‌بعدزهرا، دیگرعلی‌زندگی‌نکرد، فقط‌نفس‌کشیــد... آن‌هم‌به‌سختی..؛ 💔

. . . :)

گذشت... فاطمیه را میگویم..(:

کل شب را آسمان گریسته است بر داغ سنگین مادر ...

‌کنون‌نهاده‌علی‌سر؛به‌روی‌شانه‌ی‌دَر وروی‌گونه‌ی‌اوخاطرات‌می‌لرزد . . .

اگر از کشته‌ی خود نام و نشانی می‌پرسی 'عاشقی' شیوه ی ما بود و "جنون" پیشه ی ما‌...!

چقدر خوبی ؛ چقدر خوارم . آره مَن بد ؛ خیلی دوست دارم :) #شبونه

پشتم به تو گرم است، از من رو مگردان من بی تو مثل کودکی بی دست و پایم:)💔

-

[ما رو مشغول بچه‌بازی نکن یا اباعبدالله...]

‌می‌خندیدند وباانگشت‌نشانش‌میدادند: یلِ‌بدرراببینید!! ببینیدچطورازپاافتاده! هرچیزکوچکی‌اورابه‌گریه‌می‌اندازد! آتش‌روشن‌میکنندگریه‌میکند... میخ‌به‌چوب‌میکوبندگریه‌میکند... درمی‌بیندگریه‌میکند ... یاحتی‌آن‌دیواررا ... یامثلازن‌پابه‌ماه ... 💔(:

بدون تو همین روضه ها جهنم میشه زندگی واسمون ...(: