فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ثبت رکورد جدید تعداد بیخانمانها در آمریکا
⭕️ همزمان؛ کمکهای آمریکا به اوکراین به بیش از ۶۲ میلیارد دلار رسید!
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 احسنت به یمن که دیشب اسرائیل رو زد👌
فرودگاه بن گورین تعطیل شد و پروازها لغو شدند!
⭕️ ادامه ناامن ماندن اسرائیل آمار مهاجرت معکوس را بالا میبرد!
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
✍#خاطرهنگاری
🟠شهید مدافعحرم جواد دوربین
🏠در منازل هر یک از ساکنان شهر مایر سوریه و یا سایر منازلی که تخلیه شده است، قابهایی با مضامین قرآنی آراسته بود و قرآن در خانهها موجود. و انسان به راحتی میتوانست به قرآن دسترسی داشته باشد اما متأسفانه در خانه شیعیان، بخصوص کشور ما قرآن مهجور میباشد.
🔥در بین اهل سنت، اهلبيت مهجور و در بین شیعیان قرآن و این نقشه و توطئه دشمنان قسمخورده اسلام و مسلمانان است و همین امر، باعث تفرقه و دشمنی در جهان اسلام.
🕋در صورتی که مسلمانان در یگانگی خداوند، نبوّت پیامبر گرامی اسلام و قرآن و برخی از مسائل دینی مشترکند و نقطه اشتراک میباشد اما قدرتطلبی برخی از عناصر تندرو و تأثیر قرارگرفتن از سوی استکبار جهانی و رأس آن، آمریکا و اسرائیل خبيث، جهان اسلام در عوضِ مقابله با اسلامستیزی و اشغال سرزمین مقدس فلسطین اقدام به نسلکشی و جنگ فرقهای روی آوردهاند که جای بسی تأسّف دارد!
🗓۳ اُردیبهشت ۱۳۹۵، شهر مایر سوریه
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🕊اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🕊
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
📋#ببینید | #اطلاعنگاشت
🎁شهید مدافعحرم علیرضا قنواتی
🔹تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۱۰/۱۱
🔸محل ولادت: جایزان
🔹تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۷/۱۱
🔸محل شهادت: حمص سوریه
🔹مزار: روستای جایزان
🎂#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🦋اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🦋
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
📚گزیدهای از #کتاب_شهدا
📒کتاب «سامان عشق»
🔵شهید مدافع حرم سعید سامانلو
👀 یهکم به من نگاه کن!
💞مطمئن بودم که دوستم دارد اما میخواستم از زبان خودش بشنوم. هر روز با بهانه و بیبهانه میگفت که عاشقانه دوستم دارد. خیلی اهل گلخریدن و هدیهدادن بود؛ چه دوران عقد و چه بعد از گذشت چندین سال از زندگی مشترکمان. گلها و کادوها را با سلیقه خاص خودش تزئین میکرد.
🌕گاهی وقتها چند خط جمله عاشقانه مینوشت و کاغذ را به اندازه جعبه کادو برش میداد و میچسباند روی آن. میگفت:«وقتی میریم مهمونی و من چندساعتی باهات حرف نمیزنم و نمیبینمت، خیلی دلم تنگ میشه.»
💞مهمانی که بودیم، چون نمیتوانست جلوی دیگران ابراز محبت کند و عُرف خانوادهشان طوری بود که به احترام حضور بزرگترها حریمها را حفظ میکردند، به تلفن همراهم پیام میداد: «سادات انگار یکساله ندیدمت! خیلی دلم برات تنگ شده. یهکم به من نگاه کن.»
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🕊اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🕊
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#خاطرات_شهید
🔹بیشتـر وقت ها لباس پوشیدنش جوری بود که تیپ و ظاهرش مثل بچههایجنگ باشد... ولی آن روز شلوار کتان پوشیده بود و خیلی شیک شده بود. جلو رفتم و گفتم: سید! شما هم ؟! سید گفت :
به نظر تو از لحاظ شرعی اشکالی داره؟؟؟
🔸گفتم: نه! گشاده، هیچ علامتی هم نداره ، ولی برای شما خوب نیست. گفت: میدونم؛ ولی امروز رفته بودم با یه سری از جوون ها فوتبال بازی کنم! بعد هم باهاشون صحبت کردم و دعوتشون کردم به هیئت. بعد هم گفت: «وقتی با تیپ و ظاهری مثل خودشون باهاشون حرف میزنی بیشتر حرفت رو قبول میکنند.»
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷
#سالروز_شهادت
#سالروز_ولادت
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ #خاطرات_شهید 🔹بیشتـر وقت ها لباس پوشیدنش جوری بود که تی
#خاطرات_شهید
🔹با سید رفته بودیم حمام عمومی. سید انگشترهای دستش را در آورد و کنار حوض گذاشت. آب را پاشیدم سمت حوض. رنگ از چهرهٔ سید پرید. او به دنبال انگشترش می گشت. انگشترش را آب برده بود داخل چاه. دیگه کاری نمی شد کرد. به شوخی به سید گفتم: تو نباید به مال دنیا دلبسته باشی.
🔸گفت: «راست میگی ولی این هدیهٔ همسرم بود؛ خانمی که ذریهٔ حضرتزهرا (س) است. اگر بفهمد همین اوایل زندگی هدیه اش را گم کردم بد می شود.» روز بعد به همراه سید راهی مازندران شدیم در حالی که ناراحتی در چهره اش موج می زد.
🔹دو روز مرخصی ما تمام شد. سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم. ناخودآگاه نگاهم به دست سید افتاد. خواب از چشمانم پرید. دستش را در دستانم گرفتم. با تعجب گفتم: «سید این همون انگشتره!!» خیلی آهسته گفت آروم باش. انگشتر خود خودش بود. من دیده بودم که سید یه بار به زمین خورد و گوشه نگین این انگشتر پرید. خودم دیدم که همان انگشتر به داخل فاضلاب حمام افتاد. حالا همان انگشتر در دست سید بود.
🔸با تعجب گفتم تو رو خدا بگو چی شده؟ اما سید حرفی نمی زد و بحث را عوض می کرد. اما این موضوعی نبود که به سادگی بشود از کنارش گذشت. سید را حق مادرش قسم دادم. گفت چیزی را که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن و حتی اگه تونستی بعد از من هم به کسی نگو چون تو را به خرافه گویی متهم می کنند.
🔹سید گفت: «من آن شب به خانه رفتم. مراقب بودم همسرم دستم را نبیند. قبل از خواب به مادرم متوسل شدم. گفتم مادر جان بیا و آبروی من را بخر. بعدش طبق معمول سوره واقعه را خواندم و خوابیدم.
🔸نیمه شب بود که برای نمازشب بیدار شدم. مفاتیح من بالای سرم بود. مسواک و انگشترم روی مفاتیح بود. رفتم وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم. رفتم سمت مفاتیح تا انگشترم را دستم کنم . یکباره با تعجب دیدم دو تا انگشتر روی مفاتیح هست. با تعجب دیدم همان انگشتری که در حمام دانشکده تهران گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت. با همان نگینی که گوشه اش پریده بود، نمی دانی چه حالی داشتم.»
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷
#سالروز_شهادت
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۴۵/۱۰/۱۱ ساری
●شهادت : ۱۳۷۵/۱۰/۱۱ عوارض ناشی از شیمیایی
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🍃چقدر سخت است، حال عاشقی که نمی داند محبوبش نیز هوایش را دارد یا نه؟😔
.
🍃یک جمله از دل نوشته هایت را خواندم. حالا سال هاست، دلم به حال خودم می سوزد😓
.
🍃روزهایی که از خیل #عشاق جامانده بودی و درد فراق، دلت را به تنگ آورده بود. به روضه های ارباب پناه آوردی. برایِ غربت امام #حسن، اشک ریختی. از #حضرت_مادر، شهادت خواستی و چه زیبا دعایت مستجاب شد🥀
.
🍃جانبازِ شهید، برای رسیدن به تو و چون تو زندگی کردن، پاهایم بی رمق و سرزانوهایم، زخمیِ#گناهانم است. مسیر طولانی و نفس اماره، نفس هایم را به شماره انداخته است😞
.
🍃باید در دفتر زندگی ام، قوانین دهگانه ات را بنویسم و سرمشق روزهای بلاتکلیفی بکنم. می خواهم بغض هایم را در کوله پشتی تنهایی ام بریزم. دلم یک سفر میخواهد به مقصد #ساری.
.
🍃آرزو دارم همانگونه که درکتابت خواندم، راهنمایم شوی و مرا به گلستان #شهدا ببری. چشم هایم را ببندم و در #دارالشفای عاشقان بگشایم. دلِ سوخته، از آتش #هجران را با سنگ سرد مزارت تسکین دهم. تسبیح تربتم را در دست بگیرم و آنقدر ذکر #یازهرا (س) بگویم تا نگاهم کنی❤
.
🍃باب الحوائجِ جوانان، دست دلم را بگیر، #علمدارش باش .برای این سر به هوا کمی روضه بخوان. در روز #تولدت که #شهادتت هم امضا شد، برای حال دلم #امن_یجیب بخوان.
بطلب که #زائرت شوم🌹
.
🌺به مناسبت سالروز تولد و شهادت #شهید_سید_مجتبی_علمدار
.
📅تاریخ تولد : ۱۱ دی ۱۳۴۵
.
📅تاریخ شهادت : ۱۱ دی ۱۳۷۵
.
🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر ساری
.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🔸 " در محضـر شهیـد " ...
بـر همـه واجـب است ...
مطیع محض فرمایشات رهـبری
که همان ولی فقیه میباشد ، باشند
چون دشمنان اسلام کمر همت بستهاند
تا ولایت فقیه را از ما بگیــــرند
و شما همت ڪنید ، متحـد و یڪدل
باشیـد تا ڪمر دشمنــان بشڪند و
#ولایت_فقیه باقی بمانـد.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
#فرازی_از_وصیتنامه
#سالروزشهادت..🕊🌸
#سالروز_ولادت....🌸🎉🌸
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌱
شب عاشورا بود، از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند، آن شب کسی منزل ما نبود، خیلی خسته شده بودیم به محض آنکه وارد خانه شدیم، خیلی سریع خوابمان برد، ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو می آید، ترسیدم، آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟
با تعجب دیدم سید مشغول خواندن نماز شب است، به حال او خیلی غبطه خوردم او آن روز از همه ما خسته تر بود، کار و مداحی در چند هیئت و… رمق برایش باقی نگذاشته بود اما خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها آن را از دست دهد، آن هم در شب عاشورا…
✍آستان مهر
🌷 #شهید_سید_مجتبی_علمدار
✨ #سالروز_ولادت_جانبازی_شهادت
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌷🍀زندگی نامه شهید «سیدمجتبی علمدار»🍀🌷
🌷در سحرگاه 11 دی 1345، درست در لحظاتی که مؤذن، آوای دلنشین #اذان_صبح را سر داده بود، کودکی چشم به جهان گشود که نامش را «مجتبی» نهادند. #نورسیدهای از تبار #سادات که تولدش، بارقهای از امید را در دل «سیدرمضان و نوذر» به وجود آورده بود. پدر و مادری که در سیمای دلبندشان، آیندهای درخشان را میدیدند
🔹سیدرمضان با درآمدی متوسط، همواره دغدغه آن را داشت که #فرزندانش تعالیم اسلامی را به درستی بیاموزند و بدان عمل کنند.
سیدمجتبی، تحصیلات ابتدائی را در دبستان «شهید عبدالحکیم قرهجه»، دوران راهنمائی را در مدرسه «شهید دانش» و مقطع #متوسطه را در هنرستان «شهید خیریمقدم» فعلی ساری سپری کرد. اگرچه تحصیلاتش به دلیل پیروی از فرمان پیر #جماران و انجام تکالیف الهی ناتمام ماند، امّا بعد از سالهای جنگ، ادامه تحصیل داد.
🔹او در سال 1362 همراه چند تن از دوستانش، دوران #آموزش_نظامی را در پادگان منجیل پشت سر گذاشت و بعد از آن به منطقه کردستان اعزام شد. حضور او در کردستان با اتمام #عملیات والفجر 4 مصادف بود؛ اما بعد از عملیات، به همراه دیگر #رزمندگان، در پایگاه «ساوجی» منطقه #پنجوین عراق مستقر شد.
🔹او در سال 1363، به منطقه #علمیاتی جنوب عزیمت کرد و در گردان امام حسین(ع) لشکر 25 کربلا، بهعنوان #تیربارچی استقرار پیدا کرد.
این رزمنده سرافراز، از #نقشآفرینان عملیات پیروزمندانه کربلای 1 نیز بود. او بعد از این عملیات، وارد #گردان مسلمبن عقیل شد و تا پایان جنگ نیز، در آن باقی ماند.
نخستین عملیاتی که سید همراه این گردان انجام داد، عملیات کربلای 5 بود. گردان مسلم پیش از این #عملیات، در منطقه صیداویه در #آبادان مستقر شد. اینجا بود که مجتبی، همراه سایر رزمندگان، در کنار #نخلهای استوار جنوب، نجواهای عاشقانه خود را در سوگ اهل بیت(ع) سر داد.
🔹او در عملیات کربلای 8، از ناحیه کتف راست مورد اصابت #خمپاره قرار گرفت و با همان وضعیت، تا پایان #عملیات حضور داشت. اگرچه این ترکش، هرگز از بدن #سیدمجتبی خارج نشد و او آن را بهعنوان درّی در صدف وجود خویش نگهداری میکرد.
این بسیجی خستگیناپذیر که در آغاز سال 1366 جامه #پاسداری را به تن کرده بود، اواخر فروردین همینسال(1366)، همراه #گردان مسلم، در عملیات کربلای 10 شرکت کرد. ارتفاعات ماووت، هنوز خاطره پایداریها و جوانمردیهای او را به خاطر دارد.
🔹او در مرداد 1366، به #فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم منصوب شد و در اسفند همین سال(1366)، به همراه سایر نیروهای این #گردان، جهت شرکت در عملیاتی عازم غرب کشور شد. #مأموریت گروهان سلمان، آزادسازی سهراهی خُرمال، سیّدصادق و دوجیله و پاسگاه مستقر در آن بود که با موفقیت کامل انجام شد.
🔹روح عاشق #سیدمجتبی و اشتیاق زایدالوصفش به کربلای ایران، بار دیگر او را به جبهههای نبرد کشانید. بهگونهای که تا مدتی پس از پذیرش قطعنامه 598 نیز، سراغ او را میبایست از #نخلستانهای آبادان میگرفتند.
او در زمستان سال 1369 #مأموریت خود را در جنوب پایان داد و سپس فعالیت کاریاش را در واحد عملیات، و در ادامه، در #واحدتربیت_بدنی لشکر 25 کربلا از سر گرفت.
🌺مجتبی در همین سال(1369)، با بانویی از #سُلاله رسول اکرم، به نام «سیده فاطمه موسوی» #ازدواج کرد که ثمره آنها «سیده زهرا» است.
#سیدمجتبی که ترکش و تاولهای #شیمیایی را از سالهای خون و آتش، در جسمش به یادگار داشت، سرانجام در شامگاه 11 دی 1375 به دعوت حق لبیک گفت و به خیل یاران #شهیدش پیوست. پیکر مطهر این شهید بزرگوار، بعد از وداع و تشییع در ساری، در #گلزارشهدای «مُلامجدالدین» این شهر تا همیشه آرام گرفت.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•