eitaa logo
سبک‌ زندگی کریمانه
1.3هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
9.1هزار ویدیو
157 فایل
با لبیک به ندای امام خامنه ای بایاری حق سعی در ترویج #سبک_زندگی_اسلامی داریم و مباحثی شامل خانواده و همسرداری،تربیت فرزند ،نکات اخلاقی ،...ارائه می دهیم حسینی/ مشاور ارشد خانواده ارتباط با مشاور > @fotros2 ارسال مطالب نویسنده با حفظ لینک کانال ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان شناسی ۷۲.mp3
10.92M
۷۲ ➖ چرا بعد از اینهمه سال دینداری، من هنوز اینقدر حسود و عصبی و پرخاشگرم ؟ ➖ چرا من اینهمه از خدا کمک می‌خواهم، و یا به اهل بیت علیهم‌السلام توسل میکنم، گرفتاریهای من حل نمی‌شود؟ ➖ چرا حال قلب من، روز بروز بسمت خرابی پیش می‌رود و عبادتهای من بی‌تأثیر است؟ 🏴 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
💠علامه حسن حسن‌زاده آملی : دو چیز باعث تاریکی قلب و بی حالی در عبادت می شود : ۱- زیاد حرف زدن ۲- زیاد خوردن 🏴 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
32.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 من می‌ترسم ❗️ از شروع یه کار بزرگ / از ورشکستگی از تنهایی / از فوت عزیزانم از فقر و بی‌پولی / از سرطان / از آینده / از کنکور / از ازدواج .... راه کنترل ترس رو که یاد بگیری، با همه ترس‌هات خداحافظی می‌کنی❗️ ※ منبع: کارگاه تفکر 🏴 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
⛔️ بعضی ها درد همگانی‌اند! هر کسی به اندازه‌ی تعلقاتش، سهمی از ترس دارد... و هر کسی به اندازه‌ی ترس‌هایش، به میدانی وارد می‌شود که باید بجنگد و ترس‌هایش را ذبح کند. این هفته، سراسر فرمول است. فرمول‌هایی ساده و شیرین مخصوص همه‌ی ما، برای ورود به میدان مبارزه با ترس‌هایمان. 🏴 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
سلسله نشست‌های تحکیم بنیان خانواده (ویژه خواهران) دوشنبه های هر هفته از ساعت 16 الی 18 سخنران این دوشنبه 31مرداد سرکارخانم دکترنیلچی زاده همراه با پرسش و پاسخ و اهدا جوائز 🔸🔷 مکان:چیتگر، بلوار کوهک ، نسیم 16 غربی ، حسینیه امام رضا علیه السلام 🔷🔸 _________________ 🏴 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
📣 پیاده روی اربعین 👈 هر صبح یک قاشق مرباخوری تخم شربتی و خاکشیر در آب حل و میل کنید، (جهت جلوگیری از گرمازدگی ) 👈 پودر نعنا و زنیان یا کپسول سوپرمینت یا لومکس همراه داشته باشید، در صورت گرمازدگی و دل پیچه و اسهال بعد از هر وعده غذایی دو عدد مصرف کنید 👈 از خوردن بیش از حد مایعات و آب بسیار سرد در زمان تشنگی خودداری کنید و آب را کم کم و جرعه جرعه بنوشید 👈 مصرف بسیار زیاد آب باعث تعریق شدید و دفع الکترولیت‌های مفید بدن شما شده و در نتیجه ایجاد ضعف و بیقراری میکند 👈 دارچین جلوی عفونت ها را می گیرد و لذا همراه داشتن پودر دارچین و اضافه کردن آن به غذا ها در صورتی که مزاج شما به گرمی حساسیت ندارد، مفید است (کپسول نوفلو یا قرص دارچین) 👈 استنشاق آب نمک و غرغره کردن آب نمک هر شب. علت زخم پا، سایش پا در داخل کفش است، کسانی که دچار تاول زدگی پا میشوند از کفش راحت و کاملاً اندازه و جوراب ضخیم تر کمک بگیرند. جنس نخ و پشم شتر از بقیه بهتر است. کالندولا جهت جلوگیری از عرق سوز یا در موارد شدید تریامسینولون اِن اِن 📣📣هدیه کوچک برای کودکان موکب داران فراموش نشود @dfasihi 🏴 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
10M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*یک وسیله بسیار کاربردی برای اربعین* لطفا قبل از حرکت همه خانواده کارکرد این نرم افزار ساده رو تمرین کنید تا در پیاده روی بتونید استفاده کنید 《التماس دعای فرج مهدی فاطمه عج 》 🏴 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
از یکی از تجار ورشکسته نجف نقل میکرد: این قدر وضع مالیم به هم خورد که به زنم گفتم:زن بردار بریم نجف،الان عزادارا میان خونمون شلوغ میشه آه در بساط نداریم.😭  زنم بهم گفت: مرد حسابی ، تو تاجر این شهری، با این همه دبدبه و کبکبه، شب اول محرمی همه از نجف بلند میشن میان کربلا، ما از کربلا بلندشبم بریم نجف، بابا پول نداریم نمردیم که، خدا هست، امام حسین هست، درس میشه. بهش گفتم: زن اگه امام حسینم بخواست کاری بکنه تا الان کرده بود 😭 😭 😭 😭 😭 😭  میگفت: هرچی به زنم گفتم بیا بریم توجه نکرد و حرف خودشو زد، فقط برای آخرین بار رفتم باهاش اتمام حجت کنم. گفتم: زن اگه نیای بریم میانا، آبرومون میره ها. بازم گوش نکرد و کار خودشو کرد. همینجوری که استرس داشتم و نمیتونستم یه جا بند بشم و هی خودمو میخوردم: دیدم عصر شده، یه دفعه اولین دسته ی عزاداری آقا ابی عبدالله وارد خونه شدن. رفتم پیش زنم، با عصبانیت بهش گفتم: دیدی اومدن، دیدی آبرومون رفت، حالا خوبت شد؟ *آبرومونو بردی حالا برو جواب بده...* *بازم کار خودشو میکرد و به من توجهی نمیکرد.* *تو همین لحظه دومین دسته اومدن، سومین دسته، چهارمین دسته، هی دسته های عزاداری امام حسین وارد خونه میشدن و هی من نگران تر...* *اذان مغرب شد...* *وایستادن نماز خوندن...* *عشا رو که خوندن رفتم گفتم: ما امشب چیزی نپختیم، یه چیز ساده ای میل کنید مث نون و پنیرو هندونه ایشالله از فردا شروع میکنیم...* 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭  *میگفت:* *شام خوردن و رفتن حرم زیارت، نصف شب شد خوابیدن، تا* *خوابشون برد بلند شدم قبامو پوشیدم، عبامو انداختم، عرق چینمو سرکردم و نعلینمو پا.شال و کلا کردم برم نجف.* *رفتم به زنم گفتم: زن این تو و این عزادارا و این امام حسین...* *من دیگه تحمل موندن و آبروریزی ندارم...* *میرم نجف و تو کربلا نمیمونم...* *فقط تو کربلا یه کار دارم!* *زنم گفت: چی کار؟* *گفتم: الان میرم بین الحرمین، حرم حسینم نمیرم ، میرم حرم عباس...* *به عباس میگم: برو به این داداشت بگو خیلی مشتی هستی، خیلی با مرامی، خوب آبروی این چن سالمونو حفظ کردی...* 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭  *هرچی زنم گفت: بمون نرو...* *منو تنها نزار. محل* *نذاشتم و از خونه زدم بیرون اومدم تو کوچه، باید دست راست برم حرم حسین گفتم نمیرم قهرم، پیچیدم برم حرم عباس تو راهم دیدم یه حجره بازه...* *(قدیما تو بین الحرمین عرب ها حجره و دکان کاسبی داشتن)* *خیلی تعجب کردم، گفتم:ساعت از نصف شبم گذشته، چطور میشه یه حجره باز باشه.* *تو دلم گفتم این دیگه کیه که تا این موقع شب ول نکرده کاسبی رو؟!کنجکاو شدم بینم کیه.رفتم جلو دیدم آ سید حسینه...* *آسید حسین استادم بوده و من اینجا تو همین حجره شاگردیه همین آسید حسینو میکردم...* *خیلی خوشحال شدم.رفتم جلو* *آسید حسین سلام علیکم جوابمو داد سلام علیکم.* *گفتم : آسید حسین چی شده تا این موقع حجره موندی؟* *بهم گفت: این چیزارو ول کن، روضه نداری امسال؟!* *اشک تو چشام جمع شد و گفتم آسید حسین تو که وضع مارو میدونی تو کربلا ورشکست شدم یکی نیست حتی یه پول سیاهی برای روضه ی امام حسین بهم بده آسید حسین یه نگاهی بهم بهم انداخت گفت:* *چی میخوای؟* *گفتم: چیو چی میخوام؟* *گفت:برای روضت چی لازمته؟* *گفتم:برنج میخوام،شکر میخوام، چایی میخوام، گوشت میخوام، هیزم میخوام، سیب زمینی میخوام، پیازمیخوام.فلان و *فلان و فلان میخوام ...* *بهم گفت: بیا بردار برو  گفتم: چیو بردارم برم؟ گفت:* *همینایی که الان گفتی هرچه قدر میخوای ببر،* *نگاه کردم تو دکانش دیدم پر از همه چیزاییه که میخوام...* *گفتم: من پول ندارم آسید حسین* *گفت: کی پول خواست از تو؟* *سرم داد کشید مث همون روزای استادو شاگردی: بیا هرچی میخوای بار گاری کن بردار بروهمه چیو بار گاری زدیم تموم شد* *گفتم: آ سید حسین، ممنونتم کمکم کردی نذاشتی آبروم بره...ولی من این همه بارو چطوری ببرم؟* *اومد جلو تکیه داد به زنجیر آویزونه دم حجرش* *روشو کرد طرف حرم حسین صدا* *زد:عباس،اکبر،قاسم،عون،جعفر بیاین این بارارو ببرید* *تو دلم گفتم: نگاه آسید حسین چقدر شاگرد گرفته، من یکی بودم شاگردشا...* *تا این موقعم بیدارن شاگرداش...* *خواستم برم خونه بهم گفت وایسا کارت دارم رفت از ته حجرش یه چیزی بیاره* *وقتی اومد دیدم دوتا شمع دونی خوشگل سبز رنگ گذاشت به دستم گفت اینم هدیه ی مادرم فاطمه، برو یه گوشه از روضتو روشن کن. نفهمیدم منظورش از مادرش فاطمه چیه؟* 😭 😭 😭 😭 😭 😭  *اینقدر خوشحال بودم که گفتم حالا که که کارمون درست شد برم حرم آقا از آقا معذرت خواهی کنم...* *بگیم آقا غلط کردیم نفهمیدیم. ببخشید، اما این دوتا شمعدونی تو دستام بود اذیتم* *میکرد.گفتم: میرم* *اینارو میدم به خانمم و بهشم میگم کارمون جورشده و برمیگردم حرم.* 🏴 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
*رسیدم سرکوچه دیدم گاری با بار جلو در گذاشته و زنم داره دورش میگرده و بال بال میزنه* *رسیدم دم در خونه زنم بهم گفت: کجا ریش گرو گذاشتی؟* *کجا نسیه آوردی؟* *بهش گفتم: زن کارمون راه افتاده و درست* *شده،این شمعدونی هارو بگیر من برم از آقا معذرت خواهی کنم بعد که اومدم تعریف میکنم برات.* *زنم گفت حالا از کی گرفتی اینارو؟* *گفتم: از آسیدحسین.اون ایناروبهم داد.* *زنم دادزد سرم که: مرد! ورشکست که شدی دیونه شدی؟* *گفتم:چرا؟* *گفت:آسیدحسین20ساله مرده* *گفتم: زن به عباس قسم من الان بین الحرمین درحجره ی آ سید حسین بودم* *باورش نشد. گفت صبر کن خودم بیام ببینم چی شده.؟* *رفتیم بین الحرمین، تا به حجره ی آسید حسین رسیدیم دیدم در حجره ی آسید حسین خاک گرفته،عنکبوتا تار* *بستن.یه وقت یادم افتاد خودم آسید حسینو غسل دادم، خودم کفنش کردم، خودم خاکش کردم.* *به زنم گفتم تو برو خونه* *خودم اومدم تو حرم حسین چسبیدم به ضریح و گفتم آقا غلط کردم* *برات کربلاتونو از دست حضرت عباس بگیرید* *یامطلب پائین رو نبین یا اگه دیدی باید کپی کنی* . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . *"اَ لسلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس"* *به احترام "باب الحوائج" سلام به آقا فراموشتون نشه🙏 🏴 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
💠 در سبک زندگی اسلامی یکی از راه‌های تعامل با خود این است که *اجازه ندهیم غصه‌ها بر ما مسلط شود*. 🍃 امام سجاد در هنگام گرفتاری دعا می فرماید: 🔆 «اللهم ... وَ اكْسِرْ عَنِّي‏ سُلْطَانَ‏ الْهَمِ‏ بِحَوْلِكَ» 🔆 «خدایا! با توانایی خود، سلطۀ غصه را بر من بشکن.» 📗 دعای هفتم صحیفه سجادیه 🌀 درحالیکه دنیا به گرفتاری‌ها پیچیده شده :«دارٌ بِالبَلاءِ مَحفُوفَه»، اما باید از خدا درخواست کنیم تاغصه‌ هامارا اسیر خود نسازد و *به مجرد آنکه اندوه بخواهد بر ما مسلط شود، خداوند سلطۀ آن را از بین ببرد*. 💢 هنگامی‌که که غصه بر ما تسلط یابد، دیگر خود را از تحت سلطنت خدا خارج کرده‌ایم و مغلوب می‌شویم. ✅ واقعیت این است که زندگی، بدون محنت امکان‌پذیر نیست؛ اما باید آن را مدیریت کرد و زمام غم را بدست گرفت و بر آن مسلط شد. البته این کار فقط به حول و قوۀ الهی صورت می‌گیرد. و به تنهایی نمی‌توان از عهدۀ آن بر آمد، هر چه بیشتر بنده خدا شویم غصه‌های دنیوی برای ما ناچیزتر می شود. 📚« استاد زهره بروجردی» ‏ 🏴 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane