eitaa logo
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
4.3هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
9.7هزار ویدیو
93 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🤔 چـرا ابـراهیـم⁉️ 🔷 قـسـمت نُـهُـم👇🏻👇🏻 باعجلـہ بہ سمت ڪوه رفتیم. روبروے مـا یڪ تـپـہ بـود. 🍃یڪدفعہ یڪ جیپ عراقی از پشت آن بہ سمـت مـا آمـد. بچـہ هـا سـریع سـنـگـر گـرفتند و بـہ سمت جیپ شلیڪ ڪردند 👮🏻‍♂️ یڪ افـسـر عالی رتبہ عـراقی و راننده او ڪُشـتـہ شـده بـودند. ☝🏻 فقط بیسیمچی آن هـا مجروح روے زمین افتاده بود. گلولہ بہ پاے بیسیمچی عـراقی خورده بود و مـرتب آه و نالہ میڪرد.😓😭 🔹یڪی از بچـہ ها اَسلَحـہ اش را مُسَلَح ڪرد و بہ سمـت بیسیمچی رفت. 👤 جوان عـراقی مـرتب میگفت: الامان الامان... 🧔🏻 ابراهیم ناخـود آگاه داد زد میخواے چڪار ڪنی؟ گفت: هیچی میخوام راحتش ڪنم. 🧔🏻ابـراهیم جواب داد رفیق ☝🏻 تا وقتی تیراندازے میڪردیم اون دشمن مـا بود امـا حالا ڪہ اومدیم بالا سـرش اون اسیـر ماست. @rafiq_shahidam96 🍃بعد هم بہ سمت بیسیمچی عراقی آمد و اورا از زمین برداشت و روے ڪولَش گذاشت و حـرڪت ڪرد. 🔹یڪی گفت: آغـا ابـرام معلومـہ چڪار میڪنی؟؟ 〽️ از اینجا تا مواضع خودے ۱۳ ڪیلومـتر باید توے کوه راه بریم. 🧔🏻 ابراهیم برگشت و گـفـت: این بـدن قوی رو خـدا واسہ همین روزا گـذاشتہ💪🏻 🔸 بعد بہ سمت ڪوه راه افتاد اسیر عراقی ڪہ توقع این برخورد رو نداشت. گفت: من ابو جعفر شیعہ و ساڪن ڪربلا هستم اصلا فڪر نمیڪردم ڪہ شمـا اینطور باشید... ادامـہ دارد.... شب اول محرم 1400 🗓️ 1400/5/18 @rafiq_shahidam96 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 https://www.instagram.com/tv/CSWzKcForgq/?utm_medium=share_sheet
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 # لحظه_ترکش_خوردن_شهید_مصطفی_صدرزاده ابراهیم خـورد.(تیر)😭 ماشینو روشن ڪن.🥺 دانیال.. ابراهیم خـورد (تیر)... بچـہ ها محڪم باشید انتقام بگیرید. 🎥 دوربین فیلمبردارے بسیار ضعیف تر از آن است ڪہ بتواند حقیقت این نبرد را ثبت ڪند، ☝🏻 آن حقیقت شِگَرف تحقق نهایی اراده حضرت حق، ڪجا میتواند در تصاویرے محدود بگنجد. بین عڪس و صاحب عڪس 🗓️ 1400/5/26 @shahid__mostafa_sadrzadeh1 @rafiq_shahidam96 🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 https://www.instagram.com/p/CSrJSN2Div-/?utm_medium=share_sheet
🌷 !! 🌷عملیات «والفجر مقدماتی» (زمستان ۱۳۶۱)، شب شروع و دم صبح منجر به عقب نشینی شد. این عملیات برای نیروهای «تخریب»، دو تا عملیات به حساب می‌آمد. چون هم موقع شروع باید برای عبور بچه‌ها معبر می‌زدند، هم موقع عقب‌نشینی. مسیر برگشت نیروهای «تیپ ‌۱۲ امام حسن (صلوات الله علیه)» ناهموار بود. قرار شد برویم آن‌جا. ولی آن‌روز صبح خیلی درگیر بودیم. تعداد زیادی مجروح و شهید در کانال‌های محدوده عملیاتی «لشکر ۸ نجف» داشتیم که همین، خیلی وقت ما را گرفت. وقتی رسیدیم آن‌جا، دیدیم معبر زده شده بود. در انتهای معبر - که به خط عراق ختم می‌شد- هنوز سیم خاردارها متصل بود. 🌷دو جسد هم روی سیم‌خاردارها دیده می‌شد. سریع بچه‌ها را صدا زده، مسیر را برای بازگشت نیروها باز کردیم. دو جسد را هم از روی سیم خاردارها برداشتیم و کنار هم گوشه‌ای خواباندیم. در فاصله‌ای که نیروها عبور می‌کردند، فرمانده گردان‌شان از من پرسید: «این دو نفر چی شدند؟!» گفتم: «کدوم دو نفر؟» گفت: «همین دو تایی که روی سیم خاردار بودند.» گفتم: «گذاشتیم‌شون کنار.» گفت: «من اول باید اون‌ها رو منتقل کنم عقب.» گفتم: «خب حالا نیروهاتو منتقل کن، بعد....» گفت: «تو نمی‌دونی این‌ها دیشب چی کار کردن!» یک جوری نگاهش کردم که یعنی: «خب چی کار کردن؟» ادامه داد:... 🌷ادامه داد: «این دو تا تخریبچی بودن، اومدن معبر ما رو باز کنن. وقتی رسیدن به انتها، پیغام دادن که معبر آماده است، گردان بیاد داخل. وقتی اومدیم داخل، من دیدم همین‌طور متحیر پای سیم‌خاردار ایستادن. پرسیدم چی شده؟ گفتن «ما اژدربنگال رو اول معبر جا گذاشتیم.» من عصبانی شدم و با اخم گفتم: «یعنی چی؟! چرا جا گذاشتین؟» این دو تا نگاهی به هم انداختن و گفتن: «مشکلی نیست، گردان عبور کنه.» گفتم: «چطوری؟!» اولی خودش رو پرت کرد روی سیم خاردار، بعد بلافاصله دومی هم خودش رو پرت کرد. بعد گفتن: «به گردان بگو عبور کنن. وقت نیست! قتل‌عام می‌شن!» 🌷من هم به گردان گفتم: «برید.» چهارصد، پانصد نفر نیرو از روی اونا عبور کردن. توی اون تاریکی شب، من که حال و روز اونا رو نمی‌دیدم. خودم دنبال نیروها راه افتادم و فقط تندی بهشون گفتم: «شما دیگه نیاز نیست بیایید، برگردین برین عقب.» ولی اونا هیچ حرکتی نکردن. وقت نبود و من با گردان رفتم. الان که اومدم، شما می‌گین شهید شدن، باورم نمی‌شه. من درست کنارشون ایستاده بودم. تمام مدت نه آهی، نه فریادی، هیچ صدایی از اینا در نیومد. من اصلاً نفهمیدم کی تموم کردن. راوی: رزمنده دلاور قربانعلی صلواتیان از نیروهای واحد تخریب «قرارگاه خاتم الانبیاء (صلوات الله علیه)» منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
چقدر دلتنگ نگاهت میشوم هر روز، هر شب، هر لحظه... ❤️🍃 🌹🍃 💐🕊 🌹🍃 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝ اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── #──
شهادت را به تماشاچی‌ها نمی‌دهند! اگر که عاشقِ شهادتی اول باید سرباز خوبی باشی خوب مبارزه کنی و حتی تو این راه مجروح بشی اما هیچ‌وقت کم نیاری. 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 ---❁•°❄️🕊️❄️•°❁--- 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝ ---❁•°❄️🕊️❄️•°❁---