eitaa logo
کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
2.1هزار دنبال‌کننده
613 عکس
191 ویدیو
19 فایل
به نام او که نامش مایه آرامش روح و روان است. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شـــود که روزیِ ما کــربلا کنند کانال #اشعار_آیینی_بروز_و_مناسبتی اشعار #مدحی و #مرثیه و #مولودی و دارای سبک سروده های رقیه سعیدی(کیمیا)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ─┅═𑁍✿𑁍═┅─ بسیـج ، آغاز شعـــر انقـلاب است بسیجی ، مطلع این شعرناب است بسیجی ، از همــان اول بلــیٖ گفت به فـرمــان امامـش  یا علــی گفت قـدم بر جبــهـــهٔ حـق زد  بسیـجـی به خـاک سـرخ ، بیـرق زد بسیـجـی به هـم زد نقشــه های شـوم دشمـن سپــر شـد ، جـان او ، در راه میهـن بسیـجـی ، مـرد میـدان نبــرد است بسیـجـی ، آشنـا با رنج و درد است بسیـجـی پاسـدار خـون پـاک است برای حفـظ دینش سینه چاک است بـه قـــدرِ  روزهایِ   هشـــت سـالـه گِــرِه  خــورده  دلــش بـا داغِ لالــه خوشـا آنان که عاشـق پیشـه بودند به فـکر حفـظ اصـل و ریشـه بودند بـه روی مـرگ خنــدیدند و رفـتنــد شبیـــه عشــق ، باریـدنـد و رفـتنـد دو رکـعـت با نـمـاز عشـق و مستی بـریـدنـد  از همــه دنیــــا پـرستــی شبـــانـه ، بـر سـر سـجـاده رفـتنــد بـه  دیـدار خــدا ، آمــاده  رفــتنــد نشـان هر بسیـجـی داغ سینه است علـمـــداری ِ بانــویِ  مــدینــه است بسیـجـی ، پیـــروِ ایثــار  زهـراست بسیـجـی ، شیعــهٔ بـرحـقّ مـولاست ولایـت رمــز ایمــان بسیــج اسـت شهـادت حفــظ ارکان بسیـج است ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رقیه سعیدی(ڪیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ لینک کانال اشعار در تلگرام ↶ https://t.me/joinchat/eMHYCRTE6hMwNTU0 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا السلامُ علیکِ یابنت امیرالمومنین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانو ! به احتــرامِ تو، خَم شد قلم زِ دست تعـظیـم کـرد و نــامِ تو بر دفتـرم نشست دروصف نام وشأنِ توآنگونه ای که هست پیــدا نکرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست بردم  دوبـاره نـامِ تو ،  بانوی قهـرمان! تا بشکفد به پایِ تو این شعر نیمه جان  بانواگرچه وصف تومقصوداین دل است اما قلــم زدن زِ تو ، بسیـار مشـکل است شعرم بدون لطف تودیگر چه قابل است باز این قلم ،به درگَهِ لطفِ تو سائل است تا باز  خـود ، مـدد کنی از بحـرِ رحمتت تا واژه واژه صف شود از بهرِ خدمتت ای آنکــه بــرده نــورِ تو تــأثیـــر آفتـــاب پنهـــان نموده بَدرِ تو رخســارِ مـاهـتـــاب ای گوهـــر نجابـت و ای مظهـــر حجــاب ای وارثِ  جلالــتِ   زهـــرا  و  بـوتـــراب هر زینبـــی که زینــت بــابــا نمـی شــود هر دختـری که دختــر زهــرا نمـی شــود پیغمبــری، پیـام تو عیــنِ رســالـت است یک خطبـه از کلام تو تفسیـر عزت است شـورِ خـطـابه های تو، آری قیـامت است سنگینی و وقـار تو ، معنـای عفـّـت است بانوی عشق و عاطفه ای نهضت آفـرین بر اوجِ این صـلابـت و صبــر تو آفـرین! ای یادگار حیدر و، چون مرد ، شــیر زن ! ای مظــهـر صبــوریِ  بانـوی  مُـمتَـحـــَن ای غمـگســار غربـت و تنهــایــیِ حســـن ای یار شــاه  بی کفـن ! ای مـادرِ مِـحَـــن داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان دریا شبیـه  قطـره ، تو دریـای بیکــــران آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه! احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه! داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی یک گوشه از کرامت مادر نشـان دهــی ای حامـیِ شهـــادت و همســنگـر شهیــد ای راوی ِ روایــتِ  ســـرخِ  ســـرِ  شهیــد وقتی که بوسه می زدی بر حنجـر شهیـد بغضت شکست بی صدا ای خواهرشهید (ای کشتهٔ فتاده به هامون حسین من) (وی صیددست وپازده درخون حسین من) همنـاله با تو ، مــادرِ پهـــلو شکســته هـم می گفت"یا بُنَــیَّ"و می ریخت دم به دم همــراهِ گریه های تو،  سیــلابِ اشک غـم می ســوخت خیمــه گاه تو از آتش ستم با عمقِ درد و فاجعه ، بانوی بی بدیل! این رنجْنامه ها شده در چشم توجمیل وقتــی که نوبــتِ  دَمِ بُــرّنــدهٔ تو شـــد دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنــده تـو شـــد حیــدر ، زبان ناطق و گوینــدهٔ تو شـــد دشمن زِ خطبه های تو شرمندهٔ تو شـــد می ریخت کاخ دشمنِ دون از کلام تو آتش به قلب من زده اَلشـّامْ شــامِ  تو سجده به زیر پای تو از "کیمیا" کم است اشکم  ، کنار اشک تو در حدّ شبنـم است درشــام ، با قیـامِ تو ، غوغای ماتم است داریم هر چه ، از تو و  مـاه محرم است بنیــان گذارِ مکتــبِ  کرب و بـلا شـــدی تصــویر نـاب آیــهٔ "قالــوا بلــیٰ "شــدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۹/۱۸ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 کانال اشعار تلگرام JOin↶ https://t.me/joinchat/eMHYCRTE6hMwNTU0 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅ ❃༅࿇༅❃ ༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(بسم رَبّ الحسین) «السَّلامُ عَلیک یا ابا عبدالله الحُسَین» __________________________ خدا تو  را گلِ خلقـت به این جهان داده ست تو را  برای  سعادت به اِنس و جان داده ست تـو را برای رسیـــدن به راه روشـــن عشــــق چـراغ سبــزِ هـــدایت به ما نشــان داده ست تو نوری از ملکـــوتی و  مُلــک ، در قـــدمت فـروغِ  تو به زمیـن ، رنگ آسمـان داده ست عزیــز کــــردهٔ  عرشــی ، که گاهـــوارِ تو را میــانِ عالَــمِ بالا، مَلَــــک تکـــان داده ست برای  تـوبــهٔ  آدم ، مَـلَـک  به  اذن  خــدا برای واسطه ، نـور تـو را نشـان داده ست تو کیســتی که خـدا از همـــان زمان ازل به زیر ســایهٔ مِهـــرَت پناهِــمان داده ست بــرای قلــــب محبــــانِ تـو به روز جـــزا براتِ عشـــق تو را ، نامــهٔ اَمـــان داده ست کنـار کرب و بلایت چه حاجتــم  به بهشـــت بهشت هم دل خود را به این  مکان داده ست به عشـــق کرب و بلایت ، نفــس بریده ، غزل قلم از این غم دوری شکسته ، جان داده ست شمیــم سیب خوشی که رسیــده از حَــرَمـت تـوانِ تازه به این شعـــــرِ ناتــوان داده ست و طــی شــود رهِ صــدسـاله با تو در یک شب بـرای هــر که در ایـن راه ، امتـحان داده ست __________________________ 📝رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۰/۱۲/۱۵ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعار در ایتا👆 _________________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا سبک:[این گل را به رسم هدیه ، تقدیم نگاهت کردیم] ________________________ از داغِ غمت یا زهرا / قلب آسمان می سوزد تو در بینِ آتش امّا/حیدر بی امان می سوزد یازهرا رفتـــی و زدی ، شَــرَر بر جـانــش بی کـوثر شـده ، علــی ،  قرآنــش می بارد از این غــم ، چشـمانــش یا زهــرا مــدد (۴) زهــرا شد فدای حیدر ، تا یارِ ولایت باشد پرپر شد که تا آل الله، در اَمـن و سلامت باشد یا زهــرا درحــفـظ حــرم ، ســپر شد زهـــرا از  جــانـش گذشــت ، بـرای مــولا دارد غــصـهٔ حســین و  عـاشــورا یا زهرا مـــدد(۴) زیر پرچمِ یا زهرا/ عـــهدی با خدا می بندیم در راه هدف چون قاسم/پیمان وفامی بندیم یا زهرا حالآٓٓ  که  هــمه  عَـــلَـم بــر  دوشـــیم در  راهِ هـدف ، به  جان می کوشـــیم مـا هــم جامــهٔ شــهادت می پوشــیم یا زهرا مـــدد(۴) حفظ حُرمت آل الله/ سرمشقِ سلیمانی هاست تا دشـمن بداند زینب/ نام نهضتش پا برجاست یا زینب جــآٓٓن مـا هــمه فــدای زینـــب دلهــــا می تپـــد بـرای زینـــب تحــتِ پرچــم و لِــوای زینــب یازینب مـــدد(۴) _________________________ رقیه سعیدی(ڪیمیا) لینک کانال اشعاردرایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ____________________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این نکته ،جهان ،به گوش خود آویزد ایرانـی اگـر ز جـــای خــود برخیــزد پیچیــده ترین نقشــهٔ بدخواهـان را با چشــم به هم زدن به هم می ریزد رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۱/۹/۴ 🌸تبریک به ملت ایران🌸 «تا کور شود هر آن که نتواند دید» @saeidikimya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا ➖➖➖➖➖➖➖➖ قرنها  رفته ، ولی   باز ،  دَری  می سوزد پشتِ آن آتشِ  در، بال و پری می سوزد دَر ، میفتد به  زمین ، زیر  لگدهایِ  زمان سینه می سوزد و مسمار دری می سوزد شد مدافع ، که حَرَم اَمن وسلامت باشد در هوایِ  حَرَمش چون سپری می سوزد وسط کوچه  زمین می خورد انگار هنوز تا  شده  قامت  مادر ، پسری  می سـوزد کوچه شد رازِغریبیِّ حسن این همه سال سالها   رفته ، و لیکن   جگری  می سوزد می کشانند  علی  را  وسط  کوچه هنوز دست  لرزان  کسی  بر  کمری  می سوزد کوثری  آیه  به  آیه  به  زمین  می ریزد حیدر  از  آهِ  غمِ   پر  شَرری  می سوزد بازوانی که نشسته است بر آن رَدّ غلاف بی صدا ، وقتِ  قنوت سحری می سوزد فتنه ها  می بَرَد  از  یاد ، حدیثِ   ثقلین دو امانت که  سپرده   پدری ، می سوزد تکیه  دارد  به  روی  مسند حق ،  ناحقی منبری در پیِ این  خیره سری می سوزد کوچه ها پر شده از غفلت این بی خبران جگر مادر  از  این  بی خبری  می سوزد آتش خانه ی  وحی آمده  تا  کرب و بلا خیمه می سوزد وهِی موی سری می سوزد خواهری  ناله کنان   می نگرد  علقمه  را مانده در حسرتِ  قرصِ قمری می سوزد داغدار است  دل فاطمه  تا وقتِ  ظهور مهدیِ  فاطمه  با  چشمِ  تَری  می سوزد ➖➖➖➖➖➖➖ 🖊رقیه سعیدی( کیمیا) لینک کانال اشعاردرایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ___________________________