4.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اذان موذن در مدینه
در برجک ماذنه بلال
دهقان پور
1.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 این حاجی از همه مردم به خدا نزدیکتر است. باور ندارید!؟ خودتون ببینید..! 😅
🚨 دو تا کلیپ مهم که حتما باید ببینید
🔺آخرین نبرد اسلام در آستانه ظهور با چه کسانی است؟
🔺زمان ظهور، رفتار و عمل ما به چه شکل خواهد بود؟
" نَزدیکِ صُبح 🇮🇷"
8.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایتی واقعی و جذاب از کرامت🌟
آقا امیرالمومنین به یک جـوان اهل
یوگسـلاوی و ۳۰ نفـر از خانـوادش😃
حجتالاسلام استاد مهدوی ارفع
حتما ببینید برا دیگرانم بفرستید😍
#امیرالمومنین
#نهج_البلاغه
بسم الرب شهدا
این بخش روایت شهدای بهداری (امدادگر) که حدود 17نفردریک سنگربشهادت رسیدن
بنام خدای شهیدان
بنام خدای شیرمردانی که درهورارامیده اند انانکه درشلمچه و فاو هویزه درخون خودغلطیدن وانان که از نوعروسانشان گذشتن و برای دفاع ازدین وناموس وطن وجهاد درراه خدا هجرت کردن
زمستان سال 1365هفت تپه میعادگاه رزمندگان ل25کربلا درحال اموزش ادوات بودیم وعملیات کربلا4تازه تمام شده بودوازحجم اموزش بنظرمیرسیدعملیاتی درپیش روداریم ( یعنی عولیات کربلای پنج درمنطقه حساس ودشوارازلحاظ موانع وحتی موانع طبیعی)
بعدازاموزش دسته بندی وگروهانهامشخص شدومن و چندتاازهمشهریهام مثل شهیدسیدحسن حسنی درگروهان ویژه تقسیم بندی شدیم (گروهان ویژه متشکل از سلاح اس پی جی خمپاره60وقناسه بود
وگروهان مامعروف بودبه گروهان یک بارمصرف
بدین منظوریک بارمصرف میگفتن که برای شکارتانک وسنگرونفرات میبایست درنزدیکترین نقطه به دشمن مسقرمیشدیم
سنگرما درست بیست متری بسمت جزایربوارین بود
وحدودا سنگربهداری هم چندمتری ازسنگرمافاصله داشت
سنگربهداری طوری ساخته شده بودکه اگریه مجروح روبه بهداری میبردن حتی جراحیهای اولیه جهت جلوگیری ازخونریزی واحیاانجام میشدواینطورنبودکه متاسفانه بعضی ازعزیزان میگن برای جان بسیجی ارزش قائل میشدن حتی پزشک جراح درخط مقدم مشغول کارمیشد
چندروزی ازعملیات گذشته بود یادم میاد دریه تک سنگین عراق که معروف به تک 48ساعته بود
عراق قصدداشت ازکانال ماهی وازسمت جزایرتا دریاچه روپس بگیره اما بادفاع جانانه رزمنده ها به عقب برگشتن
سلاح ما فقط ارپی جی واس پی جی وتفنگ 106بود اما درمقابل صفی طولانی ازدیواراهنین یعنی تانکهای پیش رفته که استادگی درمقابل چنین هجومی محال بود
لطف خدا شجاعت واستادگی رزمتده هاباعث میشدکه هربارباکلی تلفات وازدست دادن کلی تانک به عقب برگردن
صبح اول وقت یه تویوتا وانت برامون مهمات اوردن چون احتمال تک دشمن بودچون روزهای اول عملیات کربلای پنج بود
مهمات کنارسنگرما دپوبود
ساعت حدودا 8صبح درگیری شروع شد
انروز مهمات رو حدودا تا ساعت یک بعداز ظهر شلیک کردیم باسه قبضه خمپاره60 ویک قبضه اس پی جی
دیگه نه گوش شنواداشتیم نه نای حرکت کردن
داخل سنگر استراحت کردیم سنگرما به عرض 60 الی 70 سانت و طول 2مترکه 4نفربا مشکلات سرمیکردیم چون فرصت وامکانات ساخت سنگرنبوذ
فردای صبح کمی خط اروم شده بودوما سه چهرروزی بودکه تومنطقه بودیم
البته منطقه عملیاتی هر48ساعت نیرو رو تعویض میکردن اما برای مااین اتفاق نیفتاد وماهم بدمون نمیامد وحرفشونمیزدیم
برای بازدیازسنگررفتم تقریبا روی خاکریزکه متوجه شدم خاک ازروی سنگرماکناررفته و بابرخورداولین گلوله سنگرروی مااوارمیشه
تصمیم گرفتیم که چنتاالوارفعلاروی سنگربذاریم تاسرفرصت لودراگرامدروسنگرماهم خاک بریزه
الوارهاهم نزدیک سه راه مرگ بود
واون نقطه خاکریزی کوتاه داشت اززانوبه بالای مادرتیررس ودیدبود وبسیارخطرناک تصمیم گرفتیم بااحتیاط دونفردونفربرای اوردن الواراقدام کنیم شهیدان حسن کندوری ازگرگان وسیدحسن حسنی ازبهشهرابتدارفتن به محض رسیدن به الوارها متاسفانه خمپاره 81درست درفاصله یک متری شون به زمین خوردومنکه پشت سرشون بودم براثرموج انفجارپرت شدم
چندلحظه ای که بخودم امدم متوجه شهادت شون شدم
وسریع به بهداری که درنزدیکی مابودرفتم
بچه های امدادگروبهداری سریع امدن وپانسمان شون کردن وباامبولانس به عقبه بردن
یعنی شهادت دوستانم وتنهایی ودلتنگی
ویکی دیگرازهمسنگرانم هم ازپیشم رفت ومن تنهای تنهاشدم
ودراین حین متوجه یکی از همشهریهام شدم که پزشکیارهست ودرسنگربهداری هست
جوان خوش سیما ونترسی بودپدرش ازفرمانده هان وهمنین برادربزرگوارش
ایشان سیدحسین بنی کاظمی بود
فردای انروز توسنگرنشسته بودم ومنتظر دستوراتش
خط کمی ارام بود تقریبا نزدیکیهای ظهر
پیک یکی ازگردانهای پیاداصفهان درست جلوی سنگرما مجروح شد وموتورسیکلتش هم اسیب دید
مجروح روبردن وموتورموند
تااینکه سیدحسین به اتفاق یکی ازهمسنگریهاومن مشغول روشن کردن موتورشدیم سوراخ باکش رو باجیره جنگی که شبیه شکلات بود بستیم وخواستیم روشنش کنیم که خمپاره60پشت سرسیدحسین بزمین خوردهیج کدومشون طوری نشدن وازلای پایشون یه ترکش به ران پای راستم خورد وبه زمین افتادم
اه و ناله ام به هوارفت اولین دفعه بودکه ترکش خورده بودم
وقتی ارامش وخونسردی رودرچهره سیدحسین دیدم خودموجمع وجورکردم
پایم رو پانسمان کردوخوشبختانه ترکش ازپام عبورکردونیازبه جراحی نبود
موتور رو رشن کردوکنارسنگرم کذاشت که بعدازچندروز ازلشکراصفهان امدن بردن
اما سیدحسین وقتی خواست ازپیشم بره بسمت سنگرخودش
بهم گفت خوبی اگه میخوای بفرستمت عقب
ازخونسردی نترس بودنش حیاکردم گفتم خوبه نیازی نیست وموندم
بایرخوردی که باهاش داشتم مجذوبش شدم
وتالینکه شدفردای ان روز که حادثه سخت و دلخراشی اتفاق افتاد
راوی ذکریااحمدی اشرفی بهشهرلشکر25کربلا
ادامه دارد
15.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدونتعارف با قهرمانان کشتی فرنگی
🔹 دانیال سهرابی: پاداش مدالم را برای درمان برادرم که اوتیسم دارد استفاده میکنم.
🔹پیام احمدی: قصد دارم با پاداش مدالم برای پدر و مادرم یک خانه تهیه کنم.
🔻 #فوری | وزیرخارجه آلمان:
🔴 اسنپبک اعمال خواهد شد ؛ پس از اسنپبک هم فضایی برای دیپلماسی وجود خواهد داشت.
@sadrasadat96