❤️ یک تجربه عاشقانه 👈🏼 حسین(ع) تو را با خود خواهد برد ... #محرم

⁉️چرا فاطمیون در مقابل طالبان قرار نمی گیرد.❗ 🔰سلام استاد ، عزاداریتون قبول. یک سوال دارم و آن اینکه لشگر فاطمیون واقعا توی سوریه سنگ تمام گذاشتند، حالا چرا تو مملکت خودشون هیچ کاری نمی کنند که طلبان دارد ، شهر به شهر جلو می آید؟ 💠 سلام علیکم ۱. چون طالبان داعش نیست ، طالبان قبل هم نیست ، هر چند طالبان و داعش هر دو گرایشات وهابی و سلفی دارند ، ولی از لحاظ مبانی فکری کاملا متفاوت و بلکه در موارد زیادی متضاد هستند، البته به هیچ وجه هم قابل اعتماد هم نیست. ۲. هدف دشمن راه انداختن جنگ شیعه و سنی در افغانستان است و قرار گرفتن فاطمیون شیعه در مقابل طالبان سنی ، دقیقاً خواست دشمن است. ۳. طالبان طبق توافقی که چند سال پیش داشته ، تعرضی به شیعیان و منافع ما ندارد ، البته قطعاً طالبان دوست ما و شیعیان افغانستان هم نیست ولی فعلاً از خود خصومتی نشان نداده، اگر روزی بخوهد غلطی انجام دهد به سرنوشت داعش در عراق و سوریه مبتلا خواهد شد و طالبان این حقیقت را بخوبی می داند. 👈 البته ممکن است گروه های کوچکی از نیروهای طالبان در موارد مواضع خصمانه علیه ما و شیعیان از خود بروز دهند و برخی رسانه هم با اغراض مختلف از جمله دامن زدن به جنگ شیعه و سنی ، به سرعت و بصورت گسترده آن را پوشش دهند ، که هر بار توسط مسئولین طالبان و سخنگوی این گروه در مقابل آن موضع گیری شده است. ۴. طالبان فعلاً با دولت افغانستان می جنگد و این دولت آمریکایی نه تنها متحد ما نیست بلکه در دشمنی با فاطمیون از داعش و طالبان کمتر نیست. ۵. طالبان فعلا مقابل آمریکا و داعش قرار دارد و هر گونه مقابله با آن تقویت داعش و آمریکا در منطقه است. ۶.فاطمیون در عراق و سوریه در قالب سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران و به درخواست دولت های عراق و سوریه که متحد ما بودند، حضور یافت ؛ این در حالی است که دولت افغانستان نه متحد ماست و نه چنین درخواستی از ما داشته است و ورود فاطمیون به افغانستان بصورت مستقل نه تنها امکان پذیر نیست ، بلکه اگر چنین اتفاقی رخ دهد با توجه به محدودیت نیرو و امکانات این لشگر کوچک و در نقطه مقابل امکانات و نیروی گسترده طالبان ، نتیجه جز از دست دادن این نیرو نخواهد داشت ، بعلاوه آنکه بهانه خوبی برای شیعه کشی در افغانستان به دست دشمن داده می شود و با توجه به اینکه شیعیان افغانستان یک اقلیت پراکنده هستند ، بشدت آسیب خواهند دید. ۷. تا زمانی که طالبان در مقابل آمریکا و داعش قرار دارد ، به مقابله با آن نمی پردازیم و برای خودمان هزینه بی خود ایجاد نمی کنیم ولی اگر روزی متعرض شیعیان و جمهوری اسلامی شود قطعا در هم شکسته خواهد شد. ۹. همه باید توجه داشته باشیم که سیاست آمریکا نا امن سازی و ایجاد هرج و مرج و درگیری در منطقه و بی دولتی در افغانستان است، در نتیجه سیاست ما باید در نقطه مقابل آن یعنی دامن نزدن به فتنه های قومی و آرام سازی منطقه و تلاش برای دولت سازی و استقرار دولتی پایدار در افغانستان باشد، لذا در این رابطه مذاکره با گروه های مختلف و زمینه سازی برای گفتگوهای بین الافغانی اعم از طالبان ، دولت فعلی و سایر گره ها ، امری لازم و ضروری است. ۱۰. توجه داشته باشیم که طالبان چه خوب و چه بد ، یک واقعیت مهم در عرصه تحولات افغانستان است و بر خلاف داعش که اکثراً تروریست های وارداتی بودند ، طالبان ریشه در بسیاری از طوایف و قبایل افغانستان دارد و امروز دامنه نفوذ خود را به سایر قبایل مخصوصا ازبک ها و تاجیک ها گسترش داده است ، پس به جای مقابله باید در مذکرات تلاش نمود تا: الف) با تبین حقایق از شدت افراطی گری و تعصب قبیله آنها کاست، که شواهد و قرائن حاکی از فهم این واقعیت توسط طالبان و حرکت به سمت اعتدال است. ب) طالبان بداند که به تنهایی قادر به تشکیل دولت و حکومت در افغانستان نیست و برای روی کار آمدن دولتی پایدار در افغانستان لازم است با سایر گروه ها و دولت فعلی تعامل حقیقی و سازنده داشته باشد، که حرکت طالبان به این سمت کاملا محسوس است. 👈 ۱۱. نکته بسیار مهم اینکه، آنچه بیان شد بخشی از حقایق مربوط به طالبان و افغانستان بود ، نه به قول بعضی از سفسطه گران ، ❗تطهیر طالبان❗، سابقه جنایت بار طالبان بگونه ای است که به هیچ وجه قابل تطهیر نیست ولی قابل تغییر هست. ◀️ کلید واژه 🔥تطهیر طالبان🔥 یک کلید واژه انحرافی و مغالطه آمیز و ساخته و پرداخته جریان اصلاحات برای تخریب جریانی انقلابی است و دوستان بزرگوار انقلابی در کاربرد این واژه دقت لازم را داشته باشند. ✍ ارادتمند دوستان 🌹غلامعلی کریمی

✍⚘باطل بودن و ناحق بودن صدام حسین از زبان سرباز عراقی در زمان اسارت نیروهای ایرانی در عراق... بسیار زیباست نگاه کنید و بفرستید برای دوستان تون تا برای مظلومیت اسرای ایرانی قدمی برداشته باشیم و تذکری باشه تا فراموش نکنیم که این نظام و مملکت چه جوری حفظ مانده...... فقط با فداکاری......👌👌👌👌👌👌👌👌⚘⚘⚘⚘⚘⚘

۲۶ مرداد سالگرد بازگشت آزاده گان عزیز به وطن گرامی باد.

⭕️اعتماد به حق/ اعتماد به باطل ✅بشار اسد گوش به فرمان امام خامنه ای کرد و مقاومت کرد و پیروز شد. ❌اما اشرف غنی دست دوستی با آمریکا داد و تسلیم طالبان شد و کشورش را ترک کرد. #غربزدگی #امام_خامنه_ای

🌹از علی با علی تا علی 🔹ششم محرم الحرام سالروز ارتحال خوشبخت ترین عالم تاریخ_ مرحوم سید رضی _ است. او که در اوج علم و ادب و فقاهت و نقابت، مدال افتخار گردآوری بزرگترین، مهم ترین، زیباترین، جامع ترین و کارآمدترین کتاب تاریخ جهان بعد از قرآن کریم را از دستان صاحب علم الکتاب _ امیرالمومنین علیه السلام_ دریافت کرد و همانگونه که وعده داده شده بود روز به روز بر شهرت و سیطره کتابش در جهان افزوده شد. 🔹 در حالی که همه کتابها با گذشت زمان در فضای رقابت کم رنگ می شوند و غالبا فراموش می گردند. 🔹همه عالم _چه بدانند و چه ندانند_ محتاج نهج البلاغه و مدیون سیدرضی هستند؛زیرا او مشعلی از علم و حکمت در مسیر انسانها، جوامع و حکومتها برافروخت که تا قیامت پرفروغ خواهد ماند و منصب "لکلِّ قومِِ هادِِ" را متجلی خواهد ساخت. روح پرفتوحش در همسایگی مولایش امیرالمومنین علیه السلام متنعم باد و خداوند قطره ای از توفیقات او را در خدمت به این آستان مقدس به ما عطا فرماید.

*مقبل کاشانی* شاعری بود که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام را داشته اما از نظر مالی در مضیقه ‌بود. هر وقت سایر افراد راهی کربلا می‌شدند او اشک حسرت می‌ریخت و آرزوی زیارت ارباب بی کفنش را می‌کرد. یک روز یکی از دوستان مخارج سفرش را تقبل کرده و او از کاشان راهی کربلا می‌شود. در راه و در نزدیکی‌های گلپایگان، دزدان، قافله را تاراج می‌کنند. عده‌ای از مسافران عزم بازگشت به کاشان می‌کنند و عده‌ای دیگر نیز راهی گلپایگان شده تا از آنجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از اقوام پول قرض کرده و سفر را ادامه دهند . اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری. از طرفی هم دوست نداشت راهی را که آمده بازگردد. دلش شدیدا هوای امام حسین علیه السلام را کرده بود. با خودش می‌گفت یک قدم نزدیک‌تر به امام حسین علیه السلام هم یک قدم است. همین جا می‌مانم و کار می‌کنم تا مخارج ادامه سفرم به دست آید. چند وقتی در گلپایگان ماند تا محرّم از راه رسید . مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرّم شرکت می‌کرد تا اینکه شب عاشورا فرارسید و اشعاری را که سروده بود، در شب عاشورا خواند و غوغا کرد …. همان شب پس از پایان مجلس و در عالم رویا خواب دید که مشرّف شده به کربلا و وارد صحن شد. اراده کرد به طرف ضریح برود که از ورودش جلوگیری کردند. *مقبل می‌گوید* : با خودم گفتم خدایا نباید برای ورود به حرم کسی را مانع شد . یکی گفت درست می‌گویی مقبل، اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده‌ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند، چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت . پرسیدم تو کیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمت‌های دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر، مجلسی با شکوه برقرار بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع) آمده‌اند. *مقبل می‌گوید* : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید. ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره‌ای نورانی و عمامه‌ای ژولیده وارد شد. حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا می‌رفت حضرت می‌فرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد و منتظر دستور پیامبر بود. حضرت فرمود ای محتشم! امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان. و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش : *کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا* *در خاک و خون طپیده میدان کربلا* *گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست* *خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا* *نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک* *زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا* *از آب هم مضایقه کردند کوفیان* *خوش داشتند حرمت مهمان کربلا* *بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید* *خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا* *زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد* *فریاد العطش ز بیابان کربلا* - اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد و حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان فرمودند: ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده‌اند ، آب فراتی که همه جانداران از آن می‌نوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان، و *محتشم ادامه داد :* *روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار* *خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار* - در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش می‌رسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود ؛ باز هم بخوان زیرا هنوز دل‌ها از گریه خالی نشده. محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه‌اش را از سر بر می‌داشت فریادکنان صدا زد یا رسول الله : *این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست* *وین صید دست و پا زده در خون حسین توست* *این نخلِ تَر کز آتش جان‌سوز تشنگی* *دود از زمین رسانده به گردون حسین توست* *این ماهی فتاده به دریای خون که هست* *زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست* - با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله بی‌تاب شد و انبیا همه بر سر می‌زدند و گریه می‌کردند. و مَلَکی این شعر محتشم را می‌خواند: *خاموش محتشم که دل سنگ آب شد* *بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد* *خاموش محتشم که از این حرفِ سوزناک* *مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد* - محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد. پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص) عبای خود را بر دوش محتشم انداخت. *مقبل می‌گوید* : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوریه‌ای مرا صدا می‌زند، ای مقبل! ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند. *مقبل گوید* رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر (ص) به من نفرمود برو بالا

تر فهمیدم مقام محتشم از من خیلی بالاتر است. شروع کردم به خواندن اشعارم: *نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت* *نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت* *هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید* *عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید* *بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد* *اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد* تا این اشعار را خواندم ملکی آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها حالش دگرگون شده. مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود . ناگهان امام حسین علیه السلام را در همان حالت رویا دیدم که از آن حلقوم بریده صدا زد : ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله‌ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود برد. 🖤🖤🖤😭😭😭🌴🌴🌴

🎥 گفتگو با مداحی كه شلوغ‌ترين جلسه در تهران را دارد!

◾️روضه علیرضا پناهیان در صحرا 🔻تجربه‌ای متفاوت از اقامه عزا در صحرا به سفارش امام باقر(ع) #عزاداری_در_صحرا استاد پناهیان

🎙 #پادکست 🔹عظمت حضرت علی اکبر علیه‌السلام 📌 برگرفته از جلسات «خط کوفی»

🎼° #مداحے_ حاج محمود کریمی ✨° #شب‌هشتم‌محرم‌🖤 به زمین افتادی پر خون... 「 کاش من جای تو بودم! 」 🏴 صلی الله علیک یا علی اکبر علیه السلام