3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالها شد رفته
دمسازم ز دست، اما هنوز
در درونم زنده است
و زندگانی می کند
بی ثمر هر ساله
در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد
با من خزانی می کند...
#شهریار
2.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
#شهریار دلها
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعری زیبا از شهریار👆
#شهریار
🇮🇷@sabzpoushan
بعد تو کفش غزل ها را به پا کردم ، ببین
قامتم خم شد مدارا با عصا کردم، ببین
بعد تو بر گونه ام سرخاب شد خونِ قلم
در غمت من با هجاها خوب تا کردم ، ببین
راستی… نام گلی را بر زبان آورده ای..!
من گلِ نیلوفرم؛ بر شیشه ها کردم ببین..!
قطره های اشکِ رویِ شیشه شاهد بوده اند
من به باران بهاری اقتدا کردم ،ببین
انتظار از کوه یخ شاید که کاری نابجاست
در تولد جای تو خود را صدا کردم، ببین!
دیگر ای مغرور با شعرِ من و آیینه ام
حلقه ی بد نامی از پایم جدا کردم، ببین
بوسه ی حسرت به گلدان شکسته کاشتی
دادخواهی از تو در گوشِ صبا کردم ببین
خالی از احساس بودی ای تمامم بعداز این
مـیــروم؛ دل فارغ از چون و چرا کردم ببین
#شهریار
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
#شهریار
🇮🇷@sabzpoushan
دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شدهای!
ماه من، آفت دل، فتنهی جانها شدهای!
پشتها گشته دو تا، در غمت ای سرو روان
تا تو در گلشن خوبی گل یکتا شدهای
خوبی و دلبری و حسن، حسابی دارد
بیحساب از چه سبب اینهمه زیبا شدهای؟
حیف و صد حیف که با اینهمه زیبایی و لطف
عشق بگذاشته اندر پی سودا شدهای
شبِ مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار
باز آشوبگر خاطر شیدا شدهای
بین امواج مهت رقص کنان میبینم
لطف را بین، که به شیرینی رویا شدهای
دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم
نازنینا، تو چرا بی خبر از ما شدهای؟
#شهریار
توبه کـــردم که قلم دست نگیرم اما
هاتفی گفت که این بیت شنیدن دارد
و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر
شهـر بی یار مگـر ارزش دیدن دارد!
#شهریار
🇮🇷@sabzpoushan
سیزده را همه عالم بدر از شهر کنند
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود میگذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد توبس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
(شهریارا) چه کنم لعلم و والا گُهرم
#شهریار
🇮🇷@sabzpoushan
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه زبان بودی و دلها همه گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی
خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از تست
تو هم آمیخته با خون سیاوش شدی
ناز می کرد به پیراهن نازک تن تو
نازنینا چه خبر شد که کفن پوش شدی
چنگی معبد گردون شوی ای رشک ملک
که به ناهید فلک همسر و همدوش شدی
شمع شبهای سیه بودی و لبخندزنان
با نسیم دم اسحار همآغوش شدی
شب مگر حور بهشتیت به بالین آمد
که تواش شیفته زلف و بناگوش شدی
باز در خواب شب دوش ترا می دیدم
وای بر من که توام خواب شب دوش شدی
ای مزاری که صبا خفته به زیر سنگت
به چه گنجینه اسرار که سرپوش شدی
ای سرشگ اینهمه لبریز شدن آن تو نیست
آتشی بود در این سینه که در جوش شدی
شهریارا به جگر نیش زند تشنگیم
که چرا دور از آن چشمه پرنوش شدی
#شهریار
🇮🇷@sabzpoushan
2.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلا دیشب چه میکردی
تو در کوی حبیب من!؟
#شهریار
🇮🇷@sabzpoushan
گاه آن کس که به رفتن چمدان می بندد
رفتنی نیست، دو چشم نگران میخواهد...
#شهریار
🇮🇷@sabzpoushan