45.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الحسین
#نوحه_زمزمه
#شب_دهم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
(به سمت گـودال از خیــمه دویدم من)
وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم من
سوختـــم از داغِ غـــربت و تنهـــاییت
وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من
نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد
از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بانوای_مداح_اهل_بیت_کربلایی_محمد_حدادیان🎧🎤
#اجرا_در_کربلای_معلا
@saeidikimya
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین💔❣🖤
#صبحم_بنامتان
#پنجم_صفر
#یارقیه
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
سلام بر حسین و یاس کنج ویرانه اش
به دختر سه ساله آن گوهر دردانه اش
امان از آن نیمه شبی که در دل خرابه
سر پدر شمع شد و رقیه پروانه اش
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۲/۵/۳۱
پنجم صفر ۱۴۴۵
اللهم ارزقنا فی الدنیا زیارةالحسین علیه السلام🤲
اللهم ارزقنا فی العقبیٰ شفاعةالحسین علیه السلام🤲
@saeidikimya
«بسم ربّ المهدی جان»
#سلام_امام_زمانم❤️
#به_وقت_دلتنگی
ای روشن از فروغ رخت شام تار ما
آرامــــش روان و دل بیقــــــرار ما
آقا بیـــا ، که ثانیــه ها در تلاطمـند
پایان بده به عمــــرِ همــه انتظار ما
#رقیه_سعیدی_ڪیمیا
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
@saeidikimya
❁﷽❁
#اوخشاما
#پنجم_صفر
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
قارداشیمیـن شیرین دیلی رقیه
قــالدی ائلینـدن آیریلــــی رقیه
سارالدی صُولدی کنج ویرانه ده
اولــدی خــــرابه منــــزلی رقیه
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
سیلی دَیَن صورتیــوه آغلارام
ئورگیمی بو دردینـن داغلارام
گؤل بدنون قبر ائوینه قویاندا
قانه دولان گؤزلریمی باغلارام
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
سن کیمی محنت لی باشی بلالی اولماز
آچیلمامیش غنچه چمن ده بِئلَه صولماز
کم اولدی عمرون ولی نیسگیلون چوخ اولدی
هیچ بالانون شیشهٔ عمری بئله دولماز
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۵/۳۱
پنجم صفر۱۴۴۵
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁
#زمزمه_نوحه
#زبانحال_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:حسین جان!به یادلبت یک شبم خواب راحت نداشتم....
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بابایی!
چقــد منتــظر بودم امشب بابایی، بابایی
بــرا خـــاطـــر عمـــه زینــب بیایی، بابایی
بپــــا کردی اینــجا عجب کربلایی، بابایی
بابایی!
از اون وقتــی که بودی بالای نیزه یامظلوم
تو می دیدی اشکامو در پای نیزه یامظلوم
چه زخم عمیـــقی شده جای نیزه یامظلوم
بابایی!
ببین صورت نیلی دخترت رو بابایی
ببین غنچــهٔ زخمیِ پرپرت رو بابایی
دل سوختهٔ کوثــر دیگرت رو بابایی
بابایی!
کتک خوردم از بس کبوده تن من
ببیـن آتیش افتــاده رو دامــن من
ببین پاره شد معــجر و پیرهن من
بابایی!
چـــه کردن بابا با لب و دنــدون تو، عزیزم
که داره می ریزه هنوزم خــون تو، عزیزم
روی صــــورت زخمــی و گلگون تو، عزیزم
بابایی!
منم مثـــل مادر از این دنیـا سیرم،بابایی
تنم زخمیه دست به دیوار می گیرم،بابایی
ببر راحتـم کن که بی تو می میرم ،بابایی
بابایی!
دیگه عمـــه رو خستـــه کردم با اشکام
چه حرفا شنـــیدیم از این مردم شـــام
خاکستر می ریختن رو سرهامون از بام
بابایی!
بی بی جان!
رسیده دیگه عمه وقت جدایی،بی بی جان
دارم میرم امشب سفر با بابایی،بی بی جان
خداحافظ ای عمـهٔ نینـــوایی،بی بی جان
بی بی جان!
چقد زحمـتت دادم ای عمه جونم،ببخشم
دیگه طاقتم نیست نمیشه بمونم،ببخشم
حـــلالم کن ای عمـــهٔ قد کمــونم،ببخشم
بی بی جان!
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۵/۳۱
پنجم صفر۱۴۴۵
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047