eitaa logo
سبک بالان عاشق
350 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
1 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا دیگه نگین فقط غم و غصه پخش میشه ها! نکنین دیگه ، رب گوجه چرا آخه!😁 https://eitaa.com/joinchat/4193059102Cc4ef7f561f ترکش خمپاره پیشونیش را چاک داده بود، خون از سرش جاری و از دستش می امد روی زمین، ازش پرسیدم چه حرفی برای مردم داری؟ با لبخند گفت: از مردم کشورم می خواهم وقتی برای خط کمپوت می فرستند، عکس روی کمپوتها را نکنن! گفتم داره ضبط میشه برادر ی حرف بهتری بگو با همون طنازی گفت: اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده! 😄
امروز در حالی به راحتی به رختخواب می‌رویم و دغدغه‌‌ی حملات هوایی و زمینی نداریم که جوانانی همّت کردند و ایستادند پای‌ کارِ انقلاب ؛ آنانی‌که بالش سرشان کوله پشتی و جعبه مهمات بود و روانداز آن‌ها آسمانِ بیکران خدا ... خواب‌هایی که با هوشیاری بود که مبادا مجدداً دشمن پاتک کند خوابهایی که بوی باروت و آتش می‌داد! https://eitaa.com/joinchat/4193059102Cc4ef7f561f
20.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دمتون گرم! 🥀چه غریب وتنها وقتی دلش می‌گرفت درد هایش را روی کاغذ می‌نوشت وپاره می‌کرد ودر آب می‌ریخت 😔چون یوسف تنها بود.😔نه پدرومادری نه خواهر وبرادری😭 🍀وچه خوب مردم زنجان برایش هم خواهر بودن وهم برادر🌹🌹🌹🌹 🥀شادی روحشان صلوات 🌹 https://eitaa.com/joinchat/4193059102Cc4ef7f561f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنچه از زبان شهید باقری میشنویم نامه ی بی ریای فرزند شهید است. ⭕️ من دو تا بیسکوئیت برای جبهه فرستادم که برادرها خوشحال شوند؛ امیدوارم که پیروز شوید! 🔹سردار شهید حسن باقری در روز‌های منتهی به فتح خرمشهر در بین رزمندگان، روایتگر نامه دختر ۱۲ ساله‌ای شد که به زبانی ساده، همدلی مردم را به افرادی می‌گفت که جانانه برای دفاع از ایران اسلامی در میان موشک و آتش در حال جنگیدن بودند. 🔸نویسنده نامه زهرا نقی‌زاده، دانش‌آموز دبستان شهید محراب قهدریجان است. سردار شهید این نامه که از میان نامه‌های مردمی رسیده است را در جمع رزمندگان قرائت می‌کند: 🔹من پدرم که شهید شد ما چهار فرزند و و یکی از آن ها برادرم است و هفت سال دارد و کلاس اول است من پدرم که شهید شد هیچ ناراحتی ندارم به خاطر اینکه برای اسلام شهید شد 🔹من آرزو دارم که پسر باشم وبه جبهه بیایم و شهید شوم ولی نمی‌توانم به جبهه بیایم. در راهپیمایی می روم و درس می خوانم. من خیلی آرزو دارم که شهید شوم. من قرآن می‌خوانم من دعاهای زیادی می‌خوانم که رزمندگان اسلام پیروز شوند و صدام و آمریکا نابود شوند ... 🔺این نامه با صفا را با صدای شهید بشنویم تا کمی از فضای روزمرگی جدایمان کند.
روایتی جالب از همسر شهید «مصطفی صدرزاده» مهدی عرفاتی: 🔺می‌گفت چند روز پیش به قاب عکس‌ش نگاه کردم و گفتم: آقامصطفی! حساب‌ش دستته چند شاخه گل بدهکاری!؟ آخه مصطفی رسمِ محبت‌ش این بود که لااقل هفته‌ای یک‌بار برام شاخه گلی می‌خرید و هدیه می‌داد… 🔺فاطمه‌اش از اونور اتاق گفت: مامان! خرج بابا زیاد میشه! اگر بخواد همهٔ این مدت رو جبران کنه باید یه دسته‌گل شیک برات بفرسته! 🔺امروز صبح بدون هیچ برنامهٔ قبلی از جایی زنگ زدن و دعوتمون کردن برا مراسم بزرگداشت مصطفی. به محض ورودمون به مراسم، یک نفر با این دسته‌گل جلو آمد و گفت این رو آقامصطفی برای همسرش فرستاده! 🔺این حرف‌ها رو دیروز همسر بزرگوار شهیدمصطفی صدرزاده نقل می‌کرد. توفیق داشتیم ساعاتی در منزل این شهید باکرامت تنفس کنیم و فیض ببریم. 🔺اینکه میگن شهدا زنده هستند، به اعتبار لفظ و کلام و تشبیه و استعاره نیست. شهدا صرفا ناظر نیستند، حاضرِ فعال‌اند؛ مثل همین مصطفی صدرزاده. 🔺به قول همسرش، آقامصطفی در لحظه‌لحظه زندگی با آنهاست و حضورش را کاملا ملموس احساس می‌کنند. https://eitaa.com/joinchat/4193059102Cc4ef7f561f
43.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی این بار از شبهایی صحبت میکند که روایتگر ناله های جانسوز العفو برادر شهیدش به درگاه احدیت بود. از زمانهایی که ناله هایش، بانگ بیداری خانواده برای ادای نماز شبهای خلوت با خدا بود. https://eitaa.com/joinchat/4193059102Cc4ef7f561f
48.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی تورجی زاده از ماجرای شیمیایی شدن برادر شهیدش روایت میکند ، دورانی که ارتش بعث از خطرناکترین بمبهایش در منطقه ی فاو استفاده کرد. https://eitaa.com/joinchat/4193059102Cc4ef7f561f