چه هوایی … چه طلوعی!
جانم …
باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم
آرزوهایم را
بدهم تا برساند به خدا …!
به خدایی که خودم میدانم!
نه خدایی که برایم از خشم
نه خدایی که برایم از قهر
نه خدایی که برایم ز غضب
ساختهاند!
به خدایی که خودم میدانم!
به خدایی که دلش پروانه ست …
و به مرغان مهاجر
هر سال راه را میگوید !
و به باران گفته ست
باغها تشنه شدند …!
و حواسش حتی
به دل نازک شب بو هم هست!
که مبادا که ترک بردارد …!
به خدایی که خودم میدانم
چه خدایی … جانم …!
“سهراب سپهری”
🇮🇷 @sabzpoushan
دنیا چه میفهمد که ما یک گوشه از مشهد
دارالشفای دردهای بی دوا داریم
🇮🇷 @sabzpoushan
🔴 هنگامیکه خواب بودیم...
♦️هنگامیکه فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر در گرداب اباطیلی مانند من را در قبر دیگری نمیگذارند و عیسی به دین خود، موسی به دین خود، با ابزار جهالت و تبلیغات دشمنان، بلعیده شد؛
♦️هنگامیکه خوراک فکری جوانانمان از شناخت معرفت دینی را معاندین منافق تامین نمودند و به خوردشان دادند که لااکراه فی الدین، اما برایشان واضح نکردیم که هدایت از گمراهی مشخص شده است و اگر عقیده ای به ظهور عمل برسد و حق مشروعی را از دیگری سلب نماید، از مرز عقیده عبور نموده و به حریم عمومی اشخاص تعرض نموده است؛
♦️ هنگامیکه چشمهایمان عادت کرد به دیدن روسریهای از سر افتاده در کوچه ها و خیابانهایی که در نشانیها از نام شهدا خبر میدهند، و از کنارشان گذشتیم، دریغ از اخمی و اشاره ای و تذکری و ارشادی؛
♦️هنگامیکه علما و مربیان دینی در تبیین حکمت عفاف و حجاب کوتاهی کردند و ابهامات ذهنی نوجوانان و جوانان را دشمن با هجویات خود و سفسطه های فتنه انگیزش پاسخ داد؛
♦️هنگامیکه مسئولیت امور سازمانها و نهادهای فرهنگی را به مدیران اجرایی سپردیم که گزارش دهیهای کلیشه ای و از سر رفع تکلیف را به مدیریت تربیتی کمال گرا، ارجح دانسته و به جای آسیب شناسی و ارائه طرح و برنامه، آمار و ارقام انتزاعی کمیت محور از وظیفه های کیفی، به مقامات بالادستی خود ارائه نمودند؛
♦️هنگامیکه ارزشهای فرهنگی بازیچه ی شعارهای انتخاباتی نامزدها شد و دل سپردن به خواهشهای نفسانی شیاطین، جای تعهد به آرمانهای نظام اسلامی و انقلاب را گرفت؛
♦️هنگامیکه مسئولین، اجرای قوانین فرهنگی و اجتماعی لازم الاجرای مبتنی بر وظیفه ی حکومت اسلامی را بدون ضمانت اجرایی رها نمودند؛
♦️هنگامیکه غیرت در بعضیهایمان مرد و حیا بر باد رفت و موضوعات فرهنگی شد اولویت آخر خواسته های ما در سیاستگزاریها و اجراییات و به اقتصاد گره خورد؛
♦️ هنگامیکه ندانستیم اگر دزدیدن ناموس و عفت چشمها و حرمت نگاهها و دلهای پرهیجان و پرعطش عادی شود، دزدیدن مال و اختلاس به مراتب آسانتر خواهد بود؛
♦️ هنگامیکه رسانه ها، سینماها و هنرها ابتذال را به ابتکارات خلاقانه ی ارزش مدار، برتری دادند و جشنواره ی فجر شد عزاخانه ی فجرآفرینان غیور دین مدار و دوربینها از نمایش تصویر نزدیک سیمرغ بگیران به اصطلاح هنرمند به دلیل فضاحت پوشش آنها بر سکوی جشنواره ها عاجز شدند و این سلبریتیها شدند کعبه ی آمال و سوپر استارهای بعضی از سرمایه های انسانی نوجوان و جوان مملکتمان؛
و......
اینگونه شد که چند روزی است شرمنده ی حضرت شاهچراغ در شیراز معرفت خیز و عارف پرورمان شدیم و در تهران آغوش دختران جاهلمان حراج شد و هیهات که با این شتاب به کدام منزل مقصود رهسپار میگردیم و کجا قرار است بار سنگین مجاهدتهای شهدا را بر زمین بنهیم؛
و زنهار که خوراک سفره ی ارزشهایمان را در مطبخ بهائیت و یهودیت صهیونیزم بپزند...
🇮🇷 @sabzpoushan
🔺تبلیغات غیر مستقیم سرای ایرانی🔺
سرای ایرانی خدمات می دهد اما با تبلیغات بازرگانی و مکرر خود، خواسته یا ناخواسته، برخی از ارزشهای فرهنگی و دینی شهر قم را به محاق می برد. به عنوان مثال فرهنگ پوشش در قم را به صورت نامحسوس و غیر مستقیم تغییر می دهد.
وقتی حتی یک زن چادری را در تبلیغات بازرگانی سرای ایرانی مشاهده نمی کنید،
پیام غیر مستقیم فرهنگی که منتقل می کند این است که:
♦️ارزش اقتصاد از فرهنگ عفاف و حیا وحجاب برتر بالاتر است.
♦️خیلی حساس نباشید. هیچ قبحی ندارد که هر زنی بدون حفظ حرمت حضرت معصومه(س) بدونچادر در قم حضور پیدا کند.
📣نتیجه: صدا و سیمای ما با دست خودش و آنهم از قم روند ارزش چادر را به مسلخ اقتصاد و درآمد زایی از تبلیغات بازرگانی می برد و این می شود که حتی در قم شاهد رواج زنان مانتویی هستیم.
البته منکر عفاف و پاکدامنی زنان قمی نیستم.
🇮🇷 @sabzpoushan
✅چگونه آسودهتر زندگی کنیم؟
✍️یکی از راههای کاهش رنج این است که خودت برخی از رنجها را انتخاب کنی. آدم عاقل وقتی فلسفه رنج را پذیرفت، میگوید: حالا که از رنجها خلاصی ندارم، پس خودم بعضی از رنجها را انتخاب کنم. اگر خودت یک رنجِ درست و به جا انتخاب کنی، خدا دو یا چند برابرش از رنجت کم میکند؛ مثل انفاق (در انواع مختلفش) مثلاً صدقه دادن طبیعتاً کمی رنج دارد، اما رنجِ فقیر شدن، بیشتر از آن است.
اگر صدقه بدهی، خدا فقرت را از بین میبرد و از رنج فقر رها میشوی. ورزش هم یک رنج است که انتخابش میکنی و سلامتی به دست میآوری یا از رنج بیماری نجات پیدا میکنی! راه دیگرِ کاهش رنج، استقبال از رنجهایی است که خدا برایت انتخاب میکند. عالیترین، پراثرترین، پرسودترین و بابرکتترین رنج در حیاط بشر رنجی است که جوانترها از پدر و مادرها تحمل میکنند؛ این رنج را نوشِ جان کن صدایت هم درنیاید!
اگر تحمل کنی و به پدر و مادرت احترام بگذاری هزاران رنج از تو کم میشود! رنج همسر در درجه دوم است، اولیاء خدا از جمله پیامبر (ص) رنج همسر داشتهاند! گاهی مردها برای خانمها و گاهی خانمها برای آقایان باعث رنجهایی میشوند. رنج بچهها در درجه سوم قرار دارد و بعدش هم رنج دیگران. اگر این رنجها پیش آمد استقبال کن؛ نانت در روغن است! عدهای میخواهند خودشان را از این رنجها خلاص کنند اما بدتر میشود!
🇮🇷 @sabzpoushan
🌹مخاطرات و تهدیدات اجتماعی یک مومن
✍️مؤمنین واقعی سعی میکنند در جلوت و ظاهر زیاد به ایمان شناخته نشوند. تقوای درونی و خدا ترسی آنها در خلوتشان بیشتر از جلوتشان است.
آنان از شناخته شدن به ایمان در بین مردم رنج میبرند. انسانهایی پنهان هستند که در ظاهرشان هر چند کاری نمیکنند که بیدین شناخته شوند ولی چنان هم قدم بر نمیدارند که از خود در اجتماع بت درست کنند. شهره شدن در میان مردم به ایمان و تقوی بار و مسئولیت سنگینی بر دوش انسان میگذارد. کسی که در مراسم عروسی شرکت نمیکند و ادعای گناه بودن آن را دارد، اشکال و هرجی بر او نیست، ولی باید بداند در صورت فاش شدن نیت او برای مردم، مطالبات مردم نیز از او بیشتر خواهد شد، تمام حرکات و سکنات او زیر ذرهبین خواهد رفت، کوچکترین معصیت او بزرگ دیده خواهد شد و در ببینندگان ایجاد نفرت خواهد کرد.
⏪ در حالت عادی اگر مردی در خیابان زنان را نگاه کند، زیاد ناظران را جلب توجه نمیکند اما اگر مردی مداح این نگاه را کند، تحمل این معصیت بر آنان سنگین است. پس اگر مردی می داند که نمیتواند مواظب چشمش باشد، بهتر است زیاد دنبال مشهور شدن نباشد. چون هم آبروی خود را میبرد و هم دین خدا را.
⏪برای همین است که مؤمنین راستین سعی میکنند برخی کارهای نیکشان و عباداتشان از چشم جمع دور بماند.
بهتر است کسی که گمان میکند با عروسی رفتن، فضیلت و تقوی او آسیب میبیند، و صلاح نفس است که نرود، این فرد نباید در جمعی بیان کند که شرکت در عروسی و رقص و آواز حرام است. این امر هرچند تبلیغ دین خداست.
ولی باید بدانیم آیا اعمال ما لیاقت تبلیغ دین خدا را دارد؟ کسی که چنان مراقب است که رقص نبیند و آواز نشنود تا دچار معصیت شود باید غیبت هرگز نکند باید در خیابان چشمش خطا نرود.اگر نمیتوانیم چنین باشیم، بهتر است برای نرفتن به عروسی از دین خدا مایه نگذاریم و مثال بگوییم، من وقتی در عروسی میروم صدای موسیقی میشنوم، سرم سوت میکشد. وقتی که کسی نرفتن به عروسی را سوت کشیدن سر به مردم بیان میکند دیگر کسی اعمال او را زیر ذرهبین نمیبرد. هم خودش راحت است و هم دین خدا را راحت میگذارد.
⭐️ کوتاه سخن، یا آن گونه باش که هستی یا آنگونه باش که میگویی.⭐️
🇮🇷 @sabzpoushan
✳️ اصل زندگی بعد از این گهواره است!
⁉️ سؤل: چرا زمین در آیهی «ألَم نَجعَلِ الارضَ مهاداً» به گهواره تشبیه شده است؟
◀️ انسانی که هفتاد سال عمر دارد، فقط دو ماه در گهواره میماند تا استخوانها و ماهیچههای او درست قوام بگیرد. بعد از مدت دو ماه، دیگر باید پایین بیاید، زیرا اصل #زندگی بعد از گهواره است.
🔺 آیه میفرماید: ای انسان! #جلوههای این #دنیا تو را نفریبد. همیشه اینجا ماندنی نیستی. اینجا در مقابل عمر #بینهایت آخرتی تو به منزلهی دورهی گهواره است. اصل زندگی بعد از این گهواره است. آنقدر این دو ماههی گهواره ناچیز است که هیچوقت در زندگینامههای اشخاص نمیگویند یک دوره در گهواره زندگی کرده است. مدت دنیا نیز در مقابل #آخرت چنین است.
🇮🇷 @sabzpoushan