#صبحتبخیرمولایمن
🏝صبحگاهِ جمعهها
آفتابِ يادِ تو
با ندبههای ما
طلوع مىکند
گرچه خسته و دلشکسته هستم،
اما باز
به روی واژه انتظار
در گشودهام
تا بگویم
هنوز هم به آن صدای آشنا
امید دارم.🏝
⚘اللَّهُمَّ أَعِزَّ نَصْرَهُ وَ مُدَّ فِي عُمْرِهِ وَ زَيِّنِ الْأَرْضَ بِطُولِ بَقَائِهِ
خدايا به او عزت با نصرت و طول عمر عطا كن و زمين را به نعمت بقايش زيور بخش⚘
📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
«السلام علیک یا اباعبدالله الحسین»
آقـــام حــســیـن✨
بـال پرم باش تاج سـرم بـاش حسیـن
✨
بـه یـاد من شـبای جـمعـه تـو حـرم بـاش🕌
فـکر جـواز کـربـلای مـادرم بـاش😭
تـو مـوکب هـای اربـعین منتـظرم باش🌹
رو بـرنـگـردون از مـن یـا حـسـین🙏😭
عـفول یا حسین.....
عفول یا حسین... 🙏
شب جمعه شب زیارتی امام حسین
🗓️1400/7/1
@abalfazleeaam
💝💝💝💝💝
#ابوالفضلیم_افتخارمه #ابوالفضلی_ها #حضرت_ابوالفضل_العباس #حضرت_زهرا #حضرت_ام_البنین #حضرت_اباالفضل #حضرت_عباس #حضرت_رقية #حضرت_زینب #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم #شب_زیارتی_ارباب #حضرت_علی_اکبر #حضرت_معصومه #اربعین #اربعین_پای_پیاده_حرم_ثارالله #پاسپورت #حاج_مهدی_رسولی #حاج_حیدر_خمسه #حاج_محمود_کریمی #حاج_میثم_مطیعی #مشایه #مهدویت #امام_زمان_عج #جمکران #قم #کربلا #نجف #باب_القبله #امام_حسین #امام_رضا
https://www.instagram.com/p/CULGYVgIcMg/?utm_medium=share_sheet
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
هرروز یک صفحه
صفحه6
#قران
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کتاب_مرتضی_ومصطفی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عمود1407
اولین عمودی هست که زوار ارباب، بعد از پیاده روی گنبد مطهر علمدار کربلا رو میبینن...
#دلتنگ_زیارتیم
به نقل از هم رزم شهید حسن عشوری:
هنگام ورود به منزل تروریست ها (در درگیری های چابهار) به من گفت: شما نه! تو متاهلی، من می روم...
#شهید_اطلاعات🌷
#شادی_روحش_صلوات🌷
❲ 🌿 ❳
|🖇| #منبرمجآزے
اینعباداتما،چیزینیستکهدرآخرت
رویآنحسابکنندودستمارابگیرد..
کاریکهثواباستبهدردخودممیخورد،
کاررابـرایخداانجامدهید!((: '
- شیخرجبعلیخیاط🌿
🥀 @Abalfazleeaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جگرم سوخت، آب نیست؟
ماجرای دست نوشته تکاندهنده شهیدی که هنگام بمباران شیمیایی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره حاج صادق آهنگران از دفاع مقدس و شوخی جالب رهبر انقلاب با او
🔹️انتشار به مناسبت هفته دفاع مقدس
روز سوم هفتهی #دفاع_مقدس
۲ مهر ۱۴۰۰
روز تجلیل از زنان رزمنده...🌱
۶ هزار و ۴۲۸ زن در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند که حدود ۵٠٠ نفر از آنان رزمنده بودند.✨
۵ هزار و ۷۳۵ زن جانباز و ۱۷۱ آزاده...
نامهایی که کمتر شنیدیم
عکسهایی که کمتر دیدیم
یادتان جاودان🥀
🕊#پرواز_تامعراج🥀
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
#کانال_خُذنی_ِمَعَک_ْمَرا_باخودَت_بِبَر
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کتاب_مرتضی_ومصطفی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
37bce6a7ffd240aa523c84621d247a56.mp3
8.39M
🌱ازحرم برام بگو زائریکه
پاپیادهرفته بودی کربلا😭
#رزق_معنوی
#اربعین🥀
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
🌱ازحرم برام بگو زائریکه پاپیادهرفته بودی کربلا😭 #رزق_معنوی #اربعین🥀 https://eitaa.com/joinch
سلام میدهم از بام خانه سمت حرم
چه می شود که بیایم منم قدم به قدم ؟
یک اربعين طلبیدن برای تو سهل است
حرم نرفته بمیرم برای من سخت است😔
بر علمدارت بگو من از قلم افتاده ام
تا بداند حضرت سقا خیالاتی شدم
یک دل و یک حسرت و یک کربلا یک اربعین
در میان روضه ات حالا خیالاتی شدم
😭😭😭😭
اربعين آمد؛ دلم را غم گرفت
بهر زينب عالمي ماتم گرفت
سوز اهل آسمان آيد بگوش
ناله صاحب زمان آيد بگوش
جان اهل بيت عصمت بر لب است
كاروان سالار آنها زينب است
#کتابِ_ مرتضی_ و مصطفی
" قسمت۱۳ "
|فصل ششم : عملیات بصرالحریر|
{ پایان فصل ششم }
...💔...
در این اثنا، بی ام پی دوم از روی مهماتی که بی ام پی اول از ترس وسط جاده انداخته بود، رد شد و خودش را رساند به خانه. موشک اس پی جی و آر پی جی پشت سر هم به طرفش شلیک می شد.
حاج حسین و سید ابراهیم و بچه ها کنار خانه زمین گیر شده بودند و با کوچک ترین حرکت، مورد اصابت تک تیراندازها قرار می گرفتند. راننده بی ام پی با دستپاچگی ماشین را عقب و جلو می کرد. او دنده عقب گرفت تا بچه ها از در پشت بی ام پی سوار شوند. در همین تحرکات، محکم از عقب به ستون بتونی خانه برخورد کرد. دیوار تخریب شد. من که شاهد صحنه بودم، جوش این را می زدم نکند توی این شیر تو شیری، بزند بچه ها را له کند😤. خدا را شکر مشکلی پیش نیامد.
دشمن حلقه محاصره را هر لحظه تنگ تر می کرد. آنها به فاصله ۱۰،۱۵ متری بچه ها رسیده و از آنجا تیراندازی می کردند . خیلی واضح می دیدیم شان . مجروحین همراه سید ابراهیم سوار بی ام پی شدند . حاج حسین بادپا که مجروحین را سوار میکرد، آخر همه داشت سوار میشد . اما همان موقع تیر خورد و دستش از سید ابراهیم که میخواست حاجی را داخل بکشد ،جدا شد . دشمن به قدری نزدیک شده بود که رگبار را به داخل بی ام پی گرفت. همانجا بود که دومین تیر به پهلوی سید ابراهیم خورد . بی ام پی توانست خودش را از مهلکه خارج کند، اما بدون حاج حسین . وقتی دیدم چاره ای جز شکستن محاصره نداریم ،پشت بی سیم اعلام کردیم: هرکس صدای منو میشنوه، فورا خودش رو به ما برسونه . محاصره رو بشکونید و عقب نشینی کنید . هرکس اینجا بمونه یا شهید میشه یا اسیر . دیگر جای ایستادن نبود . بچه ها در آن شرایط سخت تشنگی و خستگی ،خودشان را رساندند . با پوشش آتش پراکنده حرکت کردیم . دشمن حسابی جری شده بود و بی امان به طرف مان تیراندازی می کرد . تعدادی از بچه ها را هم اسیر کرده بود .
بی سیم های داخلی ( آنالوگ ) توسط دشمن شنود می شد . آنها آمده بودند روی شبکه و فارسی صحبت میکردند . در آن شرایط الفاظ رکیکی نسبت به اهل بیت (صلوات الله علیهم) می گفتند . این روحیه بچه ها را بیشتر داغان می کرد . بچه ها نایی برای ادامه مسیر نداشتند . همه ،سرامیک ها را در مسیر می انداختند . تحمل سنگینی نارنجک هم از همه سلب شده بود. مسیر پر بود از تجهیزات بچه ها که روی زمین انداخته بودند .
۱۰،۱۵ متری بچه ها رسیده و از آنجا تیراندازی می کردند . خیلی واضح می دیدیم شان . مجروحین همراه سید ابراهیم سوار بی ام پی شدند . حاج حسین بادپا که مجروحین را سوار میکرد، آخر همه داشت سوار میشد . اما همان موقع تیر خورد و دستش از سید ابراهیم که میخواست حاجی را داخل بکشد ،جدا شد . دشمن به قدری نزدیک شده بود که رگبار را به داخل بی ام پی گرفت. همانجا بود که دومین تیر به پهلوی سید ابراهیم خورد . بی ام پی توانست خودش را از مهلکه خارج کند، اما بدون حاج حسین . وقتی دیدم چاره ای جز شکستن محاصره نداریم ،پشت بی سیم اعلام کردیم: هرکس صدای منو میشنوه، فورا خودش رو به ما برسونه . محاصره رو بشکونید و عقب نشینی کنید . هرکس اینجا بمونه یا شهید میشه یا اسیر . دیگر جای ایستادن نبود . بچه ها در آن شرایط سخت تشنگی و خستگی ،خودشان را رساندند . با پوشش آتش پراکنده حرکت کردیم . دشمن حسابی جری شده بود و بی امان به طرف مان تیراندازی می کرد . تعدادی از بچه ها را هم اسیر کرده بود .
بی سیم های داخلی ( آنالوگ ) توسط دشمن شنود می شد . آنها آمده بودند روی شبکه و فارسی صحبت میکردند . در آن شرایط الفاظ رکیکی نسبت به اهل بیت (صلوات الله علیهم) می گفتند . این روحیه بچه ها را بیشتر داغان می کرد . بچه ها نایی برای ادامه مسیر نداشتند . همه ،سرامیک ها را در مسیر می انداختند . تحمل سنگینی نارنجک هم از همه سلب شده بود. مسیر پر بود از تجهیزات بچه ها که روی زمین انداخته بودند . دراین شرایط سخت، سید مصطفی موسوی پشت بی سیم اعلام کرد: حاجی! قبضه SPG رو چی کار کنم؟از کوره در رفتم و گفتم : اون قبضه بخوره تو سرت! جونت رو بردار و بکش عقب . او با آرامش خاص و همیشگی اش گفت : خب چی کار کنم! این قبضه دست من امانته . تا مواضع خودی حدود ۸ کیلومتر راه داشتیم . این مسیر رو هم باید از دل دشمن طی می کردیم . در حین برگشت ، چند نفر تیر خوردند و افتادند . من آخرین نفر ستون بودم . چشم هایم داشت سیاهی می رفت. هرلحظه فاصله ام با بچه ها بیشتر می شد . یک لحظه به خودم آمدم ، دیدم اگر عقب بمانم ،اسیر شدنم قطعی است . به سختی خودم را به ستون رساندم . بعد از این که رسیدیم عقبه ،چند تا ماشین آمده بودند دنبال ما، آذوقه ای که قرار بود بیاد توی خط، روی هم انباشته شده بود . با دیدن آب و غذا ، مثل کسانی که از قحطی در آمده باشند ،خودمان را انداختیم روی آب و خوراکی ها .