🔻🔺نجفی یک قربانی است...
🔹️تیری که کمانه کرد و به پای #محمد_علی_نجفی خورد، علی جنتی را از وزارت به زیر کشید، عطاءالله مهاجرانی و محمد علی ابطحی را رسوا کرد و در حال نابود کردن هزاران خانواده ایرانی دیگر است، #ولنگاری_فرهنگی است که لیبرالهای ایرانی به نام #آزادی از دهه هفتاد در این کشور رواج دادهاند.
🔹️ نجفی قربانی نه گفتن هم کیشان سیاسیاش به #حجاب است. وقتی میزان عرضه شهوت در اجتماع اینگونه بالا رفت، نتیجه همان میشود که پیش چشم ماست.
🔹️نجفی یک قربانی است، چنانکه بسیاری از جوانهای ما در سکوت خبری قربانی میشوند، چنانکه خانوادههای بسیاری دور از چشم دوربینها متلاشی میشوند؛ اما نه قربانی یک توطئه، بلکه قربانی یک سیاست ضد دینی و ضداخلاقی که لیبرالهای ایرانی به نام آزادی در جامعه ما رواج دادهاند.
🔹️کمپین برای عریانی به راه میاندازند و نامش را آزادی میگذارند. فرجام آن عریانیها، جز این بیآبروییها نیست.
🔹️آنکه باید سرزنش و ملامت شود، محمد علی نجفی نیست، سید محمد خاتمی است که مسیح علینژاد برایش ترانه خواند تا قبح بشکند و اوبرایش کف زد تا احترامش به آزادی را نشان دهد. خاتمی باید ملامت شود که گفت اگر دین در برابر آزادی قرار گیرد، دین باید محدود شود. و قتل #میترا_استاد، فرجام محدود شدن دین در برابر ولنگاری با نقاب آزادی است.
🔹️اخیرا #مصطفی_تاج_زاده خواهان #آزادسازی مصرف مشروبات الکلی نیز شده است. این مطالبه، ادامه همان مسیر است. بگذارید به نام مخالفان آزادی به ما ناسزا بگویند. ما برای حفظ جان میترا استادها و حفظ آبروی محمدعلی نجفیها، با #آزادی_جنسی، با #بی_حجابی، با آزادی مشروبات الکی و هر آنچه آزادی از این دست باشد، مخالفیم. ما با این آزادی ستیز خواهیم کرد تا مردمانمان به قتلگاه نروند. ما هرگز برای به دست آوردن محبوبیتهای کوتاه مدت و رضایتهای جاهلانه، آینده مردم خود را تباه نخواهیم کرد
🇮🇷 @sabzpuoshan
👇🌹شاخصه های حضرت امام خمینی( ره)
انقلاب اسلامی ایران بدون کمک از سایر دولت ها پیروز شد. مهمترین عامل آن ، رهبری منحصر به فرد حضرت امام خمینی ره بود. حضرت امام ویژگی های خاصی داشتند:
۱. حضرت امام برای خود منظومه فکری درست کرده بود. امام ره فقر تئوریک نداشتند. معتقد بود دین اسلام جامع است. کتاب بیع برای نظام اقتصادی اسلام، کتاب ولایت فقیه برای حکومت اسلامی و. .. را نوشتند. مبنای حرکت امام پیش از پیروزی انقلاب و پس از آن تئوری ولایت فقیه بود.
۲. تئوری امام بومی بود. غربی و التقاطی نبود. تئوری امام کاملا اسلامی بود. حتی در استفاده از واژه ها. از واژه های استکبار و امت به جای امپریالیسم و دموکراسی استفاده می کرد. واژه های غربی را نقد می زدند.
۳.امام نسبت به تئوری اسلام تا حد جان دادن باور داشت.
امام حاضر بود جانش را بدهد ولی ذهنش عوض نمی شد.در تعارض ذهن و عین ، از ذهن و عقیده اش دست نمی کشید.
شهید مطهری در بازگشت از سفر فرانسه و دیدار با امام در پاسخ به دوستانش که از او پرسیدند چه دیدی؟ گفت: "چهار «آمن» در امام دیدم: آمن بهدفه، آمن بسبیله، آمن بقوله و آمن بربه"
۴.امام از ابتدای طلبگی تا پایان عمر بر خودسازی تاکید داشت. امام هفت سال در محضر آیت الله شاه آبادی شاگردی کرد. کتاب اربعین امام شاهد اثر بخشی این شاگردی است. امام معتقد بود کسی که نمی تواند تحول درونی داشته باشد، چگونه می تواند در بیرون تحول ایجاد کند.
🇮🇷 @sabzpuoshan
فوق العاده هست👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👌👌👌👌👌👌👏👏👏
بابام هر وقت که وارد اتاقم میشد میدید که لامپ اتاق یا پنکه روشنه ومن بیرون اتاق بودم بمن میگفت چرا خاموشش نمیکنی وانرژی رو هدر میدی؟
وقتی وارد حمام میشد ومیدید آب چکه میکنه با صدای بلند فریاد میزد چرا قبل رفتن آب رو خوب نبستی وهدر میدی!!! همیشه ازم انتقاد میکرد... بزرگ وکوچک در امان نبودند ومورد شماتت قرار میگرفتن... حتی زمانی که بیمار هم بود ول کن ماجرا نبود. تا روزی که منتظرش بودم فرا رسید وکاری پیدا کردم...
امروز قرار است در یکی از شرکت های بزرگ برای کار مصاحبه بدم! اگر قبول شدم این خونه کسل کننده، این دارالمجانین رو برای همیشه ترک میکنم تا از بابام و توبیخاش برای همیشه راحت بشم. صبح زود ازخواب بیدار شدم حمام کردم بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم بزنم بیرون! داشتم گرده های خاک را از روی کتفم دور میکردم که پدرم لبخند زنان بطرفم اومد با وجود اینکه چشاش ضعیف بود و چین وچروک چهره اش هم گواهی پاییز رو میداد بهم چند تا اسکناس داد و گفت: مثبت اندیش باش و خودت رو باور کن، از هیچ سوالی تنت نلرزه!! نصیحتشو با اکراه قبول کردم و تو دلم غرولند میکردم که در بهترین روزای زندگیم هم از نصیحت کردن دست بردار نیست... مثل اینکه این لحظات شیرینو میخواد زهرمار کنه! اسنپ گرفتم؛از خونه بسرعت خارج شدم و بطرف شرکت رفتم... به دربانی شرکت رسیدم. خیلی تعجب کردم!هیچ دربان و نگهبان و تشریفاتی نداشت فقط یه سری تابلو راهنما!!
به محض ورودم متوجه شدم دستگیره ازجاش در اومده ...اگه کسی بهش بخوره میشکنه. یاد پند آخر بابام افتادم که همه چیزو مثبت ببین. فورا دستگیره رو سرجاش محکم بستم تا نیوفته!! همینطوری و تابلوهای راهنمای شرکت رو رد میکردم و از باغچه ی شرکت رد میشدم که دیدم راهروها پرشده از آبِ سر ریز حوضچه ها. با خودم گفتم که باغچه ی ما پر شده است یاد سخت گیری بابم افتادم که آب رو هدر ندم .. شیلنگ آب را از حوضچه پر، به خالی گذاشتم وآب رو کم کردم تا سریع پر آب نشه.
در مسیر تابلوهای راهنما وارد ساختمان اصلی شرکت شدم پله ها را بالا میرفتم متوجه شدم... چراغهای آویزان در روشنایی روز بشدت روشن بودن از ترس داد و فریاد بابا که هنوز توی گوشم زمزمه میشد، اونارو خاموش کردم!
به محض رسیدن به بخش مرکزی ساختمان متوجه شدم تعداد زیادی جلوتر از من برای این کار آمدن. اسممو در لیست، نوشتم ومنتظر نوبت شدم! وقتی دور و برمو نیم نگاهی انداختم چهره ولباس وکلاسشنو دیدم، احساس خجالت کردم؛ مخصوصا اونایی که از مدرک دانشگاهای آمریکایی شونو تعریف میکردن! دیدم که هرکسی که میره داخل کمتر از یک دقیقه تو اتاق مصاحبه نمیمونه و میاد بیرون! با خودم میگفتم اینا با این دک وپوزشون و با اون مدرکاشون رد شدن من قبول میشم ؟!!!عمرا!!! فهمیدم که بهتره محترمانه خودم از این مسابقه که بازنده اش من بودم سریعتر انصراف بدم تا عذرمو نخواستن...!!! یاد نصحیت پدرم افتادم:مثبت اندیش باش و اعتماد بنفس داشته باش... نشستم و منتظر نوبتم شدم انگار که حرفای بابام انرژی و اعتماد به نفس بهم میداد واین برام غیر عادی بود
توی این فکر بودم که یهو اسممو صدا زدن که برم داخل. وارد اتاق مصاحبه (گزینش) شدم روی صندلی نشستم و روبروم سه نفر نشسته بودن که بهم نگاه کردن... یکیشون گفت کی میخواهی کارتو شروع کنی؟
دچار اضطراب شدم، لحظه ای فکر کردم دارن مسخرم میکنن یا پشت سر این سوال چه سوالاتی دیگه ای خواهد بود؟؟؟
یاد نصیحت پدرم درحین خروج از منزل افتادم: نلرز و اعتماد بنفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از اینکه مصاحبه رو با موفقیت دادم میام سرکارم.
یکی از سه نفر گفت تو در استخدامی پذیرفته شدی تمام!! باتعجب گفتم شما که ازم سوالی نپرسیدین؟! سومی گفت ما بخوبی میدونیم که با پرسش از داوطلبان نمیشه مهارتهاشونو فهمید، به همین خاطر گزینش ما عملی بود، تصمیم گرفتیم یه مجموعه از امتحانات عملی را برای داوطلبان مدّ نظر داشته باشیم که در صورت مثبت اندیشی داوطلب در طولانی مدت از منافع شرکت دفاع کرده باشد و تو تنها کسی بودی که از کنار این ایرادات رد نشدی وتلاش کردی از درب ورودی تا اینجا نقص ها رو اصلاح کنی ودوربین های مداربسته موفقیت تو را ثبت کردند!!!!!!!
در این لحظه همه چی از ذهنم پاک شد؛ کار، مصاحبه، شغل و ...هیچ چیز رو بجز صورت پدرم ندیدم!
پدرم آن انسان بزرگی که ظاهرش سنگدلیست اما درونش پر از محبت و رحمت و دوستی و آرامش است.
*دیر یا زود تو هم پدر یا مادر میشوی و نصیحت خواهی کرد... دلزده نشو از نصایح پدرانه. ماوراء این پندها محبتی نهفته است که حتما روزی از روزگاران حکمت آن را خواهی فهمید.*
*چه بسا آنها دیگر نباشند...*
🇮🇷 @sabzpuoshan
May 11
✨جلوی تبدیل ریال به رمزارز و بالعکس را بگیرید
با تصمیم هیئت دولت، استخراج رمزارزها بلامانع، اما استفاده از این رمزها برای مبادلات داخل کشور ممنوع شد.
ممنوعیت استفاده از رمزها برای مبادلات داخل کشور، پیشنهادی بود که در یادداشت "اقتصاد سیاسی رمزهای بهادار" ارائه کرده بودیم و از این تصمیم دولت استقبال میکنیم. منتهی در این میان یک واقعیت و یک الزام وجود دارد. واقعیت این است که اگر فردی حاضر باشد در ازای دریافت رمزارز، کالایی را بفروشد، کاری از قانون و بخشنامه ساخته نیست، چرا که این مبادله، قابلیت رهگیری ندارد.
اما الزامی که پیرو تصمیم هیئت وزیران باید ایجاد شود، جلوگیری از فعالیت صرافیهایی نظیر صرافی فرهاد و دیجی اکسچنج است که در حال تبدیل ریال به رمزارز و بالعکس هستند. این امکان کاملا وجود دارد و بانک مرکزی می تواند با مسدود کردن نقل و انتقالات به حسابهای مرتبط با فعالان تبدیل به رمزارز به ریال، این مصوبه را اجرایی کند. فیلترکردن وب سایت این صرافیها برای مقابله با مبادله رمز و ریال، در حالی که امکان رهگیری و مسدودسازی حساب های مربوطه وجود دارد، یک شوخی تلخ است.
اگر این سیاست درست اجرا شود، می توان درباره استفاده از رمزارز برای واردات ارز و کالا سخن گفت، هرچند مباحث جدی پیرامون نوسانات بیپایه قیمت این رمزها به قوت خود باقی است.
🇮🇷 @sabzpuoshan
.
♻️ جاسوسی با ساعت مچی!
🎬 گزارشی از دو جاسوس شناسایی شده در تیم ظریف
مکاتبات این روزهای ظریف، بیشتر نوعی فرار به جلوست. او میداند بزودی باید پاسخگوی جاسوسهایی باشد که در تیم مذاکره تحمیل برجام به عنوان مشاور، کنار خود قرار داد. جاسوسهایی که مهمترین وظیفه آنها، مشاوره دادن در بخش حقوقی و مالی برجام (تحریمها) البته در راستای منافع قدرتهای استکباری بود.
سریال #گاندو باید تخریب شود تا بعد از ساخت فیلمی درباره جیسون رضائیان (جاسوس کنار گوش روحانی)، کسی نتواند درباره جاسوسهای دیگر از جمله #دری_اصفهانی و #مشکور که کنار گوش ظریف بودند، دست به دوربین ببرد!
🇮🇷 @sabzpuoshan
اینکه حسن روحانی اینقدر راحت دروغ میگوید آن هم در روزگاری که هر کس یک موبایل در دست دارد و عضو شبکههای مختلف اجتماعی است و به راحتی میتواند فیلم مواضع قبلی و فعلی او را در کنار هم قرار دهد، واقعا عجیب است.
تا به حال با خود فکر کردهاید مهمترین عاملی که چنین فردی میتواند اینقدر متناقض باشد، چیست؟ بله، جهل مردم، فراموشی مردم، لجاجت مردم و به دنبال آن گزیده شدن از سوراخی که یک بار از آن گزیده شدهاند.
🇮🇷 @sabzpuoshan
⭕️اعتمادکنندگان به غرب پای میز محاکمه!
(قسمت اول)
🔺ظریف؛ قهرمان دیپلماسی یا مرد شکستهای تاریخی
🔹این روزها با مرگ برجام و شکست مجدد پروژه اعتماد به غرب و تحریم شدن مامور رفع تحریم ها، رسانه های زنجیره ای و مقامات دولتی روند مضحکی را در پیش گرفته اند که تحریم ظریف را ثمره مقاومت او قلمداد کنند و در یک بازی مظلوم نمایانه او را قهرمان ملی جا بزنند.
🔹ظریف که ادعا می کرد زبان دنیا را بلد است و قرار است تمامی تحریم ها را یکجا بردارد، حال پس از شش سال، ثمره کارنامه او چیزی جز خسارت محض برجام نبوده است. که نه تنها تحریم ها بازگشته است بلکه تحریم های جدیدی نیز اعمال شده و حتی خود ظریف هم تحریم شده و در آمریکا نیز جز سه ساختمان هیچ جای دیگری هم نمی تواند برود و از آن طرف هم صنعت هسته ای را به تعطیلی کشانده، در رآکتور اراک بتن ریخته، اقتصاد کشور فلج شده، بی سابقه ترین بازرسی های تاریخ را پذیرفته که حتی کار به بازجویی دانشمندان مان در دانشگاهها رسیده است. حالا پس از همه اینها ظریف تغییر ادبیات ظاهری می دهد و دم از مقاومت و ایستادگی می زند و پروپاگاندای رسانه ای دولتی ها هم او را قهرمان دیپلماسی می خوانند.
🔹حال آنکه تحریم ظریف و تمامی این خسارت های بی سابقه برکشور حاصل اعتماد به آمریکا و غرب است آنجا که وعده کری را تضمین خواندند و آمریکا را کدخدا! امروز با مرگ برجام ظریف و تمامی کسانیکه سال ها نه یکبار بلکه بارها این روند شکست خورده اعتماد به غرب را امتحان کردند را باید پای میزمحاکمه کشاند. آنهاییکه نتایج شش سال مذاکره شان با اروپا صدور حکم جلب هاشمی رفسنجانی شد! آنها که سیاست تنش زدایی و شهید خواندن رئیس جمهور آمریکا توسط خاتمی منتج به محور شرارت قرار گرفتن ایران شد! آنها که پس از انفعال و وادادگی در سعدآباد و پاریس از مستراح تحقیر شدند! و طی همه این سالها دلواپسان و انقلابی ها هرچه فریاد زدند نه تنها گوش ندادند بلکه آنها را مورد هجوم قرار دادند.
🔹برای آنکه روشن شود سیاست اعتماد به غرب در طول تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بارها منتج به شکست و تحقیر شده است نه سیاست مقاومت و برای آنکه جای وادادگان تاریخ و مقاومان جابجا نشود بازخوانی چند برهه تاریخی ضروری به نظر می رسد.
🔺از اعتماد به اروپا تا صدور حکم جلب هاشمی!
🔹پس از پایان جنگ دولت سازندگی به ریاست هاشمی رفسنجانی سیاست تنش زدایی و تعامل با اروپا را پیش می گیرد اما واقعه ای این سیاست را دچار بحران می کند. پنجشنبه ۲۶ شهریور ماه ۱۳۷۱، حادثهای در یک رستوران یونانی اما پاتوق ایرانیهای مخالف نظام به نام میکونوس در برلین رخ میدهد. ساعت حدود 22:50 ناگهان سه فرد مسلح وارد رستوران میشوند. یکی نزدیک در ورودی و دومی در قسمت جلویی رستوران میایستند و نفر سوم نیز مسلسل به دست وارد قسمت پشتی رستوران که شش ایرانی در آنجا دور یک میز نشسته بودند رفته و همه آنها را به رگبار میبندد. از جمع افراد حاضر در رستوران چهار نفر در جا کشته میشوند و یک نفر نیز به شدت زخمی میشود و چهار نفر دیگر نیز جان سالم بهدر می برند.
🔹در این حادثه "صادق شرفکندی" دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، "همایون اردلان" نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در آلمان، "فلاح عبدلی" نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در اروپا، "نوری دهکردی" کارمند صلیب سرخ، کشته میشوند.
یک سال بعد از این واقعه، دادگاهی در آلمان به ریاست "فریچوف کوبش" پیگیر این ماجرا میشود. دولت سازندگی کماکان سیاست تعامل و اعتماد به اروپا را در پیش می گیرد و شش سال گفتگوهای انتقادی را با آنها انجام می دهد. گفتگوهای منفعلانه ای که در آن ایران بصورت یکجانبه به انتقادات اروپا پاسخ می داد!
🔹تا اینکه در ۲۱ فرودین ۷۶ دادگاه قهوه خانه میکونوس طی حکمی که مدرک اصلی آن شهادت "ابوالحسن بنی صدر" است، "کاظم دارابی" از اتباع ایرانی و "عباس رحیل" تبعه لبنانی به حبس ابد و "یوسف امین" و "محمد اتریس" هر دو از اتباع لبنان به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم میشوند و مهم تر از اینها در ادامهی رای در حکمی طنز گونه و با شهادت اپوزسیون خارج نشین، مسولین طراز اول جمهوری اسلامی متهم به صدور دستور قتل مخالفان بی خطر خود میشوند و رسما حکم جلب مقامات جمهوری اسلامی از جمله هاشمی رفسنجانی را صادر می کنند.
سپس ابتدا دولت آلمان و بعد تمام کشورهای اروپایی در اقدامی بی سابقه، جهت تحت فشار قرار دادن ایران، تمام سفرای خود را از ایران خارج میکنند و این پاسخی به وادادگی دولت وقت به غرب بود.
نهایتا پس از سخنرانی قاطعانه و تاریخی رهبرانقلاب و ایستادگی ایشان، سفرای اروپا یکی یکی و بهتدريج و در آخرین مرحله نیز سفیر آلمان به ایران بازگشت تا این پایانی باشد بر ماجرای قهوه خانه میکونوس و اعتماد به اروپا!
ادامه دارد...
🇮🇷 @sabzpuoshan
⭕️اعتمادکنندگان به غرب پای میز محاکمه!
(قسمت دوم)
🔺ظریف؛ قهرمان دیپلماسی یا مرد شکستهای تاریخی
🔺از تنش زدایی تا قرار گرفتن در محور شرارت!
🔹پس از آن سید محمد خاتمی رئیس جمهور وقت سیاست تنش زدایی و تعامل با غرب را پیش می گیرد، فتوای امام راحل مبنی بر اعدام سلمان رشدی را پایان یافته می خواند، آبراهام لینکلن رئیس جمهور آمریکا را «شهید!» می خواند ، بارها بر آب شدن یخ روابط و تعامل با آمریکا تاکید می کند، با حمله آمریکا به افغانستان ، رسما دولت ایران بعد از 20 سال بر سر میز مذاکره با آمریکا حاضر می شود، در سطوح اطلاعاتی امنیتی با آمریکا وارد همکاری می شود، تا جائیکه رایان کراکر معاون دستیار وزیر امور خارجه وقت آمریکا و مسئول تیم مذاکره کننده آمریکایی در افغانستان ، در کتاب خاطرات خود با اشاره به این مذاکرات می نویسد: «اما آنچه که برايم جالب تر از همه بود، اشتياق آنان نسبت به اعزام نيروهاي آمريکا، همان «شيطان بزرگ»، به حياط خلوت ايران يعني افغانستان بود.»
🔹اما بعد از این همه تنش زدایی جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا پاسخ دولت ایران را با گذاشتن نام جمهوری اسلامی ایران در محور شرارت می دهد. حسین موسویان از اعضای تیم مذاکره کننده زمان خاتمی در مصاحبه ای با المانتیور می گوید: «مذاکرات بین ایران و آمریکا حتی بعد از کنفرانس بن نیز ادامه پیدا کرد. اما ناگهان، به معنای واقع کلمه، بمبی منفجر شد. پرزیدنت بوش تنها چند هفته بعد از کنفرانس بن همه ما را با قرار دادن ایران در «محور شرارت»، طی سخنان سالیانهاش در ژانویه 2002، غرق حیرت کرد.»
🔺خلع سلاح حزب الله ؛ پاسخ آمریکا: پیشنهادتان گستاخانه بود
🔹دستگاه دیپلماسی دولت خاتمی در ادامه روند اعتمادسازی نامه محرمانه ای در سال 2003 از طریق سفارت سوئیس به مقامات آمریکایی می رساند، نامه ای ذلت بار که در آن دولت ایران متعهد شده بود که حزب الله لبنان را خلع سلاح کند، از گروههای مقاومت مانند حماس حمایت نکند، مرزهای 1967 فلسطین اشغالی را بپذیرد و نهایتا و به رسمیت شناختن رژیم صهونیستی! و در مقابل آمریکا متعهد بشود از تغییرات سیاسی در ایران حمایت نکند، برای بازگرداندن منافقین همکاری کند، به آداب و رسوم ایرانیان احترام بگذارد! و تحریم های تجاری را لغو کند.
🔹محمدجواد ظریف در توصیف طرح مذکور میگوید: «مؤلفههای مهمی برای ایران در آن طرح وجود داشت، یعنی مؤلفه احترام متقابل. آمریکاییها در پاسخ به طرحی که تلاش هوشمندانه جهت رفع تمام موارد نگرانی دوجانبه بود، آن را به سادگی نادیده گرفتند.»
پاسخ این نامه نیز درخور اهمیت است. لری ویلکینسون رئیس دفتر کالین پاول، وزیر خارجه وقت آمریکا میگوید: «تنها چیزی که من دیدم گزارشی بود از این که چنین نامهای دریافتشده و پاسخی که از طریق مقامهای سوئیسی برای ایران فرستاده شده است. پاسخی شبیه به این که چطور به خود اجازه میدهید چنین پیشنهاد «گستاخانهای» بدهید.»
🔺تحقیر تیم مذاکره کننده ایرانی از مستراح!
🔹جک استراو وزیر وقت امور خارجه انگلیس در مستند «ایران و غرب» ساخته بیبیسی با اشاره به فضای پس از توافق پاریس در سال83 می گوید : «پس از انجام مذاکرات و امضای توافق پاریس، که طی آن ایران پذیرفت همه فعالیتهای غنیسازی را تعلیق کند، در بازگشت به انگلستان، برای گذراندن تعطیلات آخر هفته با قطار عازم شهرِ محلِ زندگیِ خود بودم. بینِ راه تلفن همراهم زنگ زد. آنسوی خط دکتر کمال خرازی، وزیر خارجه ایران بود. او گفت: «ما میخواهیم 20 سانتریفیوژ را برای تحقیقات علمی فعال نگه داریم.» من دیدم در حضور همراهانم در قطار نمیتوانم در خصوص یک پرونده حساس بینالمللی مذاکره کنم، لذا به مستراح قطار رفتم. آنجا به خرازی گفتم: شما توافقنامه را امضا کردهاید و دیگر نمیشود زیرش بزنید. اما او باز اصرار کرد. من گفتم: باید در این خصوص با دیگران صحبت کنم... در همان حال کسی هم به در مستراح میزد و ظاهراً عجله داشت تا از آن برای کاری غیر از مذاکره اتمی استفاده کند...»
جک استراو در ادامه تعریف میکند که همانجا با «جان سائرز» مدیرکل سیاسی پیشین و مسئول پرونده هستهای ایران در وزارت امور خارجه انگلستان تماس میگیرد. «سائرز» هم پس از مشورت با «کارشناسان» دیگر به «استراو» پاسخ میدهد که ایرانیها با همین 20 سانتریفیوژ پس از چند سال میتوانند بهاندازه مورد نیاز برای یک بمب اتم اورانیوم غنی کنند! در نتیجه «جک استراو» هم در تماس مجدد با خرازی بهطور قطعی به درخواست او پاسخ منفی می دهد.
ادامه دارد...
🇮🇷 @sabzpuoshan