یکی از عزیزان پرسید مهر اجداد کجاست؟، مهر چیزی نیست که از بین بره، مهر میراث خانوادگی و مدرکی از اصالت اسناد است کسی دور نمی اندازه.
پاسخ:
در تاریخ یکی از وظایف وصی هر میت، شکستن مهر او در حضور دیگران بود که به نوعی اعلام ابطال مهر می شد، تا بعدا کسی آنرا بر ندارد پایین برگه ای بکوبد و برای خودش سند بسازد یا سوء استفاده کند، اجداد ما افراد باسواد و عاقل بودند و قطعا اینکار منطقی را انجام می دادند و نباید بیشتر مهرهای آنها وجود داشته باشد، اما چون محمد مقیم اول ما کاتب نسخ خطی و اسناد منطقه ای و مدیر کاروان زیارتی (حمله بر) بود چند مهر به سال ساخت های مختلف داشت و مهرهای او اینک نزد خانواده حاج آقا حشمت الله موجود است.
وجود همین مهر باعث بازی یا سرگرمی در فکچال هم شد به گونه ای که در سندی به تاریخ ۱۲۶۶ قمری که هیچ محمد مقیمی در فکچال زنده نبود، مهر محمد مقیم اول به تاریخ ساخت ۱۱۰۴ قمری در زمان کربلایی محمد حاجی آقا (پدر میرزا عباسقلی) به پای مصالحه نامه ای خورده است، اینجاست که امثال من وقتی سند می خونیم تا اعتبار سنجیش کنیم باید با ذره بین یا زوم مهر را بزرگ کرده و تاریخ مخفی داخلش را بخوانیم و هر تاییده ای را نپذیریم.
فکچال در قرن یازده و دوازده پنج محمد مقیم دارای اسناد در انبوه اسناد دارد.
۱/ میرزا محمد مقیم بیک ابن محمدعلی عموی جدم محمد مقیم اول که آکاظما ارشد پسر میرزا مقیم اول ما در طوماری حدود املاک ورثه اش را در لاله آباد و فکچال و قلعه کش نوشته
تاریخ گواهی۱۱۷۰
۲/ جدم میرزا محمد مقیم حاجی که سال هزار و شصت و اندی دنیا آمد و با حدود صد سال سن درگذشت و در کاظمیه دفن شد.
۳/ میرزا محمد مقیم ابن میرزا محمد ابراهیم بارفروشدهی ابن میرزا محمد مقیم ابن کاظم بیک در نیمه اول قرن دوازدهم.
علیرغم اینکه برای محمد ابراهیم در فکچال نسل نوشته اند نسل او در فکچال امتداد ندارد و بر اساس اسناد اشتباه است، نسل منسوب به او همگی از نسل برادرزاده اش میرزا محمد مقیم این محمد سلطان است. کتبی که در دست استادم مرحوم حاج آقا محسن حسنزاده مقیمی هم بود متعلق به این کاتب بود و در حقیقت آن کتابها کتاب جد عموجان نبود بله کتب برادرزاده جدش و برادر جدش بود.
۴/ جدم میرزا محمد مقیم ابن شهید محمد سلطان ابن میرزا محمد مقیم که او دیگر در ۱۲۴۰ زنده نبود، او پدر آعباسقلی مدفون در سید مهدی کروب مقریکلاست و نقش مهرش اینه
عین الراجی محمد مقیم الموسوی.
۵/ محمد مقیم کاشی که شریک محمد مقیم جدم در کل زمینهای فکچال فعلی بودن و ایندو آنرا از یکی از حاجی تباران بنام حاجی محمد آقا رضی حاجی در نیمه دوم قرن یازدهم خریده بودند.
هدایت شده از سید احمد کیا
این کتاب درخصوص سادات کیا سمنان وخاندان بیژنی ،کریمی ،مقیمی ،حاجی تبار های بابل و.کیای آمل وبلده ونور وکیای حسینیان مشهد و..،میباشد
چون عزیزانی طی تماسهایی درمورد آن سوال کرده اند به عرض میرساند جلدهای انگشت شماری از آن نزد اینجانب باقی مانده است درصورت تمایل به بنده اطلاع دهید تا به آدرستان ارسال شود
با توجه به اینکه اراضی اطراف بیجی کلا، حاجیکلا و پیچاکلای لاله آباد بابل، از املاک کاظم بیک و پسرانش محمد مقیم، محمد کریم، محمد بیجن و... است، به طور مشخص هم محمد مقیم در دوغی کلا و نواحی ارچی ملک داشت، مزار امامزاده رضا را در آنجا باید بررسی کرد، چون محمدرضا برادر نامیردگان بالا و پدر میرزا محمد صفی حسینی طالقانی بوده و هنوز مزارش را نیافتیم.
سندی به سال ۱۱۷۷ قمری دارم که گواهی ملکیت طایفه را در آنجا ثابت می کند.
من معتقدم درویش مراد حاجی مشهور در تاریخ شفاهی پیرمردان درگذشته ی فکچال در پژوهش دهه ی هفتاد من که از او بعنوان واقف و خیر یاد می کردند، همان مراد بیک، برادر بزرگتر کاظم بیک خودمان است که در ملک دشت سر امتدادی پشت فکچال تا زرگر شهر، مالک بوده است، من معتقدم او همان فرد تصویر پیوستی در مقاله ی آستانه های مازندران دکتر دانش پژوه است.
من معتقدم درویش مراد حاجی مشهور در تاریخ شفاهی پیرمردان درگذشته ی فکچال در پژوهش دهه ی هفتاد من که از او بعنوان واقف و خیر یاد می کردند، همان مراد بیک، برادر بزرگتر کاظم بیک خودمان است که در ملک دشت سر امتدادی پشت فکچال تا زرگر شهر، مالک بوده است، من معتقدم او همان فرد تصویر پیوستی در مقاله ی آستانه های مازندران دکتر دانش پژوه است.
خط هفتم
من معتقدم درویش مراد حاجی مشهور در تاریخ شفاهی پیرمردان درگذشته ی فکچال در پژوهش دهه ی هفتاد من که از او بعنوان واقف و خیر یاد می کردند، همان مراد بیک، برادر بزرگتر کاظم بیک خودمان است که در ملک دشت سر امتدادی پشت فکچال تا زرگر شهر، مالک بوده است، من معتقدم او همان فرد تصویر پیوستی در مقاله ی آستانه های مازندران دکتر دانش پژوه است.
خط آخر
من معتقدم درویش مراد حاجی مشهور در تاریخ شفاهی پیرمردان درگذشته ی فکچال در پژوهش دهه ی هفتاد من که از او بعنوان واقف و خیر یاد می کردند، همان مراد بیک، برادر بزرگتر کاظم بیک خودمان است که در ملک دشت سر امتدادی پشت فکچال تا زرگر شهر، مالک بوده است، من معتقدم او همان فرد تصویر پیوستی در مقاله ی آستانه های مازندران دکتر دانش پژوه است.
خط آخر