مرابهغیرِتونبودپناهمهدیجان
ڪِهمنگدایموهستیتوشاهـ،مهدیجان
درانتظارِتوشامهاگذشتعمرعزیز
نگشتحاصلمنغیـرآهمهدیجان...
#امام_زمان♥
خیلی قشنگه
لطفا بخووووووووونید
داداشم منو دید تو
خیابون.. با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام..
خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه..
نزدیک غروب رسید.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند
بعد از نماز گفت بیا اینجا
خیلی ترسیده بودم
گفت آبجی بشین
نشستم
بی مقدمه شروع کرد یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند حسابی گریه کرد منم گریه ام گرفت
بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا میپوشوند
از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه
آخه غیرت الله
میدونی بی بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته!
میدونی چرا امام حسن زود پیر شد
بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه
آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی
تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش
یدفعه ناخداگاه نره عقب و یه تار موت بیفته بیرون
من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم
سرو پایین انداخت و شروع کرد به گریه کردن..
اومد سرم رو بوسید و گفت آبجی قسمت میدم بعد از من مواظب چادرت باشی
از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرم میکردم
گفتم داداش ایشاالله سایه ات همیشه بالا سرمه.. پیشونیشو بوسیدم...
سه روز بعد خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده
بعدا" لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش...
سربند یا فاطمه الزهرا.س..
حالا هر وقت تو خیابون یه زن بی چادر رو میبینم... اشکم جاری میشه..
پیش خودم میگم حتما" اینا داداش ندارن که....
..یا زهرا.س
مطمئناً شيطون نميذاره اين پستو کپي کني.
امروز می خواهیم تاآخرشب حداقل2میلیون نفر به امام حسين(ع) سلام بفرستند.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
@mazhabijdn
#ادمین
سلام عذرمیخوام برای نذاشتن عکس های پروفایل، مریض بودم...
عزيزان اگر عکس های شهیدی مد نظرتون هست داخل پیوی بگید بذارم
با تشکر🙏🌸
9.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
متأسفانه بلههه وضعیت خیلی خراب شده😂😂
دستگیری یکی از کماندو های زبده دشمن
توسط نیرو های حافظ امنیت
@mazhabijdn
「🔗ಥ‿ಥ^^!
حاجی ؛ ما هنوز باورمان نشده که
کسی مثل تو بوده ...
چه برسه باور کنیم رفتهای !
تو مثل یك افسانهاۍ✨🖤
#حاج_قاسم♥️
@mazhabijdn
هدایت شده از آوايخـــــیال🇮🇷
4 تا امام زمانی میان پیشمون⁉️
@montazeran_zohor113
بدو بیا که پشیموݩ نمیشی😉🙃
"دعوت شده اقایی"
#فووورررر
هدایت شده از " عمود³¹³ "
سلام عزیزان وقت همگی بخیر 🙋🏻♀
من اومدم با چالش خیلی یهویی شبانه 😍
به مناسبت 500 تایی شدنمون 🥳✌🏻
امیدوارم خوشتون بیاد و شرکت کنید🙏🏻
این چالش یک چالش کاملا قرآنیه 🙂💛
لطفا دوستانی که میخوان شرکت کنن ...👇🏻
هر چه سریعتر به آیدی زیر اعلام کنند و
#چالش رو بفرستن ...💚🍀
@miss_n_315
#فور ↻
•••━━━━━━━━━
●>𝙹𝙾𝙸𝙽→ https://eitaa.com/pelak1001
هدایت شده از حرمشهدایگمنام|رباطکریم
5.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بسمربشهداء
دل و دینم به فدای قد و بالای نگاری،
که همی بنده نواز است.😍❤️
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#ایذه #شهید_امنیت
.
حَـ❤️ــرَمشُهَدایگُمنامْشَهرِستانرُباطکَریم
https://eitaa.com/joinchat/2342649901C4ff61de25a
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
هدایت شده از ⸤انتصـار|ᴇɴᴛᴇsᴀʀ⸣
شبی که خرمشهر خونین شهر لقب گرفت
خاطره از
ناوبان یکم تکاور دریایی علی منصوری
بعد از اینکه شهید هوشنگ صمدی موقر را به اسارت بردند (خاطره این شهید والامقام را قبلا شرح داده ام) با چشمانی گریانوقلبی سوخته بدنبال انتقام بودم هواکم کم تاریک میشد کوچه به کوچه به میدان فرمانداری رسیدم دو سه روز بودکه حتی لقمه نان خشگی وحتی قطره آب سالمی بجز آبی که درلگن های خانه هابود چیزی نخورده بودم هواتاریک تر میشد بچه های تکاور حدود ۱۸نفر اونجا بودیم جیپ فرمانده که خودنیز با اون نبود جلویمان ایستاد راننده درب جعبه هایباگس را باز کرد به هرکدام یک عدد ساندویچ مرغ که اونهم بو میدادبه ماداد وسریع محل راترک کرد مشغول خوردن شدیم که دسته خیلی منظمی رادیدیم که باشعار از صدمتری ما به سمت زیر پل میرفت آخه ما مردان مبارزه میکردیم وجنگجو بودیم وازحقه ونیرنگ نظامی بی خبر بودیم (اون دسته عراقی بودند وما بیخبر لقمه دوم خمپاره ای سمت راست ماخورد وبعد سمت چپ داد زدم بچه ها دارن قلق گیری میکنند پراکنده بشیم که مجال پیدا نکردیم مثل باران خمپاره خمسه خمسه روی سرما باریدن گرفت هیج کاری از دستمان ساخته نبود حتی فرار، آنقدر موج انفجار مارا به زمین ودیوار فرمانداری میکوبید که همه بی جان شده بودیم فقط دود بود وخاک وبعضی وقتها صدای ناله عزیزان وبرادرانم ترکش کوچکی به شانه ام واز گوشهایم خون میامد آنقدر با آرنج زمین خورده بودم که الان هم آرنج دست راستم ناقص وغیر معمولی میباشد(دوست عزیز بسیار اسم زیبایی بنام تکاوران گمنام گذاشته ای)باری خداوند کمک همه ماکرد شاید اسلحه عراقی ها آتش شده بود ودیگر توان گلوله رانداشت برای چند ثانیه صدا قطع شد وتوانستیم جان سالم بدر ببریم وهرکدام به طرفی جان خودرا نجات دادیم همان شب یکی از تکاوران به نام مزینانی شهید شد وخیلی از بچه ها نیز مجروح گردیدند
روح شهدای وطن شاد یادشان همیشه جاوید.
تکاوران دریایی فرزندان گمنام ایران - خاطرات تکاوران نیروی. دریایی ارتش را منتشر کنید تا ایران وایرانی قهرمانان راستین خود را بشناسد .
#شهیدانه♥️
#لبیک_یا_خامنه_ای
@mazhabijdn