۴
#نوحه_سنتی
#زمزمه
#شهادت_امام_حسن
#حاج_رضا_یعقوبیان
ای زینت شهر نبی مدینه
حسن جان حسن جان
گردیده ای شهید زهر کینه
حسن جان حسن جان
در خانه ی خود هم آقا غریبی
حسن جان حسن جان
چون فاطمه مولی تو غم نصیبی
حسن جان حسن جان
همسر تو گردیده قاتل تو
حسن جان حسن جان
شرر زده با زهر بر دل تو
حسن جان حسن جان
با زهر کین شرر زده به جانت
حسن جان حسن جان
سوزانده است تا مغز استخوانت
حسن جان حسن جان
از زهر کین جانت رسیده بر لب
حسن جان حسن جان
آمد کنار بستر تو زینب
حسن جان حسن جان
ظلم و ستم کس مثل تو ندیده
حسن جان حسن جان
نقش زمین دیدی تو یاس چیده
حسن جان حسن جان
تو دیده ای آتش زدند به خانه
حسن جان حسن جان
بر مادرت می زد به تازیانه
حسن جان حسن جان
تو دیده ای زخم علی نمک خورد
حسن جان حسن جان
میان کوچه مادرت کتک خورد
حسن جان حسن جان
تو دیده ای مادر تو زمین خورد
حسن جان حسن جان
یاس علی از ظلم و کینه پژمرد
حسن جان حسن جان
اشک تو شد از دیده ات روانه
حسن جان حسن جان
دیدی تو غسل مادرت شبانه
حسن جان حسن جان
تو دیده ای ظلم و ستم فراوان
حسن جان حسن جان
زینب شده از داغ تو پریشان
حسن جان حسن جان
#هفتم_صفر #بیست_و_هشتم_صفر
#امام_حسن_مجتبی_ع
@sabkemoharram
#شور_زمینه_
زبانحال #امام_حسن_و_کوچه
#سبک_مسیر_روضه_باز
#اون_کوچه_باریک
☑️بنداول
اون کوچه ی باریک شد مثل شب تاریک
وقتی حرومی شد به مادرم نزدیک
صداشو بالا برد دل منو آزرد
دستش که بالا رفت به روی مادر خورد
وقتی افتاد مادر رو خاکا
دیده های من شدن چون دریا
دستش گرفته بودم اما
نمیشد بلندشه حتی رو پا
وای من وای من ای مادر
••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══••
☑️بنددوم
تو وسط کوچه حسن همون دم مُرد
که دست اون نامرد به روی مادر خورد
گوشواره ی مادر شکسته و خونی
روی زمین افتاد به غیرتم بر خورد
چشمای مادر من کم میدید
ولی چشم من همش غم میدید
آخه اون حرومیِ بی غیرت
به زمین خوردن زن میخندید
وای من وای من ای مادر
••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══••
☑️بندسوم
مادرم و دیدو تو کوچه تنها زد ن
با دست سنگینش سیلی به زهرا زد
قباله رو وقتی گرفتش اون نامرد
پشت سر بابام نامرد چه حرفا زد
مادرم با دیده کم راه می رفت
با یه دنیا درد و غم راه می رفت
دستش و گرفته بود به دیوار
تا خونه با قد خم راه می رفت
وای من وای من ای مادر
••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══••
💠💠💠9⃣4⃣5⃣💠💠💠
به قلم شاعران اهل بیت
#کربلایی_رضانصابی
#کربلایی_جواد_بوربور
#کربلایی_مجید_مراد_زاده
السلام علیک یا رسول الله
سبک : ای صفای قلب زارم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
رحمةً للعالميني
وحی حق را تو امینی
کلِّ قرآنی و مولا
تو رسول آخرینی
سیه پوشِ غمت
زمین شد ای رسول
تویی آیات نور
تویی شأن نزول
با دلی پُر از تأَلُّم
بر لبت مانده تبسم
چشمت ای ام ابیها
زد به خاک غم تَیمُّم
اذانت را بگو
بلال امشب که من
نماز دیگری
بخوانم با حسن
در مدینه چه خبر شد
قلب زهرا شعله ور شد
با خبرهای سقیفه
داغ زهرا تازه تر شد
شروع فتنه ها
یِ تازه رو شده
مدینه ، تازگی
پر از زالو شده
استخوان ِ در گلویند
خار چشم اند و نَرویند
جز درون مُزبَله، این
طایفه ،چه زشت خویَند
به زهرا خیره ای
امیرالمومنین
نشسته آنطرف
مُغَیْره در کمین
رفتی و آتش مهیا
شد برای دربِ زهرا
آسمان می بیند امشب
رقص خشم شعله ها را
نگاهت مانده بر
نگاهِ فاطمه
شب است و لبْ پُراز
دعا و زمزمه
وَه چه اشباحُ الرجالی
در کمینند این حوالی
عزم خود را کرده ای جزم
بر امیر خود ببالی
مدینه بعد از این
گواه فتنه هاست
من ِ زهرا ،غریب
و تنها مرتضاست
من و یک دلْ ،شَرَر
من و چشمانِ تر
تو وُ پیکِ اجل
خدا حافظ پدر