🔹سجده ی طولانی اخلاق رو عوض(خوب)میکند
✍مرحوم میرزا اسماعیل دولابی
🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
🔻دفتر حفظ و نشر آثار آيتاللهالعظمی خامنهای برگزار میکند؛
💡فراخوان ایدههای مردم برای تحقق مشارکت در جهش تولید
▫️رهبر انقلاب اسلامی در پیام نوروزی، سال ۱۴۰۳ را سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نامگذاری کردند و برهمین اساس KHAMENEI.IR از مخاطبین خود دعوت میکند تا پیشنهادها، نظرات و ایدههای خود را برای تحقق مشارکت مردم در جهش تولید از طریق صفحه ویژهی فراخوان به آدرس https://farsi.khamenei.ir/tolid-mardom/ ارسال نمایند.
➕پیشنهادهای دریافت شده پس از دستهبندی به مرور منتشر میشود و نظرات و راهکارهای مطرح شده برای عملیاتی شدن مشارکت مردمی در عرصه تولید، به دستگاههای مربوطه ارجاع داده خواهد شد.
🇵🇸🇮🇷#لبیک_یا_امام_خامنهای
https://eitaa.com/joinchat/2459762699C0ecf0b73cf
🌷 خدای تعالی فرمود:
✍ هرگاه به دل بندهای سر زنم و
ببینم که یاد من بر آن چیره گشته است،
اداره و تربیت او را خود به عهده گیرم
و همنشین و همسخن و هم دم او شوم.
📚 بحارالانوار/93/162
#خدا
🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
سواد رسانه
✍🏻زهرا کبیریپور
چند وقتی است در فضای مجازی در واکنش به ناهنجاریهای پوششی، کمپینهایی به ظاهر از طرف افراد متدین ایجاد میشود.
به عنوان نمونه کمپین انتشار ناخنهای بدون کاشت و آرایش
متأسفانه بانوان محترم و متدینی در این کمپین شرکت کردند و از دستان بدون آرایششان تصویر منتشر کردند!
یا کمپین اگه جرأت داری عکس بچگیت رو بزار که باز هم با کمال تأسف شاهد منتشر شدن تصاویر کودکی بانوان عفیفه بودیم.
بازیهای رسانهای آنقدر ظریف و حساس است که اگر لحظهای غافل شوی، میبینی سوار موجی شدهای که اهداف دشمن را تأمین میکند.
با انتشار تصویر دست بدون آرایش و چیتان پیتان شروع میشود، بعد از آن انتشار تصاویر کودکی، بعد منتشر کردن مژهی بدون آرایش، ابروی بدون تتو و... یک لحظهی به خودشان میآیند و میبینند که ای دل غافل تمام خود را در معرض نمایش قرار دادهاند.
در استفاده از رسانه داشتن سواد، الزامی است، به دلیل اینکه این میدان، میدانی است که دوست و دشمن در آن بازی میکنند و هوش و حواس باید بسیار جمع باشد تا وارد بازیِ غیر خودی نشد.
گاهی استراتژی دشمن با همین کمپینهای به ظاهر ساده شروع میشود و در ادامه با دامهایی مواجه خواهیم شد که در آن گرفتار شدیم.
#سواد_رسانه
#تفکر
🇵🇸🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/2459762699C0ecf0b73cf
#تقویم_قمر_در_عقرب_١۴٠۳
🔹 طبق نظر علامه حسن زاده رحمت الله علیه، نظر بهتر و موثق تر، محاسبه قمر در عقرب بر اساس صورت فلکی عقرب است و نه برج عقرب.
🔸 اگر چه که بهتر است در هر دو مدت(یعنی هم بر اساس صورت فلکی عقرب و هم برج عقرب) برای انجام امور مهم احتیاط شود و انجام نگیرند و در صورت ضرورت، با راهکارهایی که در پادکست بالا بیان شده است به آنها پرداخته شود.
🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
Samavati-Dua-Mujeer-FA.mp3
44.41M
🔰صوت دعای مجیر
🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
🔰شکر خدا یا خودخواهی؟
✍️عارفی سی سال، مرتب ذکر میگفت: استغفرالله. مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار میکنی؟ ما که از تو گناهی ندیدیم! جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمداللهِ #نابجاست! روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم حجره من چه؟ گفتند حجره شما نسوخته؛ گفتم: #الحمدلله!
🔹معنی آن این بود که مال من نسوزد، مال مردم ارتباطی به من ندارد! آن الحمدلله از روی خودخواهی بود نه خدا خواهی. چقدر از این الحمدللهها گفتیم و فکر کردیم که #شاکر هستیم؟!
🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
🔻عمامه عاریتی؟!
✍حکایتی شیرین و عبرتآموز که حاج شیخ عبدالکریم بر فراز کرسی درس خارج در قم،این خاطره را از دوران جوانی خویش نقل کرده اند: مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود. در محضر امیر المومنین (ع) در حرم به آقا امیر المؤمنین میگوید:
آقا ما داریم بر میگردیم به ایران و میدانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما میآید. آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آیندهی زندگیام این الگو بشود برای ما شاخص، این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند.
حاج شیخ عبدالکریم حائری سه ماه نجف می ماند و صبح و شام وقتی حرم مشرّف میشد از امیر المؤمنین (ع) همین خواسته را تقاضا میکرد. سه ماه هم ایشان کربلا میماند. جمعاً میشود شش ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید میشد که شاید آقا امام حسین (ع) هم مصلحت نمیدانند که معرفی کنند، آن شب با دل شکسته از حرم میرود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند. شب خواب سید الشهداء (ع) را میبیند که میفرمایند:
شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته میخواهی به عنوان الگو؟" میگوید: بله آقا. میفرمایند: فردا صبح وارد حرمِ ما که میخواهی بشوی طلوع فجر، کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان 18 سالهای نشسته، عمامهای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی و لباس کرباسی هم پوشیده. شما که وارد میشوی، این جوان بلند میشود وارد حرم میشود یک سلامی پایین پا به من میکند، یک سلام به علی اکبر، یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج میشود. بعد از طلوع فجر این جوان را دریاب که یکی از انسانهای بزرگ است.
حاج شیخ میفرماید: بیدار شدم. طلوع فجر، وقتی وارد حرم شدم، دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر، همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود، نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سید الشهداء(ع)، یک سلام به علی اکبر و یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن، صدایش زدم و گفتم: آقا بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: آقا! عمامه من عاریتی است و رفت
از صحن رفت بیرون، رفت در کوچه پسکوچههای کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره درحال حرکت برگشت و گفت: آقا! عبای من هم عاریتی است و رفت. آقای حاج شیخ عبدالکریم میگوید: دیدم دارد از دستم میرود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانه دو امام، با این دو کلمه دارد میگذارد و میرود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم:
بایست. عبای من عاریتی است؛ عمامه من عاریتی است یعنی چه؟ شش ماه التماس کردهام تا شما را معرفی کردهاند، کار داریم با شما. یک نگاهی به حاج شیخ میکند و میگوید: چه کسی من را به شما معرفی کرد؟ آقا شیخ عبدالکریم میگوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع). میگوید: دنبال من بیا. در کوچه پسکوچههای کربلا میروند تا به خارج از کربلا میرسند. یک تلّی بود که روی آن تل، یک اتاقکی بود. میرسد به درِ آن اتاق و میگوید:
اینجا خانه من است، فردا طلوع فجر وعده دیدار من و شما همین جا. میرود داخل و در را میبندد. مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا، این چه مطلبی میخواهد به من بگوید که موکول کرد به فردا. چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده من را تضمین کند در معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام
ایشان میفرماید: لحظهشماری میکردم. آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا روی همان تل. پشتِ همان اتاقک. آمدم در بزنم، صدای ناله پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا میزد: وَلَدی! وَلَدی. پسرم، پسرم. در زدم دیدم پیرزنی با چشمان اشک آلود در را گشود. گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه من است و با من وقت ملاقات گذاشته. این آقا کجاست؟
گفت: این پسرِ من بود، الآن پیشِ پای شما از دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم. حاج شیخ در درس خارج فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع)به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه من عاریتی است! عبای من عاریتی است! فردا جلوی چشمانِ من، عبا و عمامه را گذاشت و رفت. میخواست به من بگوید:
شیخ عبدالکریم حائری!
▫️ مرجعیت،عاریتی است
▫️ ریاست،عاریتی است
▫️ خانههایتان،عاریتی است
▫️پولهایتان،عاریتی است
▫️وجودتان،عاریتی است
▫️سلامتیتان،عاریتی است.
▫️هر چه میبینید،عاریه است و امانت است.
دل به این عاریهها نبندید
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane
26.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلاس تدریس خداشناسی، اخلاق، ادب و گذشت پرفسور مازیار غلامپور.
فوق تخصص جراح قلب و عروق در زادگاه خود روستای دهک
💚🤍❤️
🍃🌸#سبک_زندگی_کریمانه
@sabkezendegikareemane