eitaa logo
۵) سادات حاجی تبار حسینی کیا
269 دنبال‌کننده
646 عکس
141 ویدیو
65 فایل
یادداشت های پژوهشی سید مهدی بیژنی پویا (بیژنی حاجی)، قم خرده پژوهشگرِ تاریخ سادات حاجی تبار کیاکی ۰۹۱۲۶۵۱۹۰۱۱ اساتید راهنما: دکتر مهدی جلالی بحرالعلوم نسابه دکتر یوسف الهی دکتر سید محمد صادق ابراهیمیان دکتر امین نعیمایی عالی استاد محسن داداش پور باکر
مشاهده در ایتا
دانلود
آسید مهدی عزیز : مرحوم پدر جانم عینک داشت. برای خواندن قرآن نیاز به ذره بین نداشت. اکثرا بدون عینک قرآن قرائت میکرد. چون با آیات و کلمات آن به خاطر تلاوت همیشگی آشنا و مأنوس بود. مرحوم پدربزرگت، همانطور که می‌دانی در ماه مبارک رمضان ۱۵ الی ۱۷ بار ختم قرآن داشت. از این ذره بین ( که الان با قرآنش در اختیار پدرته ) برای مطالعه تفسیر حاشیه قران، هنگام استخاره برای دیگران استفاده میکرد. چون اکثرا خط حاشیه قرآن ریز و ناخوانا بود. روحش شاد که یادش ماناست. 💥💚
هدایت شده از درسایه سارصحیفه
❇️ «سیده عُلیّة»، دختر امام سجاد(ع) و اولین بانوی نویسنده جهان اسلام 🔸تفاوت میان «محدثه» به معنای کسی که از او حدیثی نقل شده و «مولف» به معنای کسی که کتابی را تالیف کرده، بی نیاز از توضیح است به عنوان نمونه در کتاب «معجم رجال الحدیث» از مرحوم آیت‌الله العظمی خویی ۱۳۴ نفر زن به عنوان محدثه و راوی حدیث معرفی شده‌ است.  ولی در کتابهای رجالی شیعی مانند رجال نجاشی و کتاب الفهرست شیخ طوسی، تنها نام دو بانو به عنوان «بانوان مولف» معرفی شده اند که یکی از آنان  «سیده عُلیّة» چهارمین دختر امام سجاد(ع) است. 🔹برخی از منابع نیز با اشاره به ممنوعیت کتاب حدیث در میان اهل سنت، این بانو را «اولین بانوی نویسنده جهان اسلام» معرفی کرده اند.   🔹 متن کامل را اینجا بخوانید 🔰عضو شوید: https://eitaa.com/Sahifeesajjad
خم نامه 👇 ویژه نامه فارسی آستان مقدس علوی به مناسبت غدیر خم 1446
KhomNameh-01 (2) (1).pdf
حجم: 14.3M
خم نامه ویژه نامه فارسی آستان مقدس علوی به مناسبت غدیر خم 1446
2.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان روحانی اهل سنت در مسجد اهل سنت پاکستان و تعجب مردم حاضر در مجلس مولوی میپرسه چیه از حرفهای من تعجب می کنید؟ من حدیث صحیح خواندم ... تبلیغ غدیر واجب شرعی
فردوس_خاموش_سفرنامه_تاشکند،_بخارا_و_سمرقند_رسول_جعفریان_اردیبهشت.pdf
حجم: 27.2M
سفرنامه جدید استاد بزرگوار جناب آقای رسول جعفریان به ازبکستان و شهر بخارای شریف، هنوز مردم آنجا به زبان فارسی سخن گفته و بخارا حدود پانزده هزار نفر شیعه دارد‌.
ردی از مزار طایفه سادات و اجداد اعرجی بزرگوارم که صدها سال جهت تحصیل و شاید تدریس به شهر بخارای شریف رفته بودند، در شهر ترمذ کشور ازبکستان که مجاور مرز افغانستان است، یک گورستان کهن و فعال وجود دارد که مدفونین در قبورش تماما سید هستند.
شیعتی ما إنْ شَرِبْتُمْ رَیَّ عَذْبٍ فَأذْکُرونی أوْ سَمِعْتُمْ بِغریبٍ أو شهیدٍ فَأنْدَبونی «ای شیعیان من! هر وقت آب خوشگوار نوشیدید مرا یاد کنید و هر زمان نام غریب یا شهیدی را شنیدید بر من گریه کنید» امام حسین ع
هدایت شده از سیـــد علی
JGK_Volume 9_Issue 32_Pages 85-71 (2).pdf
حجم: 410.1K
اگر خواستید یک مقاله درباره سادات اعرجی بلخی و سیاستمداران و نقیبان آن در عهد غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی اطلاعات بسیار خوبی دارد
۵) سادات حاجی تبار حسینی کیا
اگر خواستید یک مقاله درباره سادات اعرجی بلخی و سیاستمداران و نقیبان آن در عهد غزنوی و سلجوقی و خوارز
خلاصه ای از تاریخ اجدادم برای مخاطبین: امام سجاد ع فرزندان متعددی داشت، یکی از فرزندانش که در بقیع مدفون بوده و تنها یک مزار هم در نیشابور منسوب به اوست حضرت حسین اصغر است، حسین اصغر علیه السلام فرزندان متعددی داشت که نسل بسیاری از آنان در ایران تا شرق آسیا پراکنده اند، حسین اصغر جد سادات مرعشی، آل کیا و اعرجی و کیابکی است، بیشترین مرکز تجمع این سادات حسینی در مازندران است.... حضرت حسین اصغر فرزندی بنام حضرت عبیدالله داشت، او به دعوت مردم ساکن نیشابور شد و خاندانش در آن سرزمین پخش شدند، مردم به سمت حضرت عبیدالله متمایل شده و تقاضای بیعت با او و رهبری حکومت را داشتند، ابومسلم خراسانی نگران شده برآشفت و بر خلاف رویه ی قبلش با سید عبیدالله درگیر شد و در این درگیری پای عبیدالله مجروح و او تا پایان عمرش لنگ شد یعنی اعرج شد، سید عبیدالله اعرج توسط ابومسلم خراسانی به نقطه ای دیگر تبعید شد و خاندانش به جهت حفظ جان مجبور شدند هویتشان را مخفی کرده تا با هجوم مردم به سمتشان جانشان به خطر نیوفتد، به نظر می رسد چندبار عبیدالله اعرج در خراسان بزرگ جابجا شد چون در فریزی چناران و زاوغان سمنان و... مزاراتی به ایشان منسوب است و آن مزارات احتمالا متعلق به عبیدالله های اعرج از نسل همان نوه ی امام سجاد ع باشد، طبق نقل تاریخ، عبیدالله اعرج در نهایت به شهادت رسید، حال این شهادت ناشی از جراحت سابق، جبر زمانه و درگیری جدید باشد یا نه، نمی دانم و به دنبال منابع مطالعاتی خیلی کمیاب مرتبط هستم... چند نسل بعد از عبیدالله، اعرجیون به سمت بلخ و بخارا رفتند چون آن زمان آنجا مهد علم بود و دو سه نسل بعد و قبل حمله مغول بیشتر آنان مجددا به سرزمین اجدادیشان یعنی خراسان بزرگ بازگشتند و مزار جد ما سید مهدی زین الدین و پدرشان (و پسرعموی این پدر) که هم عصر اولین حمله ی مغول بود در سمنان است، اعرجیون و طرفدارانشان در سمنان در محلی موسوم به قتلگاه در زاوغان جلوی لشگر مغول ایستادگی کرده و سادات کیاکی (کیابکی) فرصت فرار از کوه شهمیرزاد به سمت مازندران را یافتند، در این مرحله تعدادی از آنان در تعقیب و گریز به شهادت رسیدند از جمله سید حسن فرزند سید مهدی زین الدین، امامزاده حسن بالای بندپی و جنب آلاشت مزار دارد، در آنزمان این طایفه در منطقه پراکنده شده و هویتشان را مخفی نمودند، این مخفی شدن هویت طایفه تا دوران صفویه جمعا هفت بار تکرار شد و اکثر اعرجیون نیمه شمالی کشور از ساداتی هستند که شجره نامه ندارند و یا حتی خودشان نمی دانند که سیدند.... سید حسن کیاکی اعرجی سه پسر به نام های محمد، مهدی و کمال الدین داشت که طوایف ملاخیل، عرب خیل و ابوخیل از نسل آنان هستند، مزار هر سه در روستای نفت چال لفور بوده و دو مزار از سه مزار دارای ساختمان است، اکثر نسل سید محمد کیا سلطان بعد آرامش در منطقه ی سمنان به زادگاه اجدادیشان بازگشتند و سادات کیای سمنان و ضیائی طالقان و ابوخیل خیل ها از آنان هستند، نسل سید کمال الدین کیا سلطان با سختی های فراوان مواجه شده و حاجی تباران و ملاخیل ها از آنانند، این افراد در طول تاریخ حمله دار مازندران بوده و کاروان های زیارتی برده و مشخصه شان پسوند حاجی در نامشان بود، نسل سید مهدی کیا سلطان که نامدار پدربزرگش بود و بعدها این نام در نسلش تکرار شد که به آنان مهدی عرب هم می گفتند در طبرستان بنام عرب خیل پخش شدند، محل قبر سید مهدی در نفت چال فاقد هر گونه مشخصه است و فقط کهنسالان جایش را می دانند که زیر درختی است، وی در این روستا به امامزاده کیا سلطان مشهور است، نسل سید مهدی تداخل نسل بسیاری دارد و هر عرب خیلی را نمی توان سید نامید، چون برخی سببی و برخی نسبی هستند (باید در موردشان پژوهش شجره شناسی تخصصی انجام شود)، قسمت بزرگی از این طایفه ساکن نواحی بین بابل بهنمیرند. نکته: این پست چکیده ی سی سال پژوهش میدانی است، مدیونم اگر کلمه ای را از خودم ثبت کرده باشم، باز هم تاکید میکنم هر فردی از این سه طایفه ممکن است سید نباشد و نسبتش مادری بوده یا تعدد طایفه ی همنام وجود داشته باشد، نمی خواهم مدیون دنیا آخرت باشم ولی واقعیات درست برای اولین بار یکجا عرض شد.
هدایت شده از سیـــد علی
امام سجاد (علیه السلام) دو پسر به نام حسين داشت: يكي حسين اصغر و ديگري حسين اكبر (فخر رازی، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۱) حسين اکبر از امام باقر (علیه السلام) بزرگ‌تر بود. ازاين‌رو فرزند ديگر خود را حسين اصغر ناميد (ابن طقطقی، ۱۴۱۵ق، ص۲۸۱) او در زهد و تقوا، شبيه پدر بزرگوارش بود (طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۱۲) حسين اصغر از اصحاب پدر و برادر و برادرزاده‌اش، امام سجاد (طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۳۰) امام باقر (طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۸۲) و امام صادق‌ (علیه السلام)، (فخر رازی، ۱۳۷۷ش، ص۵۵؛ ابن حبان، ۱۹۷۳م، ج۳، ص۲۹۴؛ برقی، ۱۴۱۹ق، ص۱۸؛ مفید، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۵) است. وي احاديث زيادي از هر سه بزرگوار و همچنین از عمه‌اش، فاطمه بنت الحسين (علیه السلام)، و از وهب بن کيسان (مفید، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۵) نقل کرده است (برقی، ص۱۸؛ بیهقی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۸۱) حسين، مکنا به ابوعبدالله (فخر رازی، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۱)، مردي عفيف، فاضل، محدث، و درياي متلاطمي از دانش و پرهيزكاري (ابن عنبه، بی‌تا، ص۳۷۸) و ورع (مفید، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۵) بود و به قرشي هاشمي، مدني، تابعي (طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۸۲) ياد مي‌شود. از اعقاب و نوادگان او، عالمان و دانشمندان بسياري در حجاز، عراق، شام و عراق عجم برخاسته‌اند (کیاءگیلانی، ۱۴۰۹ق، ص۱۱۵) از بزرگان جليل‌القدر و نقبای اشراف (ابن طقطقی، ۱۴۱۵ق، ص۲۸۱) و «سادات مرعشي؛ مازندران» و «سادات اعرجی؛ ایلام» «سادات اعرجی؛بلخ» «سادات عبیدی و مختاری؛ سبزوار» نيز نسبشان به حسين اصغر مي‌رسد (ابن عنبه، بی‌تا، ص۳۷۸) مادر حسين اصغر، امّ‌ولدي به نام «سعاده» است (ابن عنبه، بی‌تا، ص۳۷۸) برخي، از جمله ابونصر بخاري گفته‌اند: «او با امام باقر (علیه السلام) برادر تني بوده است» (بخاری، ۱۳۷۶ش، ص۱۱۰) اما صحيح اين است که وي با حسين اکبر از يک مادر است (فخر رازی، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۱) گويند امام صادق (علیه السلام) درباره وي فرمود: «عمي الحسين من الذين يمشون علي الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» (ضامن بن شدقم، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۵۶) حسين اصغر در خداترسي، بي‌نظير يا كم‌نظير بود؛ چنان‌كه روايت شده به‌ حدی مي‌ترسيد كه گويي وارد آتش شده و پس از آن خارج گشته است (مفید، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۴-۱۷۵) حسين اصغر در سال ۱۵۷ قمري، در ۷۷ سالگي، در مدينه درگذشت و در قبرستان بقيع دفن شد (بخاری، ۱۳۷۶ش، ص۱۱۰) سن او را هنگام وفات ۶۴، ۷۴ و ۷۶ سال، (ذهبي، ۱۴۱۰ق، ص۱۱۱؛ سخاوی، ۲۰۰۷م، ج۱، ص۲۹۵) و سال وفات او را ۱۵۰ قمري نیز (ضامن بن شدقم، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۵۵) نوشته‌اند. به برخي از روايات او در منابع حديثي اشاره شده است (ابن قولویه، ۱۴۱۷ق، ص۱۲۶ و ۱۲۷؛ صدوق، ۱۳۷۶ش، ص۴۴۴) مزاری به وی در روستای برزنون نیشابور منسوب است که صحت ندارد و یکی از نوادگان حسین اصغر در آنجا دفن است.