eitaa logo
سبک بالان عاشق
350 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
1 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان دلتنگی دخترک بابایی😭 🎥 همسر شهید بخشی دلتنگی‌های دخترش را چنین روایت می‌کند: ⭕️ خیلی وقت‌ها دلتنگ پدرش می‌شود و می‌گوید: «مامان! بابایم کجاست؟» من می‌گویم: «بابا رفته پیش خدا»، می‌پرسد: «کی برمی‌گردد؟» و من می‌گویم: «بابا دیگر برنمی‌گردد.»، سؤال زیاد دارد و خیلی دلتنگ او می‌شود. ⭕️ یک شب یادم هست از خانه یکی از بستگان به منزل آمدیم و محمد حسین در بغل من بود که باز سمیرا شروع کرد به بهانه گرفتن. می‌گفت: «مامان! کسی نیست من را بغل کند.»، من او را هم در بغل گرفتم تا هر دو را نوازش کنم اما سمیرا آرام نشد، سراغ پدرش را می‌گرفت. عکس پدرش را به‌ ناچار مقابلش گذاشتم تا کمی آرام شود. او عکس پدر را گرفت و شروع کرد به گریه کردن. من از گریه‌های او فیلم می‌گرفتم و خودم هم هم‌زمان اشک می‌ریختم... ‌
45.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انگار فضای جبهه ها فضای تهذیب نفس و تقویت تقوا و اخلاص ناب بود، میشود فهمید که چرا رزمندگان باقی مانده از آن روزها چرا غبطه میخورند. https://eitaa.com/joinchat/4193059102Cc4ef7f561f
52.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فاو هم شاهد کبوترانی بود که گناه در بینشان دیده نمیشد و برای پرواز لحظه شماری میکردند. https://eitaa.com/joinchat/4193059102Cc4ef7f561f
45.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باز هم رمز و راز امدادهای غیبی و مدد از فاطمه ی زهرا در میدانهای نبرد حق علیه باطل از آنهمه تجهیزات دشمن موثرتر نشان داد ، چرا که اخلاص در بین رزمندگان موج میزد، چرا که با تمام وجود متوسل میشدند. رمز پیروزی یا زهرا بود. https://eitaa.com/joinchat/4193059102Cc4ef7f561f
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گلستانی از گلهای روزگار! آخر مگر میشود؟ ما را ندیده رد شوی؟😔
ماندم بگریم یا بخندم بر حال و روزم! قد این شمرم نشدیم👆 شمر خوانی که مدافع حرم شد ✨شهید امیرعلی محمدیان به جهت اینکه درشت اندام بود همواره در تعزیه ها نقش شمر لعنت الله علیه را اجرا می کرد، اما وقتی خیمه ها را آتش می زدند، گوشه ای می نشست و اشک می ریخت. در وصیتنامه اش نیز نوشت: می روم تا آن دنیا شرمنده حضرت عباس(ع) نباشم. شهید امیرعلی محمدیان ۱۳۷۱/۰۹/۳۰ در شهرری به دنیا آمد و سال ۹۴ پس از ماه ها تلاش و پیگیری به صورت داوطلبانه برای کمک به جبهه های دفاع از حریم اسلام و حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شد و در۱۳۹۴/۱۰/۲۱ در سوریه به شهادت رسید. پیکر مطهرش پنج سال پس از شهادتش کشف و شناسایی شد.
شهید والا مقام حمیدرضا ملا حسنی، در عمق نگاهت حرفهاییست برای دلهای زنگار بسته ی روسیاه. ‌
🌷شهید والا مقام حمیدرضا ملاحسنی🌷 ❌شهیدی که بواسطه شهید سید احمدپلارک شناسایی شد❌ شهر محل دفن : تهران محل مزار شهید : پارک نهج البلاغه قطعه : – ردیف : – شماره : – محل قبور گمنام، قبر وسطی تاریخ تولد: ۱۳۴۴/۰۵ روز شهادت: ۱۳۶۲/۰۸/۱۲ سن در زمان شهادت : ۱۸ سال محل شهادت: پنجوین عملیات : والفجر۴
واما اندر حکایات شهید گمنام حمیدرضا ملاحسنی شهید حمید رضا ملا حسنی در تاریخ ۰۵/۰۵/۱۳۴۴ دریکی از مناطق جنوب غرب تهران در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد وپس از گذراندن مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی مقطع متوسطه قبل از اخذ دیپلم و با حمله ور شدن آتش جنگی که صدامیان کافر به را ه انداخته بودند عزم خودر اجزم می کند تا به هر نحو ممکن در مناطق جنگی حضور پیدا نماید. لذا در لشگر ۲۷ محمد رسول الله ودر گردان عمار سازماندهی شده و خود را آماده عملیات نماید و در عملیات والفجر ۴ در منطقه پنجوین عراق در تاریخ ۱۲ /۰۸ / ۱۳۶۲ مفقود الاثر می گردد. سالها بود خانواده منتظر بودند.۲ سال پیش برادران شهید می خواستند مقبره ای را به صورت نمادین برای ایشان بر پا کنند که شهید به خواب برادر میاید ومی گوید دست نگه دارید.بعد از ۲ سال شبی خواهر شهید در خواب می بیند که در منطقه پونک خیابان سردار جنگل تشییع پیکر شهداست و شهید ملا حسنی هم حضور دارد از او می پرسد شما اینها را میشناسید، سپس می گوید من حتی کسانی که در پیاده رو راه می ورند و برای تشییع هم نیامدند هم شفاعت می کنم. خواهر شهید همیشه سر مزار شهید احمد پلارک  که او نیز از شهدای گردان عمّار می باشد می رود.شهیدی که از مزارش بوی عطر پراکنده می شود.در یکی از روزها در قاب بالای سر مزار دریک عکس برادر خود را کنار شهید پلارک می بیند که بالای سرش علامت ضربدری وجود دارد.پس از بررسی خانواده شهید پلارک را جویا می شود خانواده ایشان می فرمایند که شهید  پلارک هر کدام از دوستانشان که به فیض شهادت نائل می شدند بالای سرشان یک ضربدر میزد معلوم گردید که شهید ملاحسنی از دوستان و همرزمان شهید پلارک بوده. خواهر شهید ملاحسنی بر سر مزار شهید پلارک او را به بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) قسم می دهند که به برادرم بگو یه نشانه ای چیزی از خودش به ما بدهد. خواهر شهید دل شکسته و چشم انتظار برادر شهید مفقود الاثر خودرا در خواب می بیند و او به خواهر می گوید نمی خواهی مرا ببینی،من که برای دیدار شما آمده ام. خواهر می گوید کی،شهید به او می گوید در پارک نهج البلاغه سه شهید دفن کرده اند.قبر وسطی مربوط به من است خواهر از خواب بلند می شود و تعجب می کند که این چه خوابی است که بعد از ۲۷ سال برادر شهیدش به خواب او می آید. در شب بعد مجددا شهید به خواب خواهر می آید و می گوید نمی خواهی مرا ببینی من منتظرت هستم و مشخصات جنازه بی سر قبر وسط را به او می دهد خواهر صبح اقدام به پرس وجو میکند ومطلب را با سپاه پاسداران درمیان می گذارد و پس از بررسی  ویافتن همرزمان شهید وجویای نحوه شهادت او قبر شهید مورد تایید واقع می شود واو شهید  حمید رضا ملاحسنی است.
✍🏻برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط ‌شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم. وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم *شهیدحمیدی‌اصیل* هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه‌ای از معبر افتاده است. اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که *دهان شهید پر از گِل شده بود.* بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای ناله‌اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود. چقدر فرق است بین کسی که دهانش را از گِل پر میکنه تا به دشمن گرا نده، با کسی که دهانش را باید گل گرفت تا دشمن صدایش را نشنود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو این اوضاع جبهه فرق نمیکنه دمشق باشه یا تهران ، مردونگی نیست پا پس بکشیم.!