eitaa logo
سبکبالان
163 دنبال‌کننده
765 عکس
241 ویدیو
6 فایل
🔴 آشنایی بیشتر با سیره و گزیده خاطرات خانواده های معظم شهدا 📚سبکبالان 👈 جلد اول و دوم 🔶 خراسان جنوبی - شهرستان بشرویه 👈 روبیکا: https://rubika.ir/sabokbalan_bosh 🌐 دانلود اپلیکیشن از مایکت👇 https://myket.ir/app/holydefence313.mohagheq.app
مشاهده در ایتا
دانلود
سبکبالان
🎬 شوق 🔶 شهید محمد رضا علیزاده #سخنان_قصار_شهدا 💠 سبکبالان @sabokbalan_bosh
شهید محمد رضا علیزاده 1.mp3
1.97M
⬜️ شوق برادر بزرگترمان به جبهه رفته بود. این باعث اشتیاق هر چه بیشتر محمدرضا شده بود اما پدر و مادر موافقت نمی کردند. در نهایت مادر گفت: « پسرم برو، ما تو این راه، جلو تو رو نمی گیریم اما تو سنی نداری.» محمدرضا گفت: «من باید برم جبهه برا راه خدا... برا دفاع ... من از اونایی که رفتن کمتر نیستم . ان شاء الله هر چی قسمتم باشه یا شهید می شم یا برمی گردم.» 🌹شهید محمدرضا علیزاده 🔶 به نقل از برادر شهید آقای حسین علیزاده 🎙با صدای خانم فاطمه عبدالله زاده 💠 سبکبالان @sabokbalan_bosh
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ما را انیس و مونس شد نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد 🌼🌸🌺سالروز بعثت پیامبر اعظم؛ پیام آور صلح و دوستی مبارک باد🌺🌸🌼 💠 سبکبالان @sabokbalan_bosh
🌹 بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِّدّیقین 🕊 سبکبالان عاشق شهادت، بر توسن شرف و عزّت به معراج خون تاخته ‏اند.(صحیفه امام؛ ج۲۰، ص۱۹۶) 🗓 سه‌شنبه : ۱۴۰۳/۱۱/۹
🔴 وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ 🔶 (اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مرده اند! بلکه زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. 💠 سبکبالان @sabokbalan_bosh
🌹 ٩بهمن ماه سالروز شهادت سردار غلامحسین افشردی، معروف به حسن باقری، مغز متفکر اطلاعات نظامی ایران 💠 سبکبالان @sabokbalan_bosh
🌹 بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِّدّیقین 🕊 سبکبالان عاشق شهادت، بر توسن شرف و عزّت به معراج خون تاخته ‏اند.(صحیفه امام؛ ج۲۰، ص۱۹۶) 🗓 چهارشنبه : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰
🔴 وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ 🔶 (اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مرده اند! بلکه زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. 💠 سبکبالان @sabokbalan_bosh
🏴انالله و انا الیه راجعون کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالـجلالِ والاکـرامِ 🌹مادر شهید والامقام محمد خندان آسمانی شد 🏴مادر شهید گرانقدر محمد خندان از شهدای شهر ارسک در سن 83 سالگی دعوت حق را لبیک و به فرزند شهیدش پیوست. ✔️ عادل رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان بشرویه در پی درگذشت این مادر شهید والامقام بیان نمود: خبر درگذشت حاجیه خانم خدیجه حسینی ثالث مادر شهید والامقام محمد خندان موجب تأثر و تألم خاطر شد. اینجانب مصیبت وارده را به خانواده محترم ایشان تسلیت گفته و از درگاه باری تعالی برای آن مرحومه رحمت واسعه الهی و همجواری با فرزند شهیدش و برای بازماندگان صبر و اجر مسألت می نمایم. 🌹گفتنی است شهید والامقام محمد خندان در سال 1344 متولد و در لبیک به ندای امام به جبهه های حق علیه باطل اعزام و سرانجام در سن 18 سالگی در تاریخ 1362/09/17 در منطقه عملیاتی پنجوین به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 📢 مراسم تشییع و تدفین آن مرحومه متعاقباً اعلام خواهد شد. 🇮🇷روابط عمومی بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان بشرویه🇮🇷 ‏💠 سبکبالان @sabokbalan_bosh
✨مراسم پر فیض دعای کمیل✨ 🎙 سخنران : حجت الاسلام و المسلمین امیری 🎤 با نوای : ذاکرین اهل بیت « علیهم السلام » 📅 زمان : پنجشنبه ۱۱ بهمن ماه 🕖 ساعت ۰۰ : ۱۹ 📍مکان : گلزار مطهر شهدای شهرستان بشرویه 💠 هیئت نوجوانان و جوانان عاشورایی 💠 سبکبالان @sabokbalan_bosh
🔷 در دو دستش، دست های مادرست 🔶 در نگاهش شور و حالی دیگرست 🔷 وقت رفتن گفت او بی ادعا: 🔶 خون من، از خونِ که رنگین ترست؟ 🔴 شهید حسن تورانی 💠 سبکبالان @sabokbalan_bosh
📚 کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» زندگینامه‌ خودنوشت سردار سلیمانی است که توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر شده است. این کتاب که شامل دست‌نوشته‌های شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانهٔ مبارزات انقلابی در سال ۵۷ است. کتاب ازچیزی نمی ترسیدم، شرح زندگی مردی از دل روستایی دورافتاده در کرمان است که چند دوره از زندگی ساده و کوتاهش را روایت کرده و نشان می دهد که چگونه از چوپانی به جایگاه بلندی رسید. آنان که سردار سلیمانی را فقط با لباس نظامی دیدند خوب است ببینند که او چگونه پرورش یافته است. 💠 سبکبالان @sabokbalan_bosh
سبکبالان
📚 کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» زندگینامه‌ خودنوشت سردار سلیمانی است که توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منت
📖 بخشی از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم»: 🔶 «دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که درآن روزها یک امر طبیعی بود. در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد. بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم. پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت که پاسبان راهنمایی بود و در چهارراه که جنب شهربانی مستقر بود. به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین آمدم. آن قدر عصبانی بودم که عواقب این حمله هیچ اهمیتی نداشت. دو پلیس مشغول گفت وگو با هم شدند. برق آسا به آن ها رسیدم. با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینی هایش فوران زد. پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک شهربانی بود. دو پاسبان به سمت ما دویدند با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تخت ها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه جا را گشتند اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد از هتل خارج شدم و به سمت خانه مان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی نمی‌ترسیدم.» 💠 سبکبالان @sabokbalan_bosh