فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خیلی عالی بود😂😂👇👌
# برای آزادی……😁😁
"🇮🇷امینی آزاده🇮🇷"
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری از شهید سرافراز محمد زارع مؤیدی،شهید دیشب شیراز😔😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"از سعدی بدم میاد چون یک آخوند بوده"
تعجب نکنید، این نظر کارکنان منوتو است
احمق با این استدلال باید از حافظ و مولانا و فردوسی و ابوریحان و رازی و خیام و عطار ووو خلاصه تمام مفاخر ایران بدت بیاد
البته شما نشان دادهاید که دشمن ایران و ایرانی هستید...
4_6026293279014784697.mp3
21.58M
سخنان استاد چگینی.ازجانب ایرانیان درجواب صدراعظم آلمان د رکلاب هاوس
۲۲آبان ۱۴۰۱
دوستان حتما گوش بدید. منطق محکم جناب چگینی در مواجهه با ضد انقلاب.
با تانک از روشون رد میشه.😂
⭕️اقلام ممنوعه فرودگاه قطر در جامجهانی:
1⃣ سلاح گرم
2⃣ مواد مخدر
3⃣ مشروبات الکلی
4⃣ فراوردههای گوشت خوک
5⃣ مدفوع سگ و خبرنگاران سعودی اینترنشنال
پ.ن: فقط آخری🤦🏻♂🤣
#ایران_قوی
💥این تصویری از انشای انگلیسی زینب دختر ۱۲ ساله دربارهٔ شهادت آرمان علیوردی است
♦️ترجمه انشا رو براتون مینویسم، ترجمه رو خوندید پست بعدی رو هم ببینید تا بگن قصه چیه!!!
«آرمان علیوردی» کیست؟
او متولد ۱۳۸۰ و دانشآموز مدرسهٔ (حوزه) مجتهدی بود. وقتی به خانه برمیگشت دوستانش گفتند اکباتان شلوغ شده.
رفت به اکباتان. و افرادی که آنجا میدانستند آرمان بسیجی است، خواستند دنبالش بروند و نزدیکش شوند.
یکی که شهیدش کرده بود، میگفت حدود ۳۰ نفر او را دوره کرده بودند.
آنها از آرمان خواستند به انقلاب و رهبرش اهانت کند. ولی او نپذیرفت.
کیفش را باز کردند و متوجه شدند کتابهای مربوط به دین و یک عبا دارد.
فریاد زدند: «طلبه است! بیشتر بزنیدش!...».
او را کشتند، با توهین و ناسزا، و سنگ و چاقو...
و سپس بدنش را به گوشهای از پیادهرو منتقل کردند.
من از آرمان یاد گرفتم باید پای اعتقادات و باورهایم بایستم.» 😢
پست بعدی رو بخونید...👇 🍂🍃🌹🍃🍂
🌹صدرا🌹
💥این تصویری از انشای انگلیسی زینب دختر ۱۲ ساله دربارهٔ شهادت آرمان علیوردی است ♦️ترجمه انشا رو بر
👈و اما ماجرای زینب....
زینب ۱۲ساله است. مثل خیلی از بچههای امروز به کلاس زبان انگلیسی میرود. او تنها دختر چادری آموزشگاهشان است.
بیش از ۴۰ روز در و دیوارهای آموزشگاه را پر از شعارهای مختلف «مرگ» دیده و طاقتش تمام شده. به تازگی اعتراف کرده که از چند روز قبل با خودش الکل میبرده و قبل و بعد از کلاس، وقتش را به پاک کردن شعارها میگذرانده. البته هر که از پشت سرش رد میشده، ناسزایی نثارش میکرده که با سکوت زینب ما مواجه میشده.
بله... #دانشآموز_اصیل و دلاور ما برای اعتقادش هم دیوار پاک میکند، هم فحش میشنود. اما لب به ناسزا باز نمیکند. این است تفاوت این بچهها با بعضیهای دیگر. این بچهها دانشآموخته کلاس قهرمانی حاجقاسم هستند...
القصه... معلم کلاس زبان به بچهها تکلیف داده که انشایی (writing) بنویسند و یک شخصیت بزرگ را معرفی کنند. زینب که انگار ناسزاها به او کارگر نیفتاده، تصمیم میگیرد از آرمان بگوید؛ « #آرمان_علی_وردی». او میخواهد باز هم در قامت یک انسان فرهیخته و عاقل، اعتقادش را با کلمات بیان کند.
مادرش که میترسد در آموزشگاه بلایی سر دخترش بیاورند، مخالفت میکند! اما در نهایت راضی میشود. زینب مینشیند به نوشتن و چه نوشتنی... #روضهٔ_انگلیسی شنیدهاید؟ آن هم از زبان یک زینب ۱۲ساله؟...
زینب میداند نوشتن چنین متنی و خواندنش بین کسانی که فقط شعار «آزادی» میدهند یعنی چه. ولی کار خودش را میکند. انشایش را سر کلاس میخواند و بر خلاف انتظارش، استادش که تفکرات ضدانقلاب دارد در حالی که اشک در چشمهایش جمع شده، ایستاده برایش دست میزند!
خبردار شدیم چند روز بعد انشای زینب به حوزهٔ حاجآقا مجتهدی رسیده و آقای میرهاشم حسینی از زینب ما تقدیر کرده است. تا باد چُنین بادا... 😍