eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
2هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
160 فایل
•|به‌نام خدا|• 《به فکر مثل شهدا مردن نباش به فکر مثل شهدا زندگی کردن باش》 شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون و فرج آقا دعا کن شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
3.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چندتابرگ خاطره‌‌ای که حوصله کردین بخونین، از دورهٔ دانش‌جوییِ آقامصطفی چمران بود که مرور شد. آخه یه آدم مگه چقدررر می‌تونه وسط همهٔ روزمرگی‌ها و خستگی‌ها و شلوغیاش، یه دلِ سیر عاشق باشه و بنده؟ خلاصه خواستم بگم؛ این قضیه که توی "دانشجو بودن" بتونیم شبیه کسی مثل شهید چمران بشیم هم خیلی جالبه. :)
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
یامهدی(عج)
یه تلنگرامروز چقدر به یاد امام زمان (عج) بودیم. خدایا مارو ببخش که علی و حسین زمانه ی مان رو تنها گذاشته ایم💔
در روز قیامت کسی که بیش از همه عنایتش شامل حال دیگران می‌شود حضرت زهرا{سلام‌ﷲعلیها}است
بسم رب شهید🌱 معرفی شهید: شهیدفائزه رحیمی
مشخصات شهیده:❣ «فائزه رحیمی» دانشجو معلمی بیست ساله متولد مرداد 1382🕊 ساکن: تهران 🌱 در کنکور سال 1400 در رشته امور تربیتی، پردیس نسیبه دانشگاه فرهنگیان تهران قبول شده بود. نحوه شهادت:🪴 در انفجار تروریستی کرمان به همراه 23 دانش‌آموز دیگر به مقام رفیع شهادت رسیدند. مزارشهید:🌻 گلزارشهدای تهران قطعه ۲۸
«فائزه» اهل تفکر و مطالعه کتاب بود.😊🦋 ✍به نقداز دختر عموی شهید فاطمه رحیمی: ویژگی برجسته فائزه خانم این بود که خیلی خوب در مورد هر چیزی فکر می‌کردند.مثلا وقتی در خانواده در مورد چیزی از جمله مباحث سیاسی صحبت می‌شد فائزه قشنگ و به دقت حرف‌های بقیه را گوش می‌کرد، بعد از حدود نیم ساعت می‌گفت شما که فلان چیز را گفتی به نظرت درست بود؟ ولی به نظر من این طوری نبود. به یکی دیگر می‌گفت من با این قسمت نظرتان موافقم، ولی این قسمتش را من قبول ندارم. قشنگ معلوم بود که حداقل دقایقی را عمیق فکر کرده و حالا آمده و نظرش را می‌گوید. او به صحبت‌های همه، تک تک فکر می‌کرد و نظر قاطع خود را با بقیه به اشتراک می‌گذاشت. البته فائزه به شدت کتاب خوان و علاقه‌مند به خواندن کتاب بود. او در جریان کتاب خواندنش خیرش به بقیه هم می‌رسیده، مثلا از مادرش شنیده بودم که کتاب‌های مربوط به سیره شهدای مدافع حرم را که خودش مطالعه می‌کرد به مادرش هم می‌داد و می‌گفت شما هم بخوانید. مادرش می‌گوید: کتاب «تنها گریه کن» آخرین کتابی بود که دخترم به من داد و تاکید کرد که حتما بخوانم.
•° ❥ "بخشــــی از کتـــــ📚ــــاب های شهیده فائزه رحـیمـی" •°
فائزه را به شیطنت‌های دوران کودکی می‌شناسند.🍀🙃 ✍به نقداز دختر عموی صمیمی فائزه خانم در فامیل پدری فائزه را به شیطنت‌های دوران کودکی می‌شناسند. فوق‌العاده شیطنت داشت و یک جا بند نمی‌شد.روز تشییع به فائزه می‌گفتم ببین فائزه باز اینجا هم شلوغ کردی، شیطنت کردی و یک شهر را که هیچ، یک کشور را به هم ریختی. نگذاشتی باز هم جَو آرام باشد. اما این‌بار چقدر قشنگ شلوغ کرد. این‌بار آن جوری که دلش می‌خواست شد. فائزه با وجود همه شیطنت‌های دوران کودکی‌اش، از حدود هفده سالگی انگار که یک نردبانی را خیلی سریع رفت بالا و رسید به نقطه اوج و عطف زندگی‌اش. خانمی و متانت توی رفتار و گفتار و کردارش موج می‌زد.
🌱خادم و روایتگر جنگ نیز بود. دختری فعال و پویا ✍به نقد ازمادر بزرگوار شهید: فعالیت‌های فرهنگی و جهادی فائزه خادم حسینیه امامزاده‌ای در غرب تهران بود. دردوران کرونا در امامزاده فعالیت جهادی انجام می‌داد، من هم برای کار‌های اجرایی در زمان تزریق واکسیناسیون در امامزاده کنارش بودم. الحمدلله آمار کرونا که نزولی شد، فائزه کنکورش را داد و با رتبه ۳ هزار وارد دانشگاه فرهنگیان شد. او در حوزه بسیج عمار یاسر کار می‌کرد. مسئول فضای مجازی پایگاه شهید آوینی بود و به محض ورود به دانشگاه به عضویت بسیج دانشجویی درآمد و فعالیت‌های خودش را آغاز کرد فائزه دو مرتبه به راهیان نور رفت و بعد در اردو‌های جهادی شرکت کرد و در این رابطه دو مرتبه هم به مشهد رفت. یک هفته قبل از اینکه برای چهارمین سالروز شهادت حاج‌قاسم به کرمان برود، به دماوند رفت و سه روزی در دماوند بود. آنجا در کلاس‌هایی که برای روایتگری برگزار می‌شد، شرکت داشت. مرداد امسال هم ۲۰ روزی برای گذراندن دوره‌های روایتگری به کردستان رفت؛ رفت تا بتواند حقیقت آن روز‌های پرحماسه و مجاهدت مردان غیور کشور برای نسل جوانی که به راهیان نور می‌آیند، روایت کند.