eitaa logo
🇮🇷سعیدکرمی(برساحل انتظار )🇵🇸
207 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
65 فایل
بصیرت دینی ، اخلاقی ، تربیتی مشاوره دینی خبرآمد خبری در راه است ... تحول در زندگی و آماده سازی زمینه ظهور ... پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان گذارید . ارتباط با مدیر: @S17140 لینک جوین: https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ داستان ازدواج پدر مقدس اردبیلی ره مشهور است که پدر مرحوم مقدس اردبیلی در اوایل زندگی خود در کنار تبلیغ و ارشاد به کار اشتغال داشت روزی در زمانی که مشغول زراعت بود دید که سیبی بر روی آب می‌آید و ایشان هم آن را گرفته و خوردند بلافاصله با خود گفت این سیب برای که بود؟ و چرا آن را خوردم؟ کسی را در مزرعه به کار گماشته و از کنار آب برای پیدا کردن صاحب سیب به راه افتاد پس از مدتی صاحب باغ را پیدا کرد و جریان را به او گفت صاحب باغ در جواب گفت این باغ فقط مال من نیست ما چهار برادریم و من سهم خود را به تو بخشیدم گفت: آن سه برادر کجا هستند؟ صاحب باغ جواب داد دو تا از برادرانم در ایران هستند و یکی در خارج از ایران نزد آن دو برادر رفت و حلالیت طلبید و سپس بار سفر بست و به خارج رفت گویا برادر دیگر در شوروی بوده است و خود را به خانه آن برادر رسانید و ماجرا را بیان کرد برادر چهارم که مرد روشن ضمیری بود او را انسان خوبی یافت و تعجب کرد که این مرد جوان کیست که به خاطر یک چهارم سیب این همه مسافت را طی کرده است! به او گفت: آیا ازدواج کرده‌ای؟ گفت: خیر ازدواج نکرده‌ام صاحب باغ گفت: آب کشاورزی شما از توی همین باغ می‌گذرد و سیب هم مال درختان این باغ است و من آن را حلال نمی‌کنم هر چه ایشان اصرار نمود و حتی خواست پول بدهد قبول نکرد گفت: با یک شرط حلال می‌کنم دختری دارم اگر با آن دختر ازدواج کنید که البته هم کور است، هم کر است و هم شَل، حلال می‌کنم پدر مرحوم مقدس اردبیلی ناگزیر قبول نمود صاحب باغ او را به خانه خود برد مجلس جشن عروسی برقرار کرد وقتی ایشان به حجله روانه شدند عروس را حوریه‌ای از حوران بهشتی دید از حجله بيرون آمد پدر عروس را خواست و از او پرسید: شما که گفتید دختر من کور و کر و شل است این دختر آن چنان نیست؟ پدر دختر اظهار داشت: این که گفتم دختر من کر است چون غیبت کسی را نشنیده است کور است چون با دیده خود به نامحرمی ننگریسته است شل است چون بدون اجازه پدر و مادرش از خانه بیرون نرفته است مدت‌ها از درگاه حضرت حق درخواست می‌کردم که خدایا داماد خوبی که لایق این دختر باشد به من مرحمت کن خدا دعای مرا مستجاب کرد و داماد متقی چون تو که این همه مسافت را پیمودی برای اینکه یک چهارم سیبی را که خوردی حلال باشد شیخ محمد اردبیلی همسر خود را برداشته و پیش پدر و مادر خود آورد آری باید نتیجه چنین پدر و مادری شخصی چون مرحوم مقدس اردبیلی باشد 🔊 انتشـــــار بـا شمـا °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°