🌻بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌻
سلام به دوستان امروز هم به مدد شهدا کارمون رو شروع میکنیم🤲🏻
🌸قرار اول هر صبح🌸
شـــ♥ـــھدا
اوڵ از دݪشـون مࢪاقبټ ڪࢪدند
بعـد مدافـعحــࢪم شـدند.
چون قڵـ♥ـب؛ خونھ خـ♥ـداسـت
از حـࢪم خـدا دفا؏ ڪࢪدند
ڪھ بھشـون ݪیاقت دفا؏ از
حـࢪم[حضࢪټ زینبــ♥ــ(س)] ࢪو دادند
♥شهید مصطفی صدر زاده رفیق شهیدم♥!
✋🏻#سلام_بر_شهـــــداء🌷
🌷شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج 5صلـــوات🌷
❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم♥
زیارت نامهٔ شهدا 📖
🖇 دل کـہ هوایـے شود، پرواز است کـہ آسمانیت مےکند و اگر بال خونین داشتہ باشے دیگر آسمان، طعم ڪربلا مےگیرد؛ دلـها را راهے کربلاے جبـهہها مےکنیم و دست بر سینہ، بہ زیارت "شــهـــداء" مےنشینیم...♥️
بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌱
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَاللہ وَاَحِبّائَہُ، اَلسَّلامُ عَلَیـڪُم یَـا اَصـفِـیَـآءَ اللہ و َاَوِدّآئَـہُ، اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصَـارَ دینِ اللہِ، اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ، اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُـحَـمَّـدٍ الحَسَـنِ بـنِ عَلِـےّ الـوَلِـےّ النّـاصِحِ، اَلسَّـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبـدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّـے طِبتُم وَ طابَـتِ الاَرضُ الَّتی فیهـا دُفِنتُم، وَ فُـزتُم فَـوزًا عَظیـمًا فَیـا لَیتَنـے کُنـتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...✨
#شادے_روح_شـهدا_صلوات
#سلامبهرفقای_شهیدم✋
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
سلام #امام_زمانم ❣
سلام بر مولای مهربانی
که آمدنش
وعده ی حتمی خداست
و سلام بر منتظران
و دعاگویان آن روزگار نورانی
و قریب...
السلام علیکَ یا وعد الله الذّی ضمنه...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صـ۸۴۴ـفحه 📚
🍃رفیق شهیدم ابراهیم هادی 🍃
🍃هدیه به امام زمان (عج)🍃
🕊🏴🕋🏴💚🕊
💠🔹متن دعای عهد✨
✨بسم الله الرحمن الرحیم
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
💚اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ
وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراًکَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. *اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ..
✨اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
✨اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
✨ اَلْعَجَلَ ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
~~~~~~~~~~~~
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
زیارت عاشورا.mp3
28.21M
#زیارت_عاشورا
🎤 #علی_فانی
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#اللهم_الرزقنا_زیارت_الکربلا
♥️🦋♥️
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
🌹اللّھمَّعَجِّـلْلِوَلِیِّڪَالفَـرَج🌹
زیارت عاشــــــورا❥
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَهَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ
سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش سلام بر تو اى فرزند امیر مؤ منان و فرزند آقاى اوصیاء
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانیان سلام بر تو اى که خدا خونخواهیش کند و فرزند چنین کسى و اى کشته اى که انتقام کشته گانت نگرفتى...
#پویش_زیارت_عاشوراچهل_روز_مانده_تامحرم
#شروع_از_روز_یکشنبه_مورخه_۱۴۰۱/۰_۳/۲۹_لغایت_یکم_محرم_۱۴۰۱_
#چهل_روز_تامحرم
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
🕊1شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 🕊2شهید حسین معزغلامی🌹 🕊3شهید عباس آبیاری🌹 🕊4شهید مجتبی یداللهی🌹 🕊5شهید سید
روز پانزهم چله مون ان شاء الله درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شده باشد
💫محب اهلبیت 💫
🌹سرباز امام زمان🌹
وان شاءالله شهادت🤲🏻💔
هدیه میکنیم به روح مطهرشهید والا مقام ابراهیم هادی 🥀🥀
زیارت عاشورا قربتا الی الله
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی
#قسمت_صد_و_سی_و_ششم
«شما عزیزان گردانی رو تشکیل دادین که فرمانده ي اون اگر اراده کنه و به کوه بزنه، کوه رو به دو نیم می کنه.»
من و عبدالحسین دو، سه قدمی آن طرفتر از او ایستاده بودیم. تا این جمله را گفت، یکدفعه همه ي نگاهها برگشت
به طرف عبدالحسین. دست و پاش را گم نکرد، خونسرد و طبیعی ایستاده بود. همان جا آهسته خندید و نزدیک
گوشم گفت: «ببین آقاي درچه اي چی داره می گه، کدوم کوه رو ما می خوایم نصفش کنیم؟ ما رو چه به این
کارها؟»
سید هاشم درچه اي، دوباره شروع کرد به حرف زدن. عبدالحسین پی حرفش گفت: «انگار سید نمی دونه که ما می
خوایم بریم تو این باتلاقهاي چذابه، خط تحویل بگیرم.»
آقاي درچه اي هنوز داشت از عبدالحسین تعریف می کرد. حسابی سنگ تمام گذاشته بود. من تو فکر این بودم که
چه خبري براي ما آورده.
بعدها به درجه ي رفیع شهادت نائل آمد
لابلاي صحبت، یکدفعه رفت سر اصل ماجرا. گفت: «خداوند به تیپ ما لطف فرموده و مأموریت ویژه اي از طرف
قرار گاه قدس به ما دادن.»
تا این را گفت، صورت عبدالحسین مثل گلی که بسته باشد و یکهو باز شود، از هم شکفت.
«قرار گاه قدس یک گردان براي مأموریت از ما خواسته، ما هم تو گردانهاي تیپ که بررسی کردیم، دل خوش شدیم
به گردان حر.» مکثی کرد و ادامه داد: «ان شاءاالله گردان شما تو این عملیات بتونه آبروي تیپ رو حفظ کنه.»
به صورت عبدالحسین نگاه کردم. اشکهاش داشت می ریخت. معلوم بود بی اختیار گریه اش گرفته. با شوق به اش
گفتم: «دعات مستجاب شد حاجی، باز هم خط شکن شدي.»
#قسمت_صد_و_سی_و_هفتم
تو همان حال گریه، خندید. انگار از خوشحالی نمی دانست چکار کند. بچه هاي گردان هم حال و هواي دیگري پیدا
کرده بودند.حرفهاي آقاي درچه اي که تمام شد، مأموریت را رسماً به فرماندهی گردان ابلاغ کرد. بعد از خداحافظی
و سفارشات لازم، با مهندس امیرخانی سوار موتور شدند، گازش را گرفت و چند لحظه ي بعد، از ما دور شدند.
عبدالحسین دوباره براي بچه ها سخنرانی کرد.این بار ولی حال دیگري داشت. پر شور حرف می زد و جانانه. همه را
بدون استثناء گریه انداخت. حسابی هم گریه کردیم. آخر صحبتش دستورات لازم را داد و گفت: سریع وسایل رو
جمع و جور کنید که به امید حق راه بیفتیم.»
زود آماده ي حرکت شدیم. باید می رفتیم قرار گاه قدس، که تو دل حمیدیه زده بودند و فرماندهی اش با عزیز
جعفري بود. سوار ماشینها شدیم و راه افتادیم.
قرارگاه که رسیدیم، تازه فهمیدیم که صحبت از یک عملیات بزرگ
است؛ عملیات بیت المقدس.آن جا زیاد معطل نشدیم.باز مأمورمان کردند به تیپ بیت المقدس اهواز.رفتیم طرف
جنگل نورد و منطقه ي دب حردان.
ستاره ها، آسمان شب را گرفته بودند که رسیدیم. آقاي "کلاه کج"، فرمانده ي تیپ، آمد به استقبالمان. بعد از
خواندن نماز، برنامه ي کارمان را مشخص کرد و ما جایگزین یکی از گردانهاي تیپ شدیم.
ساعتهاي ده، یازده شب بود که همه ي کارها روبراه شد. نگهبانی ها را گذاشتیم و بقیه بنا شد به حالت آماده باش و
با وضعیت کامل، استراحت کنند. حالا باید منتظر دستور حمله می ماندیم. من هم رفتم تو سنگر.
نشسته بودم تو حال خودم، از بیرون صدایی شنیدم. دقت که کردم، دیدم صداي گریه است. رفتم بیرون. حاجی
کنار خاکریز کز کرده بود و همچین با سوز اشک می ریخت که آدم بی اختیار گریه اش می گرفت.حال منقلبی
داشت. با چشمهاي گرد شده ام پرسیدم: «چیه؟ چیزي شده؟!»
انگشت شست و سبابه را گذاشت رو دو تا چشمهاش، اشکشان را پاك کرد، سرش را ین طرف و آن طرف تکان داد.
با آه گفت: «دلم می سوزه!»
«براي چی؟ طوري شده مگه؟»به خطر دب حردان اشاره کرد و گفت: «یادت هست اول جنگ با اسلحه "ام - یک" و "ام - دو" اومدیم این جا؟
یادت هست با چه زحمتی خاکریز زدیم و کیسه گذاشتیم و سنگر درست کردیم؟»
زنده شدن خاطرات اول جنگ، شیرینی خاصی برام داشت. به تأیید حرفش، سرم را تکان دادم.
«یادت هست همون وقتها پشت این خط آب ول کردیم؟»
گفتیم: «آره، یادم هست.»
«هنوز هم همون آبها مونده که الان نیزار درست شده.»
گفتم: «حالا قضیه ي گریه ي شما چیه؟»
گفت: «می دونی سید، ناراحتیم از اینه که چرا ما باید بعد از دو سال، همون جاي قدیم باشیم؟!ما الان باید خیلی
جلوتر از این می بودیم، غصه داره که این همه از خاك ما دست دشمن مونده.»
به حال و هواي او، مثل همیشه غبطه می خوردم.این همه غیرت براي دفاع از دین و میهن، واقعاً عجیب بود. بلند
شد ایستاد. سینه خیز تا لب خاکریز رفت.کمی آن طرف را نگاه کرد و برگشت پایین. حالش خیلی گرفته بود. این را
از حالت چهره اش می خواندم. یکدفعه با صداي گریه آلودش گفت: «برو بچه ها رو جمع کن.»
نگاهم بزرگ شد.با حیرت گفتم: «بچه ها رو؟! براي چی جمع کنم؟!»
«یک دعاي توسلی بخونیم.»
«حواست کجاست حاجی؟»
انگار تازه به خودش آمد. چپ و راستش را نگاهی کرد و زود گفت: «ها؟ براي چی؟»
«ناسلامتی این جا خط مقدمه، یادت رفته که با خ