20.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آغاز کار پژوهشی و مستند سازی پژوهشی من از اوایل دهه ی هفتاد آغاز شد، آنزمان شاید کوچکترین خادم جمکران و حرم بودم، همه جا هم خدمت افتخاری داشتم جاهایی که کمتر کسی توفیقشو داشت، مثلا سبد نامه های چاه عریضه را خالی می کردم، نامه های مردم را به حضرت حجت دسته می کردم تحویل می دادم تا به آب بسپارند، از بین تای کاغذ نامه ها چند گونی نذورات مالی جمع می شد.... مرا در نذورات مسجد گذاشتند جایی که شب های چهارشنبه وانتی پول جمع می شد، اکثر مردم رسید نمیگرفتن.... مدتی فیش غذای تبرکی توزیع می کردم آنم ناشناس کار سخت بود و تعداد دعوتی ناچیز، دل را به خودش سپرده بودم تا انتخاب کنم..... در دهه هفتاد مسئول خادمین افتخاری فرد نازنینی بنام آقای محمودی بود، ایشون مدیر فرهنگی جمکران شد، نمی دانم چی باعث شده بود که حس کرد خدمت جمکرانیم پژوهشی باشه با موضوع ثبت کرامات، هزاران کرامت زنده و مکتوب جمع آوری کرده و بازنویسی و خلاصه کرده و تحویل بخش انتشارات که زیر مجموعه نهاد فرهنگی مسجد بود دادم، آنجا برادرم سید محمود به کمکم آمد و مدتها برای آقاجانش نوشت... در انتشارات جمکران با استاد بحرالعلوم آشنا شدم و در میانه ی دهه ی هفتاد ازش هدیه گرفتم، همان زمان پرونده پژوهش سیادت خاندانم را به ایشان دادم .... وقتی تاریخدانان غیر طاهر و غیر مطلع پشت سرشان حرف می زدند آتش می گرفتم.....
در جمکران آن سالیان دو بار در نیمه شب میانه ی هفته (شاید دوشنبه) رهبر فرزانه به مسجد آمد و خلوتش دیدنی بود، با من و خادمین خوش و بشی داشت، یکبار آیت الله جوادی آملی هنگام سحر آمد و با ایشون مباحثه داشت.....