❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی 🌹🌹 همه چیز را برای پذیرایی آماده کرده بودم.اولین باری نبود که مهمان دا
شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 🌹🌹 لباس هایم را که عوض کردم،جلوی تلویزیون نشستم و پاهایم را دراز کردم.کفش هایی که تازه خریده بودم پایم را می زد.احساس می کردم پاهایم تاول زده است.تلویزیون داشت سریال ((دوندگی))را نشان می داد که زنگ خانه را زدند. حمید بود؛درست ساعت پنج! آن قدر خسته بودم که کلا قرارمان را فراموش کرده بودم.حمید بالا نیامد و همان جا داخل حیاط منتظر ماند.از پنجره نگاهی به حیاط انداختم.حمید در حال مرتب کردن موهایش بود.همان لباسی هایی را پوشیده بود که روز اول صحبتمان دیده بودم؛یک شلوار طوسی،یک پیراهن معمولی آن هم طوسی رنگ که پیراهنش را روی شلوار انداخته بود؛ساده و قشنگ! چون از صبح کلاس بودم،نای بیرون رفتن نداشتم و کف پاهایم درد می کرد.این پا و آن پا کردم.مادرم که طبق معمول هوای حمید را همه جوره داشت،گفت:پاشو برو زشته،حمید منتظره. بنده خدا چند وقته تو حیاط سرپاست. سریع حاضر شدم و از خانه بیرون زدیم. باد شدیدی می وزید و گرد و خاک فضای آسمان را پر کرده بود.با ماشین آقا سعید آمده بود.کمی معذب بودم،برای همین پیشنهاد دادم با تاکسی برویم. این طوری راحت تر بودم.طفلک با این که حس کردم این پیشنهادم به برجکش خورده،ولی نظرم را پذیرفت و زود تاکسی گرفت. وقتی سبزه میدان از ماشین پیاده شدیم باد شدیدتر شده بود و امان نمی داد.گفتم:حمید آقا!انگار قسمت نیست خرید کنیم. من که خسته،هوا هم که این طوری.حمید که از روی شوق چشمش را روی بدی آب و هوا بسته بود گفت:هوا به این خوبی.اتفاقا جون میده برای خرید دو نفره.امروز باید حلقه رو بخریم.من به مادرم قول دادم. چندتا مغازه طلا فروشی رفتیم.دنبال یک حلقه سبک و ساده می گشتم که وقتی به انگشتم می اندازم راحت باشم،ولی حمید دنبال حلقه های خاصی بود که روی آن نگین کار شده باشد.ویترین مغازه ها را که نگاه می کردیم،احساس کردم می خواهد حرف بزند،ولی جلوی خودش را می گیرد.گفتم:(چیزی هست که میخواین بگین؟احساس می کنم حرفتون رو می خورین.))کمی تأمل کرد و گفت((آره ،ولی نمیدونم الان باید بگم یا نه؟)). گفتم:(هر جور راحتین.خودتون رو زیاد اذیت نکنین. موردی هست بگین.) یک ربع گذشت .همه حواسم رفته بود به حرفی که حمید می خواست بگوید.روی ویترین مغازه ها تمرکز نداشتم و نمی توانستم انتخاب کنم.گفتم:حمیدآقا!میشه خواهش کنم حرفتون رو بزنین،من حواسم پرت شده که شما چی میخوای بگی؟هنوز همین طوری رسمی با حمید صحبت می کردم. به شوخی گفت:آخه تأمل من تموم نشده! گفتم:ممنون میشم تأمل خودتون رو تموم کنید که من بتونم توی این وضعیت آب و هوا با حواس جمع یه حلقه انتخاب کنم!باز کمی صبر کرد و دست آخر گفت:میشه مهریه رو کمتر بگیریم؟من با چهارده تا موافق ترم. تا گفت مهریه،یاد حرف های دیروز و پیشنهاد مادرم به حمید افتادم که قرار بود موقع خرید حلقه،سر مهریه چانه های آخر را بزند!گفتم:این همه تأمل برای همین بود؟من که نظرم رو همون دیروز گفتم.همه فامیل های سمت مادری من مهریه های بالای پونصد تا سکه دارن،باز من خوب گفتم سیصد سکه.دویست تا به شما تخفیف دادم.شما هم قبول کن،خیرش رو ببینی!هیچ حرفی نزد.از روز اول که با هم صحبت کردیم همین رفتار داشت،فقط می خواست من راضی باشم.این رفتار برایم خیلی با ارزش بود. #کتاب_یادت_باشد #قسمت_هفدهم #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
سلام امام زمانم السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ ... سلام بر تو ای فرزند امامان هدایتگر ... سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه ، هدایت را معنا میکنی برای قلبهای تشنه هدایت ... مولای من ! خیال سیر جمالت ، طواف حُسن خداست ندیده هم مه رویت ، چراغ دیده ماست قسم به صبح ظهور و به لحظه فرجت که طول غیبتت از شوق ما نخواهد کاست ... اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ #او_منتظر_است#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍نصب پرچم یا لثارات الحسین علیه السلام توسط خادمین مسجد مقدس جمکران بر فراز گنبد مسجد صاحب الزمان عجل الله کرمان...
🔸پرچمی که بعد از شهادت حاج قاسم به رنگ قرمز در آمده به معنای خونخواهی و انتقام از دشمنان...
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#وطن_فروش
🔻مگه مبشه در این دنیا
آدمهایی مثل این مرد هم
نفس بکشن؟!
♦️سینه چاک حمایت از
رژیم کودک کش اسراییل!
نوکری اجانب تا کجا؟
🔻اسراییل...کجا جنایت
کرده؟
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دیدار
🔷دیدار باخانواده شهید پاکبان،
سلطانی نژاد
🔶عموی بچه ها چه با صلابت
به بچههای شهید میگه:
سینهتون رو بالا بگیرید، باباتون
شهید شده. افتخار کنید...
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
2_144200951359856659.mp3
21.94M
#کلام_رهبری
🔷بیانات صبح دیروز
رهبر معظم انقلاب در
دیدار مردم قم.
🔹۱۹دیماه۱۴٠۲🔹
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
#مراسم_تشییع
🌷فاطمه دهقان،یکی از شهدای
حمله تروریستی کرمان است که
دیروز درجمع مردم مشهدتشییع
شد.
❤️تصویر دختر این شهیده در
کنار تابوت مادر وبیقراریاش دل
هر بیننده ای را به درد می آورد.
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾