❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
🕊1شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 🕊2شهید حسین معزغلامی🌹 🕊3شهید عباس آبیاری🌹 🕊4شهید مجتبی یداللهی🌹 🕊5شهید سید
روز سی و سوم چله مون ان شاء الله درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شده باشد
💫محب اهلبیت 💫
🌹سرباز امام زمان🌹
وان شاءالله شهادت🤲🏻💔
هدیه میکنیم به روح مطهرشهید والا مقام حبیب الله شمایلی 🥀🥀
زیارت عاشورا قربتا الی الله
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
🥀 بسم رب علی علیه السلام🥀 🌺فردا روز جمعه متعلق به امام زمان عج است برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا.
💚یا امیرالمومنین حیدر💚:
جز های باقی مانده
13
16
17
19
سالگرد شهادت شهید عباس دوران 🌱
شهید عباس دوران که صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیمای نیمهسوخته خود را به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها کوبید و با شهادت خود، مانع از برگزاری این اجلاس در عراق شد این عملیات تحت عنوان عملیات بغداد نام گرفت.
#تاریخشهادت ۶۱/۴/۳۰ 🥀
#سالروزشهادت
هدایت شده از شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
°•♥!
《یا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسیرِ!
لا اَري لِكَسْري غَيْرَكَ جابِراً.》
اے شڪستهبند استخوان شڪسته!
براے شڪستگیام جبرانڪنندهاے جز تو نمیبینم.(:💔
🥀🥀🥀🥀🥀
امروز سالگرد شهادت شهید رحمان مدادیان هست
فرازی از وصیت نامه ...
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد
قسمتی از وصیت نامه شهید مدادیان
🥀🥀🥀🥀🥀
برادر شهید مدادیان میگفت وقتی رفتم تو سرد خونه و پیکر شهید رو دیدم دوتا تیر توی پای مبارکشون زده بودند
و یکی هم توی پیشانی مبارکش
🥀🥀🥀🥀🥀
یکی از دوستان شهید مدادیان میگفت
شهید مدادیان ایستاد مقابل منافقین و به
رزمنده ها گفت برید عقب من نمیزارم
پیش روی کنند و مقاومت کرد
تا آخرش به شهادت رسید😔🌹💔
دوستش میگفت خیلی بد به شهادت رسید....
#بهبهان
تاریخ تولد :1340/10/14
تاریخ شهادت :1367/4/31
صلواتی نذر شهید کنید
پیج های مجموعه فرهنگی شهید ابراهیم هادی و فالو کنید و به دوستانتون معرفی کنید
⤵️🌹⤵️🌹⤵️🌹⤵️🌹⤵️
@rafiq_shahidam96
@shahid_rahman_medadian
@shahidmedadian
@shahid__mostafa_sadrzadeh1
@shahid__mostafa_sadrzadeh2
@esmaeil_daghayeghi
1401/4/31
#سالگرد_شهادت
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#گروه_فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_رحمان_مدادیان
#بهبهانی #بهبهونی #ارجان #خوزستان #اهواز #ایلام #کرمانشاه #حمله_مرصاد #گلزار_شهدا #شهدای_بهبهانی #جمعه
#شهید_آوینی #بهبهان #سالگرد_عموم
#عمو_رحمان#دلداده#فرهنگی #جهاد_تبین #مصاحبه #فعالیت_اجتماعی #رسانه #ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم
https://www.instagram.com/p/CgTcAFWDUOB/?igshid=MDJmNzVkMjY=
جمعههایانتظار
🌱حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو
ای هرچه هست و نیست در عالم فدای تو...
🌱هر شب به روز آمدنت فکر می کنم
هر صبح بی قرارترینم برای تو...
🌱بیدار می شویم از این خوابِ هولناک
یک صبح جمعه با نَفَسِ آشنای تو...
🌱آدینه ای که می رسی و پهن می شود
چون فرش، آسمانِ دلم زیر پای تو...
🌱روزی که با شروع کلام تو ـ مثل قند
حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو...
#اللهمعجللولیکالفرج
@sadrzadeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدانه
تلنگرانه
✨اطاعت از رفیق شهیدت یعنی:
اطاعت از ولی فقیه ات
🌱اطاعت از ولی فقیه ات یعنی:
اطاعات از امام زمانت
♥️اطاعت از امام زمانت یعنی:
اطاعت از خدا✅
@sadrzadeh1
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۳۱ تیر ۱۴۰۱
میلادی: Friday - 22 July 2022
قمری: الجمعة، 22 ذو الحجة 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹شهادت میثم تمار رحمة الله علیه، 60ه-ق
🔹حرکت ابراهیم بن مالک اشتر برای جنگ با ابن زیاد، 67ه-ق
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا آغاز ماه محرم الحرام
▪️17 روز تا عاشورای حسینی
▪️32 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️41 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️56 روز تا اربعین حسینی
﷽ 🕊♥️ 🕊﷽
(🌹 پاسدار رشيدم،
شهید رحمان مدادیان(عمو رحمان )
شهادتت مبارک............🌸🌸🌸
خوشا !
آن گُل كه دستانت
مُعطّٓر كرده ، عطرش را . . .
تاریخ تولد : 14\10\1340
تاریخ شهادت : 31\4\1367
مزار شهید : گلزار شهدایبهبهان
به مناسبت سالروز شهادت #شهید #رحمان_مدادیان
❣️محل شهادت: جبهه میمک🕊️
🔹محل دفن: بهبهان
#سالـروز_شهادت🕊️🕊️🕊️🌷
🍃شاوی روح بلدش فاتحه و صلوات بر محمد و آل محمد🍃
🕊️🌷🕊️#کانال_ما_رو_به_اشتراک_بگذارید👇👇
@shahidmedadian
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#امام_زمان
#کانال_شهدایی_شهیدرحمان_مدادیان
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
@shahidmedadian
❤❤❤❤
https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_نهم
آرام و خونسرد گفت: «همه ي اینا که می گی، حرفه. من چیزي دیدم که می دونم عملیات آخري منه.»...
بعد از آن روز، یکی، دوبار دیگر هم این جوري گوشه داد.روحیاتش
را به حد خودم شناخته بودم. رو همین حساب خیلی کنجکاو شدم. با خودم گفتم: «حاجی خیلی داره رو این قضیه
مانور می کنه، نکنه واقعاً...»
یک روز که حال و هواي دیگري داشت، کشیدمش کنار. پرسیدم: «حاجی چه خبر شده؟ چی شده که همه اش از
شهادت حرف می زنی؟»
نگاهم می کرد. ادامه دادم: «راست و حسینی بگو چی شده؟»
یکدفعه گریه اش گرفت، خیلی شدید! جوري نبود که فقط اشک بریزد. شانه هایش همین طور تکان می خورد، هق
هقش هم بلند بود. ناله کرد: «چند شب پیش، مادرم رو خواب دیدم.»
منظورش حضرت فاطمه ي زهرا (سلام االله علیها) بودند. همیشه ایشان را به لفظ مادر اسم می برد. اشاره کرد به
چادر فرماندهی. گفت: «تو همین چادر خوابیده بودم که ایشان به من فرمودند: باید بیاي.»
نگاه نگرانم را دوختم به صورتش. گفتم:«حاج آقا، شاید منظور بی بی این بوده که آخر جنگ ان شاءاالله».
«نه، این حرفها نیست! تو همین عملیات من شهید می شم.»
مات و مبهوت مانده بودم.تنها چیزي که فکرش را هم نمی خواستم بکنم، رفتن او بود. گریه اش کمی آرام گرفت.
ادامه داد: «مطمئنم تو این عملیات، مهلتی که برام مقرر کردن تا رو زمین خاکی زندگی کنم، تموم می شه، باید
برم.»
خاطر جمع و محکم حرف می زد.
یقی کردم که در این عملیات شهید می شودآن روز چند تا کار را سپرد به من. یادم هست دو، سه روزي مانده بود به عملیات. حدس زدم می خواهد جایی برود.
همین را ازش پرسیدم! گفت: «می خوام برم موهام رو کوتاه کنم.»
سابقه نداشت قبل از عملیات برودسلمانی.همین ها اضطرابم را بیشتر می کرد.
وقتی برگشت، سرش را اصلاح کرده بود، ریشش را هم.
شب عملیات دیگر سنگ تمام گذاشت. رفت حمام. وقتی آمد، لباس فرم تمیزي تنش بود، بوي عطر هم می داد.
اصلاً سابقه نداشت تو منطقه، آن هم قبل از عملیات، لباس فرم سپاه بپوشد، و این طور به خودش برسد. همیشه با
لباس بسیجی بود. همین طور بر و بر نگاهش می کردم. گفتم: «حاج آقا چه خبر شده؟»
لبخند زد. جور خاصی گفت: «تو که می دونی، چرا سؤال می کنی؟»
حالم بدجوري گرفته بود.همه اش فکر می کردم چیز مهمی را دارم گم می کنم. هرچه عملیات نزدیکتر می شدیم،
طپش قلبم تندتر می شد.
عملیات بدر، از آن عملیاتهاي مشکل بود و نفس گیر. مخصوصاً منطقه ي آبی اش. سی، چهل کیلومتر رفته بودیم
داخل آب. آن طرف دجله و فرات، تو یک جاده ي حساس مستقر شدیم. از آن جا هم پیشروي کردیم طرف چهارراه
خندق و عراقی ها را زدیم عقب.دشمن به تمام معنا شده
-بعدها این چهارراه، به «چهار راه شهادت» معروف شد
بود یک دیوانه ي زنجیري. عزمش را جزم کرده بود چهارراه را بگیرد، بعد هم آن جاده ي حیاتی را، و بعد از آن، ما
را بریزد توي آب.