eitaa logo
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
4.3هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
9.2هزار ویدیو
92 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
تولدٺ‌مبارڪـ‌🎊! شھید‌امیر‌سلیمانۍ♥ ارسالی از مادر شهید 🌷🕊 @sadrzadeh1
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
🌷سلام خدمت محبین شهیدان عزیز🌷 روزتون بخیر 🔺دو روز دیگه‌تولد شهید امیر سلیمانی‌ هست میخواییم برا
500 گل صلوات 🌺 500 گل صلوات 🌺 500 گل صلوات 🌺 3000گل صلوات 🌺 200 گل صلوات 🌺 100 گل صلوات 🌺 1000گل صلوات 🌺 500 گل صلوات 🌺 200 گل صلوات 🌺 5000 گل صلوات 🌺 500 گل صلوات 🌺 300 گل صلوات 🌺 500 گل صلوات 🌺 1200 گل صلوات 🌺 500 گل صلوات 🌺 500گل صلوات 🌺 101 گل صلوات 🌺 200 گل صلوات 🌺 813 گل صلوات 🌺 1400 گل صلوات 🌺 11 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 2 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 1 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 3 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 2 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 1 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 2 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 1 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 1 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 1 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 12 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 3 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 2 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 6 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 2 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 2 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 1 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 2 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 3 مرتبه زیارت عاشورا 🌺 3 مرتبه زیارت عاشورا 🌺
ڪولہ بارش پُر از "شهادت" بود :) شهید‌علی‌افسر‌دبیر @sadrzadeh1
◾️خاطره_شهید ♥️🎙 زمانے که حوزه علمیه بود در هفته چند بار به بهانه های مختلف می رفتیم و بهش سر می زدیم که براش غذای گرم ببریم ویا اینکه باهم بریم بیرون شام بخوریم...🍃 یه شب دیر شده بود، گفت : "مامان الان نمیذارن برم داخل! میگن کجا بودی؟" منم به شوخی گفتم: "بگو با ولی ام بودم😁" از این فکر که نمی تونه غذای گرم بخوره در عذاب بودم...💔 می گفت: "اینجا برای ساختن جسم و روح است!🖐🏻✨" حتی شهریه حوزه را قبول نمی کرد... اعتقاد داشت این برای کسانے است که ریاضت می کشن و درست حسابی درس می خونن! یکی از ویژگی‌ های مصطفے مبارزه با نفس بود.💯♥️ شهید_مصطفے_صدرزاده  راوی مادرشهید @sadrzadeh1
17.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻دیس‌بک آهنگ "برای" شروین‌حاجی‌پور برای نخل‌های بی‌ثمر برای مادران خون‌جگر برای محسن بریده سر حاج امیر عباسی @sadrzadeh1
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
درباره کتاب کتاب اسم تو مصطفاست زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده به روایت سمیه ابراهیم پور همسر شهید. روایت داستان زندگی افراد به ظاهر کم نام و نشان مانند گشت و گذار در لابلای فرش های دست بافت قدیمی پستوی خانه مادربزرگ است. هر یک که به چشم می آید زیبایی خاصی را نمایان می کند که لحظه ای سکوت و حیرت را به همراه دارد. سکوتی شگفت انگیز. تجربه ای خاص و دلنشین. کتاب حاضر روایتی است داستانی از زندگی پهلوان شهید مصفی صدرزاده، به روایت همسر ایشان خانم سمیه ابراهیم پور. مصطفی صدرزاده، شهید مدافع حرم، در تاریخ 1 آبان سال 1394 در حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد. کتاب اسم تو مصطفاست ویژگی‌های برجسته اخلاقی و رفتاری شهید مصطفی صدرزاده را بیان می کند و الگویی برای جوانان این مرز و بوم است . راوی در کتاب اسم تو مصطفاست ضمن معرفی مصطفی و خانواده او ، به بیان فعالیت‌های مصطفی در بسیج در دوران جوانی و دفاع از انقلاب و حضورش در جریان فتنه سال ۸۸ و مجروحیتی که در این خصوص برایش به وجود آمده پرداخته ، سپس نحوه آشنایی مصطفی با فتنه داعش در عراق و سوریه و تلاش مصطفی برای حضور جهت دفاع از حریم آل‌الله را بیان می‌کند . از نکات قابل تأمل در زندگی شهید مصطفی صدرزاده ، جدّیت در انجام کار‌های فرهنگی و تربیتی برای نوجوانان ، ارادت به شهدا بخصوص شهدای گمنام و همچنین اصرار در تهیه و استفاده از رزق حلال است . تا حدی که باعث می‌شود شهید علیرغم دانشجو بودن به کار گاوداری بپردازد . از دیگر نکته‌های جالب در زندگی شهید مصطفی صدرزاده اصرارش برای حضور در صحنه نبرد با داعش و دفاع از حریم اسلام است . با توجه به این که مصطفی سربازی نرفته و اجازه خروج از کشور را نداشته ، دو مرحله با رفتن به عراق سعی می‎کند از آن طریق خود را به سوریه برساند که موفق نمی‌شود ، لذا تصمیم می‌گیرد به عنوان افغانی و همراه با تیپ فاطمیون عازم سوریه گردد که نهایتاً با سعی و تلاش پیگیر موفق می‌شود . در سوریه به لحاظ نبوغ و شجاعتی که از خودش بروز می‌دهد مسئولیت تعدادی از رزمندگان افغانی را به عهده گرفته و موفق به آزادسازی مناطق مهم و استراتژیکی از خاک سوریه می‌گردد که ضمن مورد تقدیر و تمجید قرار گرفتن از طرف سردار قاسم سلیمانی ، تا سطح فرمانده تیپ فاطمیون رشد می‌کند . شهید مصطفی صدرزاده سرانجام در روز تاسوعای سال ۱۳۹۴ در منطقه حلب سوریه به شهادت رسیده و پیکر پاکش در بهشت رضوان شهریار به خاک سپرده شد . مولف : راضیه تجار .کانال فرهنگی انقلابی شهید مصطفی صدر زاده @sadrzadeh1
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
پیشنهاد میکنم حتما تهیه و مطالعه نمایید. 😍 بنده که خیلی اسفاده کردم...
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | شهدا نورند. شهدا مقدسند. همه مدیون شهداییم 🔺تقدس شهدا در نگاه شهیدحاج قاسم سلیمانی 🌷وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوتاً بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ‏ - آل عمران/ ۶۹ @sadrzadeh1
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
🥀شهید گمنام🥀: 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 رمان_عارفانه❣ 💫شهید احمدعلی نیری
🥀شهید گمنام🥀: 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 رمان_عارفانه 💫شهید احمدعلی نیری💫 قسمت_هفتاد اعزام راوی:دکتر محسن نوری ستون نفرات رزمندگان از کنار یک باتلاق و در مسیر یک دشت در حرکت بود.شب بود و هوا تاریک .در جلوی ستون ،احمدآقا قرار داشت‌. ✨همینطور که به آن ها نگاه می کردم،یک باره یک گلوله خمپاره در کنار ستون منفجر شد !! ✨ترکش خمپاره فقط به یک نفر اصابت کرد .قلب احمدآقا مورد هدف قرار گرفت!بعد ایشان به سمت راست چرخید و کلماتی از زبانش خارج شد که من نفهمیدم چه می گوید. ✨در آن لحظات احمدآقا جلوی چشمان من به شهادت رسید!! ✨و من همان موقع حیرت زده از خواب پریدم!تا چند دقیقه بدنم میلرزید. ✨روز بعد درمسجد احمدآقا را دیدم.خوابم را برای ایشان تعریف کردم .او هم لبخندی زد و گفت:به شما خبر میدهم که خوابت رؤیای صادقه بوده یا نه!...... قسمت_هفتاد_و_یکم پاییز ۱۳۶۴بود. تغییر در رفتار و اعمال احمدآقا بیشتر حس می شد .نماز های ایشان همگی معراج بود.یادم هست یک باربعد از نماز به ایشان گفتم:علت اینهمه لرزش شما در نماز چیست ؟ میخواهید برویم دکتر ؟گفت:نه چیزی نیست. ✨اما من می دانستم چرا اینگونه است.در روایات خواندیم که ائمه اطهار در موقع نماز خواندن اینگونه بر خود میلرزیدند‌. ✨این حالت برای کسی که درک کند وجود بی مقدارش ،اجازه یافته با خالق صحبت کند طبیعی است ،این ما هستیم که در نماز و عبادات معرفت لازم را نداریم. ✨خلاصه روال برنامه های ما ادامه داشت تا اینکه یک شب به مسجد آمد و بعد از نماز همه ی ما را جمع کرد. ✨بعد از بچه ها خداحافظی کرد و گفت:ان شاالله فردا راهی جبهه هستم.احمدآقا از ما حلالیت طلبید و از اهل مسجد خداحافظی کرد. ✨بعد هم به ما چند نفری که بیشتر از بقیه با ایشان بودیم گفت:این آخرین دیدار ماو شماست.من دیگر از جبهه برنمیگردم! دست آخر هم به من نگاهی کرد و گفت:خواب شما عین واقعیت بود. ✨نمی دانم چرا ،اما من وآن بچه ها خیلی عادی بودیم.فکر میکردیم حتما به مرخصی خواهد آمد.فکر می کردیم اگر احمدآقا هم برود یکی مثل ایشان پیدا میشود. ✨روز بعد احمدآقا با سپاه تسویه کرد و به صورت بسیجی راهی جبهه شد .همه ی کارهای مسجد را تحویل داد.دیگر هیچ کاری در تهران نداشت . 🌹 هدیه به روح والامقام شهید صلوات 🌹 🔶ادامـــــه دارد...↩️ هرشب با نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━┓ @sadrzadeh1 ┗━━━🍂🌹🌹🌹🌹🍃━━━┛