فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قابل توجه افرادی که میگن #حجاب زمان پیامبر و امیرالمومنین اجباری نبوده و طوری القا می کنند که زمان حضرات معصومین حجاب اختیاری بوده!
"کارآمد"
99-06-03 mirbagheri.mp3
11.06M
🎧 استاد میرباقری | «سخنرانی» شب پنجم محرم ۱۳۹۹، حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها
راه رسیدن به مقام محبت الهی
2_5352978626184741028.mp3
1.81M
🎙روضه استاد میرباقری در شب پنجم محرم ۹۶/ هیئت ثارالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محل این قمه زنی وحشتناک، انگلیس است.
انگلیس از این هراس آفرینی ها بهره می برد همانطور که سلاخیهای داعش را بر خلاف قوانینِ منع تصاویر خشونت آمیز منتشر می کرد
تا قبل از خلقِ داعش، برآورد مراکز راهبردی انگلیس این بود که جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۲۰ از مسیحیان پیشی می گیرد. الان چه؟
"روح الله سلگی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب روضهای خوند حاج محمود کریمی...
ما دورهگرد و دربهدر شدهایم 😭
⚛تاکید امام زمان(عجل الله فرجه)بر مصائب حضرت زینب(سلام الله علیها)⚛
🌟عارف اهل ذکر، آیت الله العظمی #بهجت (قدس سره) میفرماید:
⚫️طلبه مبتدی به نام سید حسین یزدی در #مسجدجمکران توفیق زیارت حضرت حجت (ارواحنا فداه) را پیدا کردند،
⚫️که حضرت مطالبی فرمودند از جمله اینکه آن طلبه خانه ای می خواستند حضرت به او مرحمت کردند،
⚫️و اینکه سفارش فرمودند در مجلس دعای ندبه ای که آن سید طلبه می رفتند بروند و ترک ننمایند،
🔴و باز امر فرمودند مصائب عمه بزرگوارم #حضرت_زینب (سلام الله علیها) را هم در آن مجلس و جای دیگر تذکر دهید.
⚠️ نکته ⚠️
🟤یک طلبه مبتدی هم اگر لیاقت داشته باشد صاحب تشرف میشود که گاهی یک مرجع تقلید توفیق نمی یابد.
📒نکات ناب مداحی،ص142
🚩أللَّھم عـجـلْ لوَلیڪ ألْفَرَج🚩
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥احلی من العسل...
🔹ماجرای شهادت حضرت قاسم ابنالحسن به روایت رهبر انقلاب
#محرم
🌹السلام علیک یا ابا فاضل یا قمر منیر بنی هاشم🌹
مسئول مشاوره به زندانیان محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر خاطره جالبی دارد:
🌹 حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار میشود، شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع میکند و میرود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه میکند و در جریان سرقت پولها، صاحب مغازه به قتل میرسد. او متواری میشود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش میکنند و به اینجا منتقل میشود.
🌹 حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول میانجامد؛ میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود. آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانیها قلبا دوستش داشتند.
🌹 پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری بودند، برای اجرای حکم میآیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمهچینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرفنظر کنند. همسر مقتول گفت: " من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کردهام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده است. بههرحال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمیگذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سالها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم."
🌹 بههرحال روی اجرای حکم مسر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبهرو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا بهشدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم."
🌹 وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرفنظر کنند شیرش را حلالشان نمیکند. بههرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همهچیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه دارید تا آخرین خواستهاش را هم بگوید.
🌹 شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کردهاید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقیمانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز. میخواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. من سالهاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (ع)، شربت نذری به زندانیهای عزادار میدهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کردهام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم.
"
🌹 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یکدفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل (ع) درنمیافتم؛ من قصاص نمیکنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد.
🌹 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص میکردید شیرم را حلالتان نمیکردم. خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(ع) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند.
🧚♀️🌹🧚♀️🌹🧚♀️🌹🧚♀️