eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.2هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
8.8هزار ویدیو
92 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 عکس نوشته | حسین آقا چطوری به اینجا رسیدی ؟ 🔰 یکی از بچه ها آمد و گفت: امشب پرونده شهادت تو بسته شده، تو شهید نمی شوی.. تو دیشب مسئول ثبت جزر و مد آب اروند بودی، اما بیست دقیقه خواب رفتی و دفتر ثبت رو الکی نوشتی. هرچند آن لحظه همه چیز را انکار کردم، اما این حرف واقعیت داشت. 🔹 چند روز بعد رفتم سراغش و قسمش دادم که بگوید ماجرا از چه قرار است؟ 🔹 گفت: من که از پیش خودم چیزی نمی گویم. آن شب توی قرارگاه اهواز بودم که حسین آقا آمد پیشم و گفت، فوری خودم را به تو برسانم و بگم که امشب پرونده شهادت تو بسته شد و تو شهید نمی شوی. دلیلش هم این است که موقع نگهبانی خواب رفتی و توی دفتر دروغ نوشتی. 🔹 یکی از بچه ها از حسین پرسید: حسین آقا چطوری به اینجا رسیدی که از اتفاقات جاهای دیگه خبردار میشوی؟ گفت: گفتنی نیست... عمل کردنی است 🌷 کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
📌 نماز خواندن شهید محمد حسین یوسف الهی به زلالی و طراوات باران در زیر باران...🌧 🔹 آن شب هوا بارانی بود ما هم در سنگر خوابیده بودیم نیمه های شب، باران شدیدتر شد و آب به داخل سنگر نفوذ کرد. ◇ من بیدار شدم و دیدم همه جا خیس شده خواستم بچه ها را بیدار کنم که دیدم حسین نیست. ◇ از سنگر خارج شدم همینطور که در حال مشاهده اطراف بودم احساس کردم پشت تانکر آب چیزی تکان می خورد. ◇ حسین را دیدم که در آن نیمه شب و باران شدید به نماز ایستاده بود. 👤 راوی: آقای علی میر احمدی 📘 در کتاب نخل سوخته
✍سکه های عیدی و کلام ماندگار سردار شهید محمد حسین یوسف الهی... 🔹شب عید بود و بچّه ها که همه مشتاق دیدار محمدحسین بودند به خانه ما آمدند. 🔸همه خانواده دور هم جمع شدیم تا یک شب از همنشینی با او لذّت ببریم. 🔹محمدحسین شروع کرد به تعریف کردن از جبهه و نیازمندے های جبهه های جنگ و آخر صحبتش گفت حالا برادران و خواهران سکه هایی را که عیدی گرفتید برای کمک به جبهه ها تحویل من بدهید. 🔸هیچ کسی مخالفتی نکرد بیشتر بچّه هایم فرهنگی بودند و آن شب کمک خوبی به رزمنده ها شد. 🔹محمدحسین یک جمله گفت که اعضای خانواده را متحوّل کرد. 🔸وقتی سکه را به من می دهید نگوئید دادم به محمد حسین بگوئید برای رضای خدا بخشیدم. 🔹بگذارید نیّت شما خالص باشد زیرا با خدا معامله کردید و این صحبت ها را با لحنے جذّاب می گفت. 💢برگرفته از کتاب حسین پسر غلامحسین صفحه ۱۷۶/۱۷۷ به روایت مادر شهید محمد حسین یوسف الهی حاجیه فاطمه بذرافشان برای روح مطهرشان صلواتی عنایت فرمائید... 🌷 👇 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شهیدی که بابت حضور در جبهه هرگز حقوق دریافت ننمود و وصیت نموده بود روی سنگ مزارش کلمه بسیجی حک شود سردار شهید محمد حسین یوسف الهی... 🔸بعد از این که برادرم محمد حسین به شهادت رسید وسایلش را از جبهه آوردند تمام اموال او از این قرار بود دو دست لباس یک عینک یک کفش که برای پای مجروحش درست کرده بود و یک کیف پول که تنها یک صدوبیست تومان درون آن بود. 🔹چند وقت بعد نیز از طرف سپاه یک حواله پول برای ما فرستادند حقوقی بود که بابت حضور در جبهه به محمد حسین تعلّق می گرفت. 🔸معلوم شد که محمد حسین در طول جنگ هرگز حقوق خود را دریافت نکرده است همان روزها به امر پدرم این پول را به حساب جبهه ها واریز کردیم. 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحه ۲۸۰ روزنامه اطلاعات ۱۵ تیر ۱۳۷۸ شمسی صفحه ۱۴ راوی آقای محمد علی یوسف الهی برادر شهید... ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮ مصطفی_باصفا ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍‌این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمـد... 🔸تعدادی از عکسهای منزل بزرگ و با صفای پدری شهید محمد حسین یوسف الهی که در حال حاضر مدرسه ای است به نام بقیه الله درکرمان خیابان جهاد کوچه جیحون همراه با عکس های پدر و مادر شهید روحشان قرین رحمت الهی باشد... @sadrzadeh1