✅چند جمله انرژی بخش با هم دیگه:
🍃🍃🍃
🔋خدا مرا دوست دارد چون یک روز دیگر به من هدیه داده است.
🍃🍃🍃🍃
🔋خوشبختم چون یک روز دیگر میتوانم مهر دیگران را تجربه کنم و مهر بورزم.
🍃🍃🍃
🔋من حالم همیشه خوبه چون با وجود دو تا جمله بالایی غمی نمیمونه.
🍃🍃🍃
🔋من مشکلات زیادی دارم ولی همشو دوس دارم چون همونا هستن که منو شکل میدن.
🍃🍃🍃
🔋من میخندم چون دلیلی برای نخندیدن پیدا نکردم.
🍃🍃🍃
🔋من میخندم حتی در تاریکترین روز ها همیشه خدایی هست که منبع نور باشد و همیشه کسانی هستند که مارو به سمت نور بکشونن.
🍃🍃🍃🍃
روزتون پر از زیبایی و احساس خوب
💖💖💖
#انرژی_مثبت
‼️👆اقدام سریع سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پی هنجار شکنی ، خرابکاری و اقدامات علیه امنیت ملی در پخش برنامه های صدا وسیما رئیس سازمان حراست صدا و سیما به سازمان حراست کل کشور احضار شد‼️در پی پیگیریهای فنی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شبکه نفوذ این خرابکاری و اقدام وقیحانه شناسایی شدند که نفر اصلی از ایران به مقصد اروپا متواری شد و نفرات دیگر نیز دستگیر شدند که در حال حاضر در بازداشت سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میباشند🌹❤️🙏🏻 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پاس میداریمتان🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻گروه بصیرت افزایی نورالشهداء
#سپاه_مقتدر
#مرگ_بر_منافق
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
📚روزی یکی از دوستان #بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا #حرام است؟
بهلول گفت: نه!
پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟
بهلول گفت: نه!
پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟
بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه!
بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه!
سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد!
مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!!
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/LTPzcBZ62MILcxnlfWlVVK
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✍قفل فروشی میگفت :
یه روز جوان روستایی ظاهرالصلاح با ریش آنکارد و تسبیح و یقه آخوندی اومد و ۶۰ تا قفل کوچک که اصولا فروش خوبی هم نداره در رنگها و سایز مختلف خرید .
منم خوشحال .
هفته بعد اومد و ۱۲۰ تا خرید .
هفته بعد ۲۰۰ تا
هفته بعد ۳۶۰ تا .
بنده هم خوشحال و هم حیرتزده .
هرچی هم می پرسیدم : اینا برا چیه ؟ چیزی نمی گفت .
پرسیدم : اینا رو میفروشی ؟ جواب نمیداد
کم کم رسیدیم به ۵۰۰ عدد
معامله خوبی بود و هر دو طرف راضی .
یه روز گفتم : اگه ماجرای این قفل های کوچک رو بهم بگی ۶۰ تاش میدم برا خودت .
زبانش باز شد و تعربف کرد.
اهل و ساکن یکی از روستاها بود . پدر و عمویش دعانویس بودند .
میگفت : از همه روستاها و شهر خودمون و شهرهای اطراف و راههای دور و نزدیک میان پیش پدر و عمو ، واسه دعا .
زنها بیشتر میان . مرد هم میاد . اکثرا با خانواده و روزی بین ۵۰ الی ۱۰۰ دعا نوشته میشه .
واسه هر دعا ، یه قفل استفاده میشه و بخت دشمن رو قفل میکنن و فلان و بهمان
هر قفل رو همراه با دعا ، بین ۱۰۰ الی ۲۰۰ هزار تومن پول میگیریم
( سال ۹۲ بود )
واماندم .
طبق قرار قبلی ، ۶۰ عدد قفل زرد نمره ۳۲ را با احترام بهش دادم و گفتم : بارکلا . ایوالله . تو دیگه کی هستی؟ باید اسم بازاری رو از روی ما بردارن و بزارن رو شما .
ما رو هر قفل ۵۰-۱۰۰ تومن استفاده میکنیم . ولی شما از روی هر قفل ۱۰۰ هزار تومن .
اونم قفل ضعیف و ارزون قیمت ساخت چین کافر ! برای دعای مسلمین مومن
گفتمش ! بخدا تو شایسته احترامی . تو خودت یه پا بیل گیتس هستی .
مدتی بعد خانمم در حالی که دعا میخواند دستمالی را با احترام بسیار باز کرد و یک قفل زرد نمره ۳۲ را به من نشان داد و گفت آن را به مبلغ یک میلیون تومان برای باز شدن بخت دخترمخریده است ، هیچ نگفتم و سکوت کردم ،
بعد از مدتی آن جوان دو باره برای خریدن قفل به مغازه من آمد و با گله ماجرا را برای او بازگو کردم ، خندید و گفت : ما چه کنیم ؟ وقتی مردم خودشون میان و صف می بندند و با التماس از ما دعا میخواهند ، چکار باید بکنیم ،
سکوت کردم . و متحیر از جهل و نادانی خود و همنوعانم شدم که پایان ندارد.
#جهالت_مردم
#دعانویسی
عجب رسمیه رسم زمونه قصه برگ و بادو خزونه میرن آدما، از اونا فقط خاطره هاشون به جا میمونه. (چه خاطره هایی از ۷ نفر درتصویر به یاد دارید؟) روحشان شاد...
⭕️روستای اردال
صف جلوی نمازجماعت به جز پدر و پسر آخر صف همه به رحمت خدا رفته اند🥀
#نوستالژی
#یادی_از_ابرار
#چهره_های_ماندگار